مالیات ! حکایت‌ ِهمچنان باقی
مسعود خوشابی
شاید نگاه عمیق تر به ، مطالب بیان شده توسط معاونت سازمان برنامه وبودجه درنشست خبری ۱۴۰۲/۱۰/۵ ، درجمع اهالی رسانه و درمحل سازمان ، عمدتاً اگر ننویسیم مطلقاً ، دردفاع ازلزوم اخذمالیات هرچه بیشتر و گسترده‌تر از مؤدیان ، به عنوان شاه کلید حل‌ِ مشکلات دولت ، خالی ازلطف نباشد .

درعلم اقتصاد بنا به تعریف ، مالیات نوعی خراج است که به طورمشخص درایران ازسوی ” سازمانِ امورِ مالیاتی کشور” به منظور تأمین هزینه‌های عمومی یا هزینه‌های دولت ، به مالیات دهنده ( مؤدی ) تحمیل می‌شود . لازم است دراین تعریف نظرخواننده را به دو واژه‌ی “خراج” و “تحمیل” می شود ، بیشتر جلب کنیم . به عبارت دیگر مؤدیان به دولت مالیات نمی‌دهند بلکه دولت از مؤدیان مالیات می‌ستاند !
ازنظر اقتصاددانان ، مالیات انتقالِ اجبایِ منابع ازبخشِ خصوصی به بخشِ دولتی است .
ازآنجا که اساساً علم بی‌طرف است وبا کسی تعارف ندارد واقتصاد هم علم است و اخذ مالیات درتاریخ بشر از قریب ۳هزارسال قبل ازمیلاد تا کنون جاری وساری است :
مالیات ثروت را ازخانواده ها و کسب وکارها به دولت منتقل می‌کند ، که الزاماً موجب رشد و رفاه اقتصادی نمی گردد !
ناگفته نماند ازآنجایی که خود دولت بزرگترین سرمایه دار کشور است و ازدرآمدهای سرشار وپرشمار برخوردار است ، انتظار این است که غالب مالیات مأخوذه ، صرف خدمات آموزشی ، بهداشتی و درمانی ،حقوق بازنشستگی برای سالمندان ، تامین نیازهای معلولان ، بیمه بیکاری ، حمل ونقل عمومی ، سیستم های مدیریت انرژی ، آب و فاضلاب ، مخابرات و در یک کلام کلیه خدمات عمومی گردد .

شواهد امور نشان می دهند که جناب دکتر حمید امانی همدانی ، به تمام این تعاریف ، اشرافِ کامل دارند ، شاهد‌ ِازغیب رسیده : ایشان زمانیکه با عنوان ” رئیس امور صنعت ، معدن ، بازرگانی و ارتباطات” در سازمان برنامه وبودجه اشتغال داشتند ، ۱۴۰۰/۷/۱۰درسخنرانی شان با عنوان ” اصول بودجه ریزی شرکت‌های دولتی وچارچوب نظارت بر آن ” درمجلس شورای اسلامی گفتند :
“درشرایط کنونی از ۲۵ درصد از شرکت ها به صورت یک دوازدهم مالیات گرفته می‌شود ، ۵۰ درصد سودویژه هم باید بپردازند که درواقع ۷۵ درصدسودشرکت‌های دولتی از این طریق به خزانه واریزمی‌شود . به علاوه این که هزینه‌های دیگری بر شرکت ها تحمیل شده است(!) که موجب می شود شرکت‌ها دیگرعملاً شرکت نباشند (!)وتوان سرمایه گذاری نداشته باشند . (!) بااین اقدام به تدریج شرکت‌ها تغییرکرده (!)و پویائی(!) آن‌ها ازبین‌رفته است . ”
توجه بفرمائید که ایشان آنگاه که از واقعیات روی زمین ازنزدیک خبرداشت به این امر کاملاً واقف بودند که شرکت‌ها تا وقتی شرکت هستند که بتوانند سرمایه گذاری کنند ، به عبارت دیگر دررشدشان خودشان را بازتولید و معرفی می‌کنند ، اگر نتوانند اساساً نقض غرض حاصل شده فاقد پویائی خواهند شد ، صراحتاً یعنی : می‌میرند !
کم وبیش مانند هر پدیده سالم طبیعی دیگری ، یک درخت فاقد رشد ، درخت مرده است !
… اما علی‌الظاهر ترفیع مقام ایشان ، سبب فراموشی این آموزه های گران سنگ تاریخی نظام سرمایه داری شده است !
لازم به یادآوری است که درپروسه ی همین رشد اقتصادی در روال عادی ، کاهش قیمت ها حاصل می‌گردد .رشد سرمایه گذاری ، به تولید به میزان بیشتر با کیفیت بهتر کمک می کند ، که این خود نه تنها کیفیت زندگی را بالا می برد بلکه به لحاظ افزایش عرضه به کاهش نسبی قیمت‌ها منجر می‌شود . به عبارت دیگر ، یک پای گرانی‌های کمرشکن فعلی ناشی ازاخذ بی رویه مالیات هاست ! … که مانع رشد سرمایه گذاری شده اند.

بازهم جای تجدید خاطره دارد که که وی در سخنرانی که در ” گردهمآیی تقدیراز بزرگان صنعت احداث ساخت پیشرو” در تاریخ ۸ خرداد سال جاری به عمل آورد ، ضمن تقبیح توسعه‌ی بی‌رویه و حمایت گرایانه بخش دولتی ، پشتیبانی از بخش خصوصی را مورد توجه قرار داد و توسعه ی مشارکت بخش عمومی و بخش خصوصی را امری ضروری ، واجب ولازم الاجراء برشمرد .

بدنیست یادآوری کنیم ایشان درپایان سخنرانی شان به حدیثی از رسول الله اشارت فرمودند که :” الناس معادنُ کمعادنِ الذَّهب و الفضه ” به منظور قدردانی از نیروی کار . به این معنی که : مردم معادنی هستند همچون معادن طلا ونقره ! شاید به معنای امروزی این تعبیر وتشبیه این گمانه را تقویت کند که چون معادن به اندوخته هایشان اعتبار دارند ولاغیر و نیروی کار به ثمره اش ، چندان مقبولیت عام نداشته باشد و دراین قیاس جنبه انسانی نیروی کار نادیده گرفته شده باشد ، واستثمار توجیه شود . مضاف براین که … ، حقیقت امر این که … ما در مباحث مرتبط با اقتصادسیاسی ، به این امور وارد نمی‌شویم ولی منبع این حدیث ابوهریره است که بزرگان صحابه او را به شدت موردطعن و لعن و تکذیب قرارداده‌اند و آورده اند در عصرخلفای اموی نقشی به غایت تخریبی در آن دستگاه حکومتی علیه مبانی دینی ایفا کرده است … حالا چرا جناب دکتر که احتمالاً ازخاندان معروف امانی همدانی هستند که از بانیان پروپاقرص جریان مؤتلفه اسلامی بودند و متوفیان بزرگ مرتبتی همچون حاج محمد صادق امانی ( اعدام شده در سن ۳۴ سالگی در سال ۱۳۴۴ ) و حاج هادی امانی هر دو از اعضاء به غایت جان نثار و ثابت قدم فدائیان اسلام را در پیشینه وشجره نامه خود دارند ، ازمیان این همه پیامبر جرجیس را انتخاب کرده اند ، تا حداقل توجهی سوال برانگیز است .

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)