تبدیل اماکن مذهبی به نظامی‌گری!، جنایات تروریستی در رژیم ج.ا (بخش ۵) // اگر در دوران پیش ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ یعنی پادشاهی سنتی (استبدادی سلطنت مطلقه) اماکن مذهبی اعم معابد به‌دینی ساسانی (که دین زرتشتی معروف شدند) و یا کلیسا یا کنیسه و سایر معابد ادیان مانند بودایی (بیشتر در شرق بلاد ایران فارس رایج بود) و بعدا بر استیلای اسلام بر سرزمین‌های ایران پارس مساجد هم افزوده شدند، عمدتا نقش برگزاری آیین‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها را داشتند.

البته امثالهم- بر پایه مطالعات چند ده ساله- معتقدیم که اساسا در هیج جای جهان دینی (و هر آیین شبه دینی اعم شاخه مذهبی یا فرقه دین و مذهبی و…) محال ممکن است سطح وسیعی گسترش یابد مورد پذیرش مردمان بومی قرار گیرد که طبیعتا پیش از ورود آیین جدید، آیین بوم و محلی خود را داشتند، بدون زور و حمایت یک حاکمیت بوده باشد و درواقع حاکمان آیین (دین یا مذهب یا فرقه دنیی یا مذهبی) بعنوان ایدئولوژی توجیه مشروعیت حکومتشان حمایت و توسعه می‌دانند و مثل نقشی مثلا ایدئولوژی‌های دوره مدرنیته دارند که مشهورترینشان همین مشتقات سوسیالیزم و مارکسیسم و کمونیسم و انواع التقاتی شان و از جمله بازطراحی ایدئولوژی اسلام‌گرایی با تقلید از ایدئولوژیهای دوران مدرنتیه به‌ویژه تقلید از سوسیالزم و مشتقتاش هستند.

بر پایه مطالعات تاریخی ام، مردمان در طول پیشا تاریخ تا دوره تاریخی (یعنی پیداریش یا اختراع خط و نوشتم و ثبت وقایع و تواریخ) همواره نوعی آیین و شبیه دین داشته اند، چه برای برآوردن احساسات معنوی و آرامش بخشی به ترس‌ها و پاسخ‌گویی به پرسش‌های هستی‌شناختی و چه برای مراسم‌های لازمه اجتماعی به‌ویژه هنگام تولد و ازدواج و مرگ و حتی دعا برای شفای بیماران و…، اقدام به برگزای مراسمی می‌‌کردند و کم کم شغل رایگان یا مالی (پولی) بعنوان کاهنی یا موبدی (روحانی/آخوندی) بوجود آمد (البته یک بخش دیگری کاهنان نیز از سمت مدعیان واقعی یا کذایی علم پزشکی سنتی بوجود آمدند، توانایی در درمان و شفای بیماران موجب شد برخ از آنها مقام کاهنی یا حکومتی برسند، شاید واژه حکیم از همین نقش باشد(؟))، رفته رفته این گروه از افراد کاهن برای خودشان ارج و مقام اجتماعی یافتند و در نهایت توسط حاکمان محلی مورد عنایت و اهمیت واقع شدند تا از آنها برای نفوذ و کنترل مردمان استفاده کنند، همکاری کاهنان و حاکمان به‌خودی خود موقعیت و منزلت سیاسی به کاهنان داد، و به تبعش اماکن مذهبی و آیینی نیز علاوه بر موقعیت دین و مذهبی…، موقعیت سیاسی هم پیدا کردند، این نقش تا زمان برآمدن حاکمیت ج.ا در ایران همواره بوده است، نقش مساجد و اماکن مذهبی اسلامی در براندازی پهلوی‌ها بسیار مهم بود. شاید پهلوی‌ها اجازه نمی‌دادند اخوندها از ای اماکن و تجمعیات به ظاهر ذهب یو عبادی سوءاستافده کنند، چه بسا فاجعه برآمدن حکومت ج.ا نمی‌شد به ین راحتیف البته حجم اشتباهات رژیم پهلوی بسیر گشترده‌تر از این حرف‌ها است، اشتباهات بزرگ پهلوی دوم و اطرافیانش در سیاست داخلی و خارجی و آن گنده‌گویی‌های توهماتی شاه (ادعای ابرقدرت شدن و دست‌یابی به قدر اتمی و غیره، در حالی حکومت عاقل اول بدون سر و صدا کار درست همچون آزادی حقوق بشری و آبادانی و فقززدایی انجام و بعد ادعا می‌کند برعکسی کاری پهلوی و ج.ا کرده و می‌کنند) و سرشاخ شدن با ابرقدرت غرب و تهدید موقعیت دلار (شاهرگ حیاتی قدرت امریکا) و قیمت نفت، بسیاری از حماقت‌های دیگر د نهایت موجب شد ابرقردتهای سکولار غربی و شرقی میدان بدهند به مرتجعین به اصطلاح سرخ و سیاه برای براندازی پهلوی‌ها.

