جنایات تروریستی ج.ا (بخش ۳) برای آیندگان(فردای استقرار فرمانرَوایی دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر،)، کشتار زندانیان، اسیران جنگی، قتلهای زنجیرهای و محفلی، کشتار نیروهای رزمنده داوطلب در جنگ هشتساله و سایر جنگافروزی ج.ا، کشتار مردم در حوادث رانندگی (بخاطر فساد سیستماتیک در امور صنعت خودرو و بدکیفیتی جادهها و نظارت و…)، اعدامها بواسطه احکام مهلک ضد بشری اسلامیستی، حجاب اجباری، سرکوب اعترضات مردمی و سایر موارد // در بخشهای اول و دوم جنایات تروریستی بنظر من نوعی با درجه اهمیت بالا پرداختم، کشتارهای چون سیستماتیک (سازمانیافته و عمدی و آگاهانه) که به دلیل پارهای ملاحظهکاری و یا سیاسیکاری کمتر مورد توجه بود، مثلا نقش فساد آموزشی که یکی ام الفسادهای این رژیم قاتل ج.ا ولایت فقیهی و شرکایش است، فساد آموزشی سرمنشأ بسیاری از بالایایی است که تحت عنوان ناکارآمدی و فسادهای دیگر از بکارگُماری افراد نالایق و ناشایس در پست و مقامات گفته میشود، اینکه از شوراهای شهر و روستا و مجلس بعنوان نهادهای انتخاباتی نمایشی بعنوان طویله ج.ا یاد میشود که مشتی جانور بیشعور و فاسد و جاهل (به استثنای موارد نادر) که کاری جز مزدوری برای محافل مافیایی و لابی فلان فرد یا گروه سرمایهسالار و اصحاب قدرت و ثروت نامشروع هستند، نقش فاسدانه این افراد رد شوراهای شهر وروستا که منجر به انواع فسادهای دزدانه از بیت المال و اتلاف منابع عمومی (ملی/میهن) چون رانت و رشوه و کلاهبرداری و اختلاس و بهویژه ردیفهای بودجه به نهادهای به اصطلح مفتخور مذهبی و ضد فرهنگی و اختلافات ترویج عقدیتی و نفرتپراکنی بین مردمان ایران و دشمنتراشی از اجانب و خارجیها و جاسوسپروری و زمینهساز نفوذ جاسوسهای اجنبی و سرقت اطلاعات حساس امینی مانند انتقال اسرار نظامی شده است، که کارشان عمدتا گسترش فقر مادی و معنوی و عقبمادