مسعود خوشابی
سال های مدیدی است که “اتاق بازرگانیِ صنایع ، معادن ، و کشاورزی ایران” که خود را نمایندهی بخش خصوص معرفی میکند ، در آخرین جلسه ی پایان هرسال کم وبیش گله و شکایت های یک سان ویک نواختی را سرمی دهد ، ازقبیل آن چه رئیس ونایب رئیس اتاق در آخرین نشست سال جای هم ابراز داشتند ، ازقبیل : ” دولت با بخش خصوصی همکاری بیشتری داشته باشد ” و ” یگانه راه موجود ، افزایش تولید رقابت پذیر و صادرات است ” و ” ظرفیت بالقوه تولید ۱۰۰۰ میلیارد دلار است اما بالفعل یک سوم این ظرفیت ” و ” دولت رویکرد تقنینی به جای نظارتی دارد ” و ” تورم قوانین تعارض و تزاحم درمرحله اجراایجاد کرده” و درنهایت هم : ” اعلام آمادگی به دولت برای رفع نواقص موجود ” (آسیا ۱۴۰۲/۱۲/۲۱) . القصه با قدری نمک طنز :
صدباربدی کردی ودیدی ثمرش را !/(پدرصلواتی!)نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی !!
اما شاید سزاوارتر باشد با حفظ احترام ، مدیریت اتاق قدری تغییر روش دهد ، که لازمه اش اندکی تغییر دردیدگاه است .
۱ – اساساً به اندازه سر سوزنی وقت وانرژی صرف انتقاد از سه قوه به عمل نیاورد .نخست به خود دویم به اعضاء تفهیم کند که نرود میخ آهنین درسنگ … و باور کند صرفاً با همین وضع باید سوخت وساخت ؛ و دراین سوختن وساختن ها ، به قول حافظ : “زلف افشان و خِوی کرده و خندان لب ومست ” روبه جلو رفت … هرکه اهلش هست یا علی بسم الله ، نیست فی امان الله !
۲ -دست از این ایده بردارد که کار عمده مدیریت دفاع ازاعضاء درمقابل دولت است … وبا نصایح الی ماشاءالله ، به اعضاء این باور را ثابت کند .کار مدیریت این است که درهمین
اوضاع وااسفاها برای تک به تک مشکلات راه پیدا کند و ضمن حفظ منافع اعضاء کاری کند که روزبهروز به تعدا اعضاء اش بیافزاید و با حفظ فراگیری و اعمال مدیریتی مدرن وبه روز کیفیت خود و اتاق را بالا ببرد …یعنی بدون هرگونه چشم داشتی از امام زاده ای که شافی نیست ، راه خود را بیابد .
۳ – چه بهتر که در پایان هرسال بیلان ونتایج تعاملات احتمالی خود را با سه قوه که خود سخت نظر به سران حکومت دارند بیان کند و اگر توانسته منشأ آثار و برکاتی باشد -که بعید به نظر میرسد – موارد و نمودهایش را مطرح کند .
۴- چه بهتر که درجلسه پایانی سال گزارش مشروحی از وضعیت عملکرد خود را اعلان کند . مثلاُ اگر جسارت نباشد اعلان کند : دربخش صنایع چند شرکت خصوصی درچه ابعادی وجود دارند ، چند شرکت با چه جثه ها و قد ونیم قدهائی عضو اتاق هستند ، در سال جاری چند عضوجدید اضافه شد ، سایر شرکتها چرا عضو نیستند ، علت عدم فعال نبودن برخی از اعضاء چیست ، چه باید کرد تا با شور وشوق وانرژی بیشتر در اتاق حضوریابند نه صرفاً با این دید که ببینیم چه خبراست ودیگران چه می گویند ؟ کار عمدهای که درسال جاری در این حوزه انجام شده چه بوده ومنجربه چه دستآوردهای شده است ، انتقادهای اعضای این رسته از اقتصاد به اتاق چیست و قس علی هذا . بالطبع همین رویه برای بخش معدن ، و کشاورزی قابل اجرا ست .
بدیهی است اتاق بازرگانی ، رسالت عمده اش در زمینه بازرگانی است . مبادلات و معاملات تجاری داخلی ، منطقه ای ، آسیائی و جهانی را پیش رو دارد و خرید وفروش و عرضه وتقاضا و ارزش و قیمت و راه ها و انواع وسائل حمل ونقل و گمرکات و … ازاین گونه مباحث را مدنظر دارد ، که خود نقش اساسی در اقتصاد دارد .
۵ – قطعاً این نهاد بیشترین سهم را در ارتباط با طیف وسیع بازرگانان و دست اندرکاران بازار سنتی ومدرن دارد،چه بهتر که در پایان سال گزارشی هم به همان نحوه در این خصوص بدهد .
۶- چه بهتر که از رابطهی خود با بخش خدمات هم توضیحاتی بدهد .
این دید که مدیر خوب آن است که – حالابا قدری مسامحه دربیان وبه تعبیری – با دشمن خوب می جنگد را باید کنار گذاشت ! مدیر خوب کسی است که با شرایط موجود که اکر ننویسیم تماماً و مطلقاً ، به جرأت می توانیم بنویسیم ، اکثراً و عمدتاً تحمیلی است ، در صدد آن است که برای اعضاء راه بنمایاند،جمعیت خاطر ایجاد کند ، و نتیجتاً …رونق و بِه روزی ایجاد کند .
نوشتن ندارد که از سال ۱۳۵۶ تا کنون کشور ما درحال جنگ است . درشرایط جنگی سیاست حرف اول را میزند.زبان سیاست صدور دائم قوانین ومقررات است.حفظ و بقاء نظام است . تمام شد و وفت ! گله وشکایت از روزگارِ(!)جفا کار تاکی ؟ … راه نیست ، راه بساز !
بخش خصوصی با خلاقیت هایش می تواند به جائی برسد نه با پند واندر دادن های مکرر به نظامی که بیش از چهاردهه است درحال جنگ است . اقتصاد ما جنگی است ، سیاست ما جنگی است ، جامعه ما در کوران جنگ بسر می برد ، فرهنگ ما متأثر از اوضاع جنگی است ! سرنشینان محترم اتاق ، در معبد و مسجد بسر نمیبرند که سکون وسکوت لازمه ی مناجات به منظور قرابت درآن جا مستولی است ، در فضای متحول ترین بخش اقتصاد جهانی بسر میبرند : ب ا ز ر گ ا ن ی ! نخ تسبیح اقتصاد جهانی !!… در این جایگاه تاریخی خلاقیت حرف اول را می زده است . بازرگانان ،جسورترین بخش اقتصاد بودند ، پیک های
پیوستگی جهان به هم بودند ! مدارهای اتصالات نوآوری ها و آفرینشها بودند … پیامبران ریسک پذیر و جسور تغییر و تحولات جوامع بودند ، نه ناصحانِ سخن ورِ سخن دان !
بر ما چه میگذرد که ره را نه چنان که باید و شاید ، به مقصد نمی سپاریم ! … چه گذشته است که درگذشته مانده ایم و از آن خلاص نمیشویم ! … بر ما چه گذشته …چه !
راه نیست ، راه بساز !
دوشنبه, 21ام اسفند, 1402
اضافه شده توسط M.Khoushabi نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.