اما مشکل بزرگ‌تر این بوده کاهن‌های اسلامی (روحانیون/آخوند/شیخ/مولوی/ماموستا و…) راضی به دست‌یاری و یا پیش‌خدمتی حاکمان نبوده، و با بهانه کردن مقام حکومتی پیامبر اسلام (و در نزد شیعیان مقام حکومتی امام اول و دوم) مدعی جانشینی پیامبر (و امامان) برای در دست گرفتن قدرت سیاسی و حکومت شدند!

در واقع روند تبدیل مقام مذهبی آخوند اسلامی به حاکم هر چند روندی متفاوت با مقام پاپ و کاهن‌های مسیحی داشت برای در دست گرفتن حکومت، اما در نهایت کاهن‌ها در قرون وسطای اروپا و دوره شبه قرون وسطایی ایران (۱۹۷۹ میلادی) منجر به تبدیل مقام کاهن و آخوند اسلامی به حاکم شد!

یکی از بلاهای خانماسوز ضد بشری و اهریمنی توطئه برآمدن حکومت اسلامی شیعه ولایی (آخوندیستی/چریکی التقاطی کمونیستی اسلامی چریکی سپاهی و شبه‌نظامی یا ملیشایی و…) با نام رسمی و کذایی جمهوری اسلامی ایران، وقوع پدیده به شدت خطرناک درباره اماکن مذهبی (و همان طور توضیح داده شد درباره این مکان‌های مذهبی-سیاسی) یعنی تبدیل این اماکن به مکان‌های نظامی‌گری (میلیتاریست) با استقرار واحدهای بسیج و سپاه و نهادهای امینتی و طالاعتی وابسته به حکومت شد، البته علاوه بر نقش‌های نظامی‌گری و امنیتی و اطلاعاتی، حتی نقش بازداشت‌گاه و شکنجه‌گاه و بازجوگاه!، و هم‌چنین پایگاه‌های به اصطلاح فرهنگی (مغزشویی) و تبلیغات اسلام‌گرایی و حتی برگزار نواع کلاس‌های علمی و شبه‌لمی مانند دوره‌های آموزش زبان عربی یا حتی کاربری کامپیوتر شده، هم‌چنین برای تامین مالی، معمولا بخش‌هایی از این مساجد به صنوف مختلف مانند باشگاه‌های ورزشی یا فروشندگان اقلام خوراکی وغیره داده شد!

خلاصه این اماکن مذهبی شده اند چند منظوره! و دیگر صرفا مکان مذهبی و عبادی نیستند!، البته در بسیاری جاها و معمولا مناطق پرت و روستایی و عشایری ممکن است هنوز اماکن صرفا مذهبی باشند و مورد سوءاستفاده رزی ج.ا قرار نگرفته باشند. برای همین دقت باید بشود در شناسایی این اماکن.

تبدیل این مکان‌ها به مراکز میلیتاریستی و اطلاعاتی یک طرف، چرا این نقش خطرناک است برای اماکن مذهبی!، مثال واضحش همین جنگ غزه است، هم اکنون که این مطلب نوشته و منتشر می‌شود، هم اکنون این اماکن مذهبی در غزه (شاید واقعا) متهم شده اند به استفاده نظامی‌گری و میلیتاریستی توسط نیروهای مسلح عرب اسلام‌گرا (حماس/جهاد اسلامی/…) برای امور لجستیکی و فرماندهی یا حتی عملیات آفندی و تهاجمی مانند پرتاب راکت، و بهانه شد برای توجیه حملات ویران‌گر توسط نیروهای مسلح اسرائیل به این اماکن.

احتمال اینکه در صورت وقع جنگ داخلی یا حمله خارجی ضد رژیم ج.ا این مکان‌ها یکی از اهداف متخاصمان ضد ج.ا شود، از آن‌جا که این اماکن در محله‌های مسکونی مردم عادی (غیر نظامی) است، متوجه خطرناک بودن عمل این سوءاستفاده رژیم ج.ا از اماکن مذهبی می‌شوید، از این لحاظ به نوعی عمل جنایت‌کارانه و تروریستی تلقی می‌توان کرد، و این چیزی نیست که از سوی رئوس و عوامل رژیم ج.ا قابل پیس‌بینی نباشد.

