به مناسبت روزجهانی زن
مسعودخوشابی
باید صادقانه اذعان کرد که پس از فروپاشی “اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی” درسال۱۹۸۹،نه تنها دوران جنگ سردخاتمه یافت ، نه تنها بلوک بندی های جهانی دستخوش تغییرات بنیادی شد و نقشه جغرافیای سیاسی جهان دست خوش دگرگونی‌های اساسی شد ، بلکه مهم تر از آن این “باور” قاطعانه به نقش تاریخ ساز طبقه کارگر در تغییر نه تنها جوامع بلکه جهان رو به کاهش و چه بسا انکار گذاشت .
به گواه شواهد غیر قابل انکار ، به هم خوردن توازن قوا و از آن مهم تر “باور” ها ، چه دُرُست چه نادُرُست ، به بهبود زندگی انسان ها منجر نگردیده است . رنگ باختن مبارزات کارگری علیه ستم طبقاتی به ویژه درابعادی‌جهانی ، منجر به پررنگ تر شدن مبارزه علیه سایر ستم ها شد : ستم های : نژادی ، قومی ، ملی ، جنسی ، دینی ومذهبی و … ازهمه مهم تر ایدئولوژیک .لازم به توضیح نیست که هرکدام ازعناصر این مجموعه خود داستان‌ها وروایاتی دارند به درازنای تاریخ بشر !
در عمل ، درابعادی جهانی، مشاهدات میدانی گواه براین است که تشکل های کارگری تضعیف وحتی نابود شدند و تشکل‌هائی حول رفع ستم‌های برشمرده تقویت و روبه‌گسترش گذاشتند .
جای تأکید دارد که در کشور خودمان ، اساساً تشکل های کارگری مستقل که اصلاً وجود نداشتند ، سایر تشکل ها یا در صحنه مبارزات درجامعه کاملاً غایب بودند و ازحاضران هم آن‌ چه بود و هر ازچند گاهی موسمی و به مناسبت هائی سرکی می‌کشیدند وخودی نشان می دادند ، بالفور جمع می‌کردند و غیب شان می‌زد و حضور پایدار ومستمری نداشتند که لازمه ی اثر گذاری است،اما آن “باور” وذهنیت کم وبیش وجودداشت که قطعاً از قاعده‌کلی پیروی‌کرد .
یکی از دستآوردها قابل توجه مدرنیسم ، تأکید بیشترِ ذهنی وعینی بر سازمان ، سازمان دهی ، ایجاد تشکل و تشکیلات است.اوج دست‌آورد این عصر که قدمتی قریب ۵ سده دارد ، پیدایش احزاب سیاسی است .
بزرگترین آموزه‌ی این دوران این است که برای به مقصد رساندن هربار ، تمرکزنیروها لازم است که خود نیازمند برنامه ، برنامه ریزی و … نهایتاً ایجاد ، عضوگیری ، تشکل و به نوعی “شرکت” و ” شراکت” است .
آن دوره سپری‌شد که هر خانواده‌ی کشاورز ، با کار روی قطعه زمینی و دارا بودن۴-۵ راَس گاووگوسفند و چهارپا و ۱۰-۱۵ مرغ و خروس و ماکیان ، چشم به آسمان بدوزد و امورات خود را بگذراند . امروزه رمز چیرگی بر مشکلات در آرایش وسازماندهی وروزآمد کردن هرچه بهتر عوامل دخیل در آن پروسه، نهفته است .
امروزه روز قدم به قدم ما با سازمان ها روبرو هستیم . از بیداری آغازین تا خوابی ابدی . بالطبع مبارزین علیه انواع ستم های برشمرده نیز فعالیت های خود را در قالب تشکل های شان پیش می برند .اما ، سرآمدان قدرت ، کم وبیش ، ازاین مبارزات هراسی در دل ندارند که جای خود ، گاهی هم دم می دهند به کوره‌ی آن !
آنچه این مبارزات را کم اثر و بی خطر کرده ، واگرایی بین شان است . همگرائی درقرابت به ریشه ها حاصل می گردد و واگرایی درنزدیکی به شاخه ها .
همگانی بشر در هنگامه بروز مصیبت ها را – که درمبارزه با پندمی کرونا به رأی العین حادث شد -باید قدم به قدم به همبستگی دائم برای برپاداشتن زندگی درجامعه‌ای بهتر تبدیل کرد .
جماعتی علیه ایجاد هرگونه محدودیت نسبت به سقط جنین ، برپا می‌خیزند . اما زورشان زیاد نیست ! چرا نیست ؟ چون به این مهم توجه ندارند که اساساً پروسه باروری ازصفر تا صداش ، ازحمایت‌های لازم برخورداراست یا نه،به نفع مادر و خانواده تدوین شده است یانه ؟
از سوئی دیگر تشکلی به حمایت از مادران باردار از ابتدا تا انتها ، نظرداد . شعارشان این است : مادران باید فارغ از هرگونه دغدغه های روند بارداری بسرببرند ، تغذیه ، دارو ، مراحل قبل و بعد از زایمان باید ، کاملاً تأمین باشد . بسیار عالی ! اما آیا آن خانواده اساساً به سامان است ؟ ازرفاه، آموزش ، بهداشت ودرمان ، اوقاتی برای تفریح وسفر و آینده ای مطمئن برخوردار است ؟ … حال فرض کنیم سازمان هائی هم باشند که به این مهم بپردازند ! با انواع نابسامانی های نژادپرستانه ، قوم گرایانه ، جنس وجنسیت ستیزانه و بالاخره تبعیض آمیز چه باید کرد؟
وقتی آن چه درقالب یک حزب باید فعالیت کند ، درقالب‌های تشکل‌های مستقل و شاید هم پراکنده و دورازهم ، به فعالیت می‌پردازند ، در نوعی افتراق سرمی‌کنند ، به گونه‌های متنوع به پاره هائی ازاصطکاک های بین گروهی برمی‌خورند و تمام این ها از توان میارزاتی شان می‌کاهد و به قول اصطلاح رایج : ” دشمن شاد کن است !”
درس بزرگ تاریخی بشر ، آن قدر بدیهی است که نادیده گرفته می شود :” تمرکزقدرت ، خودی و غیرخودی آفرین است !” این تمرکز ازبین نمی‌رود مگر این که کاملاً مُنفَکّ شود ؛ بین اصحاب واقعی‌اش پخش شود . به مردم و طبیعت واگذار شود . که صرفاً در آن صورت کره‌خاکی وسرنشینان واقعی اش ، نجات می‌یابند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)