با کمال تأسف تا چند روز دیگر تلویزیون “منوتو” پس از چهارده سال فعالیت مستمر به کار خود پایان میدهد. برای من این خاتمه رویدادی بسیار تلخ است. دستکم از دو جهت :
-اول این که صدایی بسیار پرنفوذ آنهم در جامعۀ استبدادزدۀ ایران خاموش می شود و این در درجۀ اول برای میلیونها فارسیزبان که به هر دلیلی این رسانه را آئینۀ افکار و آمال و دلواپسی های خود دانسته و می دانند اتفاقی بسیار ناگوار است. بعید می دانم که جای خالی رسانهای چنین اثرگذار و محبوب را بتوان به سهولت پُر کرد.
به عنوان کسی که بیش از سی سال در کار رسانه و نوشتن مو سفید کردهام به جرأت میتوانم بگویم که هیچ رسانۀ فارسی زبانی در خارج و داخل کشور نتوانست و نمیتوانست به اندازۀ “منوتو” منشاء تحولات بزرگ سیاسی در ایران معاصر باشد.
در اینجا قصد ارزیابی انتقادی کارنامۀ تلویزیون “منوتو” را ندارم (فرصت برای این کار به ویژه برای پژوهشگران جوان در آینده بسیار است). اما، به عنوان کسی که از بدو تأسیس این شبکه سالها برای آن خبر و برنامه تولید کردم و به یاری آن – و به ویژه با پشتیبانی و اعتماد بی دریغ مدیر آن، دوست خوبم، کیوان عباسی-، نخستین مستندهای رسانههای فارسیزبان خارج از کشور را تولید کردم، به جرأت می توانم بگویم که بدون “منوتو”، بدون روشنگریها، نوآوریها و نبوغ منحصربفرد آن ای بسا بسیاری از اتفاقات سیاسی که در میهنمان طی سالهای گذشته رُخ دادند، دست کم در ظاهر و سویهای که می شناسیم شکل نمی گرفتند. خوب یا بد، شبکۀ “منوتو” نام خود را به عنوان صفحهای پُربار در تاریخ رسانههای ایران برای همیشه به ثبت رساند.
– اما خاموشی “منوتو” از جهت دیگری برای من اتفاقی بسیار تلخ است، زیرا همۀ موفقیتهای این شبکه بیش و پیش از هر چیز مرهون کوششهای مدیران آن به ویژه شخص کیوان عباسی بوده است. نمیخواهم زحمات دیگر دست اندرکاران این شبکه را که اغلب از دوستانم هستند بی اجر کنم. فقط می خواهم بگویم – و در اینباره مطمئنم که آنان نیز با من هم رأی هستند – که بعید است بدون کیوان عباسی، بدون پشتکار و کوششهای شبانهروزی او طی چهارده سال، “منوتو” می توانست موقعیت و موفقیتی را که همه، اعم از مخالف و موافق، می شناسیم به دست آورد. در واقع، آنچه دوست دارم در این مجال بگویم – و سطور بالا بهانۀ گفتن آن بودهاند – این است که برای من کیوان عباسی فقط یک میهن دوست طرفدار نظام پادشاهی، یک کوشندۀ خلاق و خستگی ناپذیرعرصۀ رسانه نبود و نیست. برای من کیوان عباسی، برغم برخی اختلاف نظرهای عمیق مان، از نخستین روز آشنایی در ژانویه ٢٠٠۴ در لسآنجلس تا امروز، همواره دوستی با مرام، از خودگذشته و وفادار بوده است. کیوان این خصوصیات نیک را – که گنجینۀ حقیقی او هستند – از پدر بسیار دوست داشتنی و با مرام اش، فریبرز عباسی، و مادر بسیار محترم و به غایت مهربانش به ارث برده است. برای کیوان و همسرش، مرجان عزیز، که در این سالهای سخت همواره با عشق و فداکاری و گذشتن از بسیاری دلبستگیها کنار کیوان بود و ماند آرزوی تندرستی و موفقیت می کنم. ایران فردا به افراد بالیاقتی نظیر کیوان و مرجان عباسی سخت نیازمند است.
نظرات
برخلاف نظر نویسنده، منوتو با بودجهای هنگفت که تا امروز معلوم نشد از کجا تامین شده است، با ساخت مستندهای پربیننده به تحریف تاریخ معاصر ایران دست زد که آخرین نمونه آن مصاحبه و تطهیر پرویز ثابتی بود. منوتو یکی از نقاط تاریک تاریخ رسانه در ایران و نمونهی رسانهای دروغپراکن و وابسته به نهادهای ارتجاعی بود که درصدد زمینهسازی برای بازسازی استبداد شاهنشاهی بعد از استبداد اسلامی بوده است. همکاران این شبکه هم بهتر است شرمنده باشند که به سهم خود تلاش کردند یک دیکتاتوری را جایگزین استبداد اسلامی کنند. به ویژه همکاران بخش خبر این رسانه که با نشان دادن تصاویر معترضان قیام ژینا و خودداری از محو تصویر آنان در عمل همزمان به نظام اطلاعاتی ایران هم برای دستگیری فعالان جنبش یاری کردند. سیاهی جمهوری اسلامی دلیلی بر سفیدشویی سایر استبدادخواهان نیست.
چهارشنبه, ۴ام بهمن, ۱۴۰۲
خانم تاهید حسینی سلام عرض می کنم. اولا شما چرا به اسم “کیومرث” اظهار نظر می کنید. ثانیاً چرا این لحن غیردوستانه را به کار می گیرد. ثالثاً و از همه مهمتر چرا واعظ غیرمتعظ شده اید. اگر “منوتو” به قول شما “رسانهای دروغپراکن و وابسته به نهادهای ارنجاعی بوده” و به قول شما “همکاران این رسانه بهتر است شرمنده باشند” بابت همکاری شان با آن چرا خودتان دائماً در برنامه های مختلف این شبکه شرکت داشتید؟ برایتان روز خوشی آرزو میکنم. ناصر اعتمادی
چهارشنبه, ۱۱ام بهمن, ۱۴۰۲