سابقه سوءاستفاده از امکان غیر نظامی برای مقاصد نظامی‌گری در نزد تمامی پیروان سیاسی و نظامی آیین‌ها در تاریخ بوده، اما نه به اندازه سوءاستفاده ای که اسلام‌گراها (اعم سنی و شیعه و سایر فرقه‌هایش)!، این خیال خام و کوته‌بینانه است که اسلام‌گراها تصور کنند مخالفان آنها، حرمت و تقدسی برای این اماکن مذهبی اسلامی قائل شوند!، این خیال احمقانه است- چیزی که برخی برای خود مقدس می‌دانند- توقع داشته باشد اجانب و دیگران هم مقدس بدانند، منظور از مقدس، یعنی غیر قبال انتقاد یا غیر قابل حمله! اما نیروهای مسلح اسرائیلی به خوبی نشان دادند این مقدس پنداری یک توهم است، اسرائیلیان و هر همه بدانند چیزهای مقدس فقط برای مقدس‌پندارن همان قوم و گروه مقدس است و نه برای دیگران، امثالهم به‌جای ایده تقدس‌پنداری علاقه‌های خویشتنی، پیشنهاد احترام‌گزاری و حرمت نگه داشتن می‌کنم به این صورت مردمان اگر چیزی برایشان مهم ات کاری کنند تا دیگران به آنها احترام بگذارند! ضرب المثل حرمت مسجد بایست متولی نگه دارد، یک سخن عاقلانه از این باب است. یعنی اگر ای فلانی‌ها می‌خواهید مثلا به چیزهایی دوست داری مثلا خانواده یا دین و مذهب و یاکتاب مذهبی و یا کشور و قومیتان، باید احترام متقابل به دیگران بگذارید و برای مشابهات دیگران احترام قائل شوید تا دیگران هم برای شما احترام قائل شوند، به همین دلیل بارها گفته ام شروع حقانیت باید از بدیهات حقوق بشر آغاز شود، تا عموم مردمان جهان به بدیهیات حقوق بشر احترم نگذارند، امکان صلح و هم‌زیستی میان مردمان جهان فراهم نمی‌شود.

اکنون در قرن ۲۱ دوران نوین تقویمی (موسوم به تاریخ میلادی)، و در اوج تمدن جهانی و رسانه‌ها – حتی خودشان- فیلم‌های نابود کردن این اماکن مذهبی از جمله مساجد نشان می‌دهند، البته عملیات افراطی تهاجمی اسرائیلی‌ها به غزه صرفا به نابود کردن مساجد محدود نشده و هر گونه مکانی که نام نشان حماس و جهاد اسلامی داشته و به نوعی نماینده حضور حکومتی دولت اسلام‌گرای حماس بوده، به منزله پایگاه تروریستی در نظر گرفته اند و آن را نابود کرده و می‌کنند، از جمله ساختمان‌های مدنی مانند وزارت‌خانه‌ها و دفاتر حقوقی، در اخبار آمده حتی ساختمان وکلای غزه را نابود کردند، یعی اسرائیلی‌ها هر آنچه از مدنیت در غزه است را دارند نابود می‌کنند!، این یک فاجعه تاسف‌آور برای جهان بشریت و لکه‌های ننگیین برای هر دو طرف این جنگ بی‌رحمانه است، حماس و جهاد و برخی مردم دیگر در هفتم اکتبر به مدت چند ساعت اقدامات تروریستی به شدت بی‌رحمانه و وحشاینه ضد انسانی انجام دادند، و بر طبق اسناد منتشر شده به غیر نظامیان یهودی و احتمالا غیر یهودی و شهروندان سایر کشورها اقدام به تهاجم نظامی و بعضا متهم شده اند به تعرض جنسی!، و البته گروگان‌گیری کردن از نظامیان و غیر نظامیان و حتی بچه‌ها، و در مقابل قوای اسرائیلی چند ماه است هر انچه بتوانند (یعنی با توجه اعترضات جهانی اجازه بدهد) ادقام به ویرانی و کشتن می‌کنند و بهانه انها نیز سپر انسانی قرار دادن زنان و کودکان و اماکن غیرنظامی و از جمله اماکن مذهبی مانند مساجد است!، این همان خطری است که بارها منتقدان به رژیم ج.ا و نیروهای نظامی و امنیتی ج.ا مانند سپاه هشدار داده اند، که سوءاستفاده از امن مذهبی و حتی استفاده از وسایل غیرنظامی بدون نشان مشخص میلیتاریستی می‌تواند در آینده خطرات جدی برای شهروندان عادی (مردم غیر نظامی) ایران به بار آورد (پیشاپیش محکوم و ممنوع اعلم می‌کنم هر گونه حمله این چنینی را)، اما همان طور گفته شد، وقتی طی سال‌ها این رژیم اعم رئوس و عواملش به انتقادها توجهی نمی‌کنند و بلکه برعکس، بر شدت اعمال نادرست خود می‌افزایند، پس دیگر نباید این اقدامات بالقوه یا بالفعل جنایت‌کارانه و تروریستی را سهوی یا از روی نادانی و غفلت و یا نارکارامدی دانست، بلکه سازمان‌یافته (سیستماتیک) است، این جنایات تروریستی رژیم ج.ا را دیگران پراکنده گفته اند و امثالهم یادآوری می‌کنم.

