طبقه متوسط آماج حمله مالیات و تورم
با افزایش ۱۰۰ درصدی درآمدهای مالیاتی دولت رئیسی برای سال ۱۴۰۳، به نظر میرسد طبقه متوسط جامعه ایران، مورد راهزنی مالیاتی و تورمی حاکمیت قرار گرفته است.
بر اساس گزارش بانک جهانی، ایران از سال ۲۰۱۸ تاکنون شاهد جهش قابل توجهی در زمینه فقر بوده است. به طوری که تعداد افرادی که زیر خط فقر قرار گرفتهاند، به طور فزایندهای افزایش یافته است.
مرکز پژوهشهای مجلس در خرداد ماه سال ۱۴۰۲ اعلام کرد که در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، در حدود ۱۱ میلیون نفر به جمعیت فقیر ایران اضافه شده است.
نرخ فقر در ایران از سال ۱۳۸۵ روند فزایندهای داشته و از سال ۱۳۹۷ به بعد به بالای ۳۰ درصد رسیده است. این به معنای قرار گرفتن نزدیک به یک سوم جمعیت کشور در زیر خط فقر است.
خط فقر، به معنای سطحی از درآمد است که حداقل نیازهای ضروری زندگی یک خانوار را تامین کند. درآمد پایینتر از خط فقر نیز «فقر مطلق» خوانده میشود که خانوارها و افراد از حداقل درآمد برای تامین نیازهای ضروری از جمله کالری مورد نیاز روزانه نیز محروم هستند. [طبقه متوسط حذف میشوند تا طبقه فقیر گسترش یابد!]
نظام مالیاتی نادلانه طبقه متوسط و فقیر را هدف قرار داده است
یکی از عوامل اصلی تشدید فقر در ایران تحت حاکمیت ملایان، نظام مالیاتی ناعادلانه است. در حال حاضر، مالیاتها به طور عمده از تولیدکنندگان، طبقه متوسط و کسبه اخذ میشود و سپس این مالیاتها به صورت افزایش قیمتها به مصرف کنندگان منتقل میشود. این امر، وضعیت معیشتی مردم را به علت افزایش تورم بدتر میکند.
در حالی که طبقات محروم و متوسط، بخش قابل توجهی از نیروی کار بخش عمومی را تشکیل داده و با هر معیاری، فقیر محسوب میشوند، از آنها نیز مالیات اخذ میشود. این امر، وضعیت معیشتی این طبقات را بیش از پیش دشوار میکند.
از سوی دیگر، شاهد معافیتهای مالیاتی گستردهیی به نفع صاحبان ثروت و نهادهای خاص هستیم. به عنوان مثال، در لایحه مالیاتی که اخیرا دولت رئیسی به مجلس داده قید شده که نهادهای زیر نظر خامنهای از شمول این قانون مستثنی هستند! این در حالی است که بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور در اختیار این نهادهاست.
همچنین، دولت یارانههای گستردهیی به بسیاری از تولیدکنندگان خصولتی میدهد. به عنوان مثال، فقط در سال ۱۴۰۰، یکی از شرکتهای فولادی، ۱۰۸ هزار میلیارد تومان سود داشته، در حالی که به طور همزمان، منابع بزرگی از یارانههای مختلف را از دولت دریافت میکرده است.
نظام مالیاتی ناعادلانه ایران، عواقب ناگوار متعددی به دنبال دارد. از جمله افزایش کسری بودجه دولت، افزایش قیمتها، افزایش نارضایتی عمومی، مهاجرت. معافیتهای مالیاتی گسترده و عدم اخذ مالیات از صاحبان ثروت، منجر به افزایش کسری بودجه دولت میشود.
تبعات مالیات گیری از طبقه متوسط
دولت برای جبران کسری بودجه، به ناچار به افزایش حاملهای انرژی و ارز و همچنین اخذ مالیات بیشتر از طبقه متوسط و محروم متوسل میشود. این امر، منجر به افزایش تورم و فشار مضاعف بر معیشت مردم میشود.
نظام مالیاتی ناعادلانه، منجر به افزایش نارضایتی عمومی میشود. مردم از اینکه میبینند ثروتمندان از پرداخت مالیات معاف هستند و در مقابل، فشار مالیاتی بر طبقات محروم و متوسط افزایش مییابد، به شدت ناراضی هستند. از سوی دیگر فقر و نارضایتی ناشی از آن، منجر به افزایش مهاجرت از کشور میشود.
برای حل مشکل فقر در ایران، اصلاح نظام مالیاتی ضروری است. باید از صاحبان ثروت و کالاهای لوکس مالیاتهای گزاف اخذ شود و در مقابل، از فشار مالیاتی بر طبقات محروم و متوسط کاسته شود. همچنین، دولت باید یارانههای پنهان را به نفع یارانههای آشکار و هدفمند اصلاح کند.
فقر در ایران، یک معضل بزرگ و رو به رشد است. نظام مالیاتی ناعادلانه، یکی از عوامل اصلی تشدید این معضل است. اصلاح نظام مالیاتی و اتخاذ سیاستهای مناسب، برای حل این مشکل ضروری است. امری که به نظر میرسد داشتن انتظار در مورد آن در حاکمیت ملایان، مانند گشتن به دنبال سراب میباشد.
این وضعیت طبقه متوسط جامعه را هدف قرار گرفته و آنان را به سوی فقر و زیر خط فقر سوق میدهد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.