اگر نصف ۴۰ درصد نتیجه انتخابات در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ را درست ترین حالت ممکن بگیریم، با این تلقی که این ۲۰ درصد کسانی بوده اند که بر اساس اعتقادشان به جمهوری اسلامی رأی داده اند و ۲۰ درصد دیگر را آراء باطله و آمار غیر واقعی و دستکاری شده و یا کسانی که با در نظر گرفتن شرایط کاری و اجتماعی و یا بخاطر منافع و دست یابی به منابع ثروت و قدرت رأی داده باشند، می توان به صورت واقع بینانه این نظر را اظهار داشت که همچنان ۲۰ درصد از مردم ایران طرفدار وضع موجود می باشند. این درصد جمعیتی در سه انتخابات اخیر همچنان حفظ شده و تغییرات آن چندان محسوس نبوده است. وجود این اقلیت قدرتمند جمعیتی، خود یکی از موانع جدی دموکراسی در ایران بوده و این به آن معنا نیست که این اقلیت که در حال حاضر قدرت را نیز در دست دارد، تنها به سرکوب ها دلخوش شده باشد، بلکه خود را به لحاظ جمعیتی هم چندان بی عقبه نمی بیند و مثلا یک اقلیت ۵ درصدی که بخواهد خود را در مقابل ۹۵ درصد ببیند، احساس نمی کند. او خود را به صورت توهمی البته بیش از ۵۰ در صد و در شکل واقع بینانه دست کم ۲۰ درصد و این ۲۰ درصد نیز به لحاظ نفری در بافت جمعیتی ایران تعداد کمی نبوده و نمی تواند نادیده گرفته شود. نادیده نگرفتن این اقلیت قدرتمند بدین معناست که برای مثال اگر همین امروز در ایران نظام دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر مستقرشود، نمی توان با چماق دموکراسی این اقلیت ۲۰ درصدی را با سرکوب گسترده از صحنه سیاسی و تصمیم گیری جامعه حذف کرد، با وجود آنکه می دانیم که اینها کسانی هستند که طرفدار حقوق برابر انسانها، انتخابات آزاد، آزدی بیان، آزادی احزاب و دیگر آزادی ها نخواهند بود و همچنان مایل خواهند بود که طرز فکر خود را در جامعه تبلیغ و حاکم کنند. هیچ کدام از دموکراسیهای دنیا با یک اقلیت جمعیتی قدرتمند که از نظر فکری و اعتقادی دیکتاتور باشند روبرو نیستند و تجربه ایران در روند دموکراسیزاسیون تجربه ای متفاوت خواهد بود.
در هر حال امروز این اقلیت قدرتمند در ایران حاکم می باشد و نظام مستقر توسط این اقلیت جمعیتی حاکم با دیدگاهها و مشیهایی که در پیش گرفته به هیچ روی نمی خواهد، قواعد دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر را پذیرفته و بر اساس آن کشور اداره شود. در یک گذار کاملا مسالمت آمیز و بدون هر گونه خونریزی باید دید که چگونه می توان این اقلیت قدرتمند و دیکتاتور در ایران امروز را دموکراتیک و یا آنها را به یک اقلیت جمعیتی بسیار ضعیف که تعداد آنها به ۵ درصد که همان اصلی ترین هسته قدرت می باشد، برساند. این اقلیت دیکتاتور تا هنگامی که ۲۰ درصد باشند، با توجه به عددسازیهایی که خواهند کرد احتمالا همواره خود را ۴۰ درصد مردم ایران خواهند دانست، اما اگر به ۵ درصد برسد آنگاه هر چقدر که بخواهند عددسازی هم کنند دیگر نمی توانند به رقم بالایی دست بایند، ضمن آنکه قابل تشحیص خواهد بود که این ۵ در صد هم که آمار واقعیشان می باشد هیچگاه نمی توانند قدرت جمعیتی را در خود احساس کنند و در چنین شرایطی می توان به گذاری موفقیت آمیز دست یافت.
به همین روی درک و فهم این اقلیت و نوع مواجهه با آنها به عنوان بخشی از مردم ایران بسیار مهم خواهد بود. از آنجا که این اقلیت قدرتمند دیکتاتور با تفسیر خاصی که از اسلام داشته اند، خود را پیرو جمهوری اسلامی دانسته اند، پس نوع مواجهه اثرگذار با درک و فهمی که این عده از اسلام دارند، یکی از مهمترین راهکارها خواهد بود. به نظر می آید، بهترین شیوه مواجهه با این اقلیت، مواجهه نظری خواهد بود و باید با او از هر مجرا و منفذی وارد گفتگو و ایجاد انواع چالش های تئوریک شد. راهکارهایی نظیر اعتراضات و اعتصابات، استراتژی و دورنمای روشنی برای آنها وجود ندارد و بسیار هم هزینه بردار چه از نظر جانی و چه مالی خواهند بود. آنچه که در ۱۵ سال اخیر نشان داده همواره اعتراضات خیابانی بخاطر اتفاقات خاصی بوده و بعد از آن هم تمام شده و دیگر ادامه پیدا نکرده است. صرفا منتظر اتفاقات بودن و سپس در آن بزنگاهها انتظار دگرگونی عظیم را داشتن تاکنون راه به جایی نبرده است. اما در شرایط عادی بهترین و یا یکی از بهترین اقدامات همان مواجهه نظری با کسانی است که اتفاقا می توان آنها را در این مواجهه به مرحله اقناع و تسلیم رساند. ۲۰ درصد امروز، ۸۰ در صد دیروز بوده اند که طی تحولات مختلف در ایران که البته چالشهای تئوریک نیز دست بالا را داشته اند، به ۲۰ درصد رسیده اند و به نظر می رسد این ۲۰ درصد باقیمانده را می توان طی یک پروسه چند ساله به یک اقلیت جمعیتی ضعیف تبدیل کرد. البته آن ۸۰ درصد باقیمانده مردم هم واقعا مشخص نیست که چه تعداد به دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر باور دارند، اما در هر حال آنها در قدرت نیستند و مخالفت های آشکاری هم از جانب آنها با نظام دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر چنانچه اقلیت ۲۰ درصدی حاکم دارد، دیده نمی شود و این عده چالش جدی برای دموکراسی نخواهند بود. هر چند که تعمیق دموکراسی و حقوق بشر در بین اقشار مختلف مردم، بزرگترین اقدام ممکن در رسیدن به یک جامعه و پیرو آن نظام سیاسی دموکراتیک خواهد بود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)