بله! برخلاف بسیاری منتقدان و اپوزیسیون که طبق مطالب کلیشه ای، هر وقت از جنایت و کارهای تروریستی رژیم سخن می‌گویند، عمدتا از مواردی که رژیم به خودشان آسیب رسانده می‌گویند، اخیرا کمی دایره باز کرده و مورادی چون سوانح رانندگی و بی‌توجهی مسئولان به کشتار چند هزار انسان ساکن ایران متذکر می‌شوند، اما شاید تا به امروز مانند امثالهم، به این دید وسیع وقوع این اقدامت کشنده و آسیب زننده به جان و همسر و فرزندان و بستگان و مال و زندگی و حتی به اصطلاح نوامیس (کلا به این اصطلاح ناموس من مشکل دارم، چون بحث مالکیت بر زن است و غیریّت و وقوع جنایات متعدد و نقض حقوق بشر شده و…، که فعلا جای بحش نیست)، نه تنها ناشی از بی‌توجهی می‌دانم، بلکه این مسئله و قضیه مطرح می‌کنم، بلکه بخش عمده و شاید همه این کارها و اتفاقات از روی عمد و نقشه قبلی و یک برنامه‌ریزی سازمان‌یافته (سیستماتیک) جنایت‌کارانه و تروریستی بوده باشد، چون اگر چند بار و مثلا در طول مدت کوتاه یکی دوساله این اشتباهات و کارهای نادرست تکرار شود، می‌شود تسامحا آنها ناشی از ناکارامدی و بی‌توجهی و کم‌سوادی دانست، اما بارها و بارها این خرا‌ب‌کاری‌های عظیم- از آسیب به محیط زیست و ضربات شدید و گاه غیر قابل جبران به کیفیت و کمیت و تداوم زندگی مردم تا مثال‌هایی که در این چند ارسال اخیر مطرح کردم تحت جنایات تروریستی ج.ا، دیگر نمی‌شود جز اقدامات عمدی به منظور جنایت و تروریستی قلمداد نکرد.

برای همن است سال‎‌هاست و بخصوص بعد از فاجعه اعتراضات ۱۴۰۱ مداوم اعلام می‌شود هر روز عمردهی و فرصت دادن به بقای این رژیم کمک به اقدامات ظالمانه و جنایت‌کارانه و فاسدانه و تروریستی و در جهت تسریع نابودی مردمان ایران و موجودیت کشوری به نام ایران است!

یکی از مثال‌های مکرر گفته شده تداو و تشدید تحریم کالاهای بشردوستانه از سوی اجانب و همدستی عوامل داخلی در تشدید کمبود و گرانی آنها است (توطئه کشتار و نسل‌کُشی مردم عادی و فرودست ایران)، برای همین بایست این عومال شناسایی و جز اهداف تروریستی اعلم شود برای آنهایی مدعی عملیات ضد اهداف تروریستی ج.ا را دارند. اهداف فساد آموزشی را هم اعلام شد. چرا که طی این سال‌ها این افراد دخیل از راه فساد مولتی میلیاردر به تومان (میلیونر به دلار و حتی میلیاردر به دلار) شده اند و ادامه حریصانه این دزدانه فسادها چیزی جز عمل جنایت و تروریسم علیه مردمان اکثر فرودست ایران نیست.

اما برخی از روی غفلت یا شیطنت و تظاهر به ایران‌گرایی و حمای موجودیت ایران امثالهم متهم می‌کنند به نادانی یا بدتر مزدوری برای ضد ایرانی!، در حالی د عمل مدعیان اپوزیسیون عرضه ندارند حتی به صورت نمادین و سمبولیک یک اتحاد فراگیر علیه رژیم ج.ا ایجاد کنند و هر اعتراض وسیع و قیام  مردم را در داخل به شدت سرکوب می‌شود، این‌که مثالهم مطالبه‌گری کردیم از مدعیان “ایده زدن سر افعی در تهران” که اگر واقعا از پشت صحنه خبر دارند و قرار است به رئوس و نهادهای این رژیم حملاتی انجام شود، بیاند مدیریت کنند و اجازه ندهند صدمات جدی به مردم عادی (غیر نظامی) ایران بخورد، اگر بشود تا حد امکان این اندک زیرساخت‌ها (بیشتر مورد استفاده فرادستان و استثمارگران ج.ا و شرکایش است تا مر عادی) نیز حفظ شود.

و اما مهمتر، از این فرصت کوتاه هجیان و خشم ناشی واقعه هفتم اکتبر، برای نابودی رژیم دیکتاتوری آخوندیستی ج.ا استفاده شود برای استقرار یگ حاکمیت وفرمان‌رَوایی مردمی که فعلا در فرم و ماهیت‌های سکولار دموکراسی برای رسیدن به حکمیتی که ضمانت کننده رعایت حقوق بشر باشد. رعایت حقوق بشر از رعایت بدیهیات تا اجازه دادن به عموم مردمان از هر نوع رنگ و تیره نژادی و عقیدتی بتوانند آسوده یا آسایش و امنیت و بدون ترس و نگرانی زندگی کنند در این کشور.

همین‌جا از عموم مردمان داخل و خارج ایران دعوت می‌شود از حاکمان و عواملش بخواهند امکا غیر نظامی از جمله مذهبی از عنصار و فعالیت‌های نظامی‌گری و امینتی خالی کنند، در جنگ احتمالی داخلی یا حمله خارجی، بهانه برای آسیب زدن به مردم عادی نباشد. این را اجازه بدهند رسانه‌ها مدعی آزادی بیان مطرح شود، تا فردا این حکان ظالم و جنایت‌کار وفاسد و ترویست نگویند نمی‌دانستیم و به ما هشدار ندادند و هم مردم عادی و هم سمپات‌های غافل و کم عقلی که پیروی این قماش ضد بشری هنوز هستند بدانند که چقدر کارهای ضد بشری اینان گسترده و خطرناک برای نزدگی مردمان ایران و جهان است!، تا جایی امثالهم می‌دانم همان غربیان و حکومت‌های سکولار لااقل تا جایی‌که بشود از اماکن غیر نظامی از جمله آیینی و  دینی و مذهبی استفاده امنیتی و نظامی‌گری نیم‌کنندف نظامیان و ملیتیارلیست‌هایشن دارای لباس مشخص هستند و قابل تشخیص از مردم عادی و غیر نظامی هستند و بهانه به دشمن متخاصم نمی‌دهد بعنوان سپر اسنانی به انها حمله کنند، هر چند این مطالبم به معنی توجیه و تایید حمله به غیر نظامیان از جمله آن زنان و مردان و بچگان که گفته سپر انسانی شده یا امکان مدنی نمیشود، به صراحت محکوم و رد می‌کنم این حملات و کشتارها را. دلیل ندارد امثالهم در جنایت دیگران خودم احمقانه شریک جرم کنم، حتی در طرح زدن سر افعی در تهران نیز هر کاری بشود امثالهم بری از هر گونه جرم و جنایت هستم، چرا بارها بارها گفته ام مخالف قتل عمد و کشتن مرم غیر نظامی و مرد عادی هستم (دفاع مشروع را هم تعریف و مصادبقش را گفته ام)، بعنوان یک منتقد یا تحلیل‌گر- تاوان اشتباه در تحلیل یا پیشنهادها- امثالهم صرفا انتقاد متقابل است و لاغیر. هیچ گونه مسئولیت بیشتری از انتقاد متقابل بر عهده نمی‌گیرم. اگر امثالهم انتقاد و تحلیل نکنیم، از کجا مردم می‌دانستند ابعاد وسیع کارها و اعمال ظلم و جنایت وفساد تروریسم دیگران را؟

وجود منتقدان آگاه و مستقل، یکی نعمات جهان بشریت و هر کشور و مردمانش است.

این هم از فجایع و شرم آورانه ترین قضایای جهان امروز است، که انقلاب آی.تی به‌جای اینکه بستر امن و آسانی برای منتقدان فراهم کند، به دلیل اشتباهات سهوی و بلکه عمدی اصحاب قدرت و ثروت و رسانه‌ای، امکان فعالیت منتقدان مستقل و آزاداندیش محدود شده است!

 

بدرود

 

لواط‌خانه‌های ایران و کشورهای مشابه (+۱۸)، جنایات تروریستی در رژیم ج.ا (بخش ۴)

 

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/bashariat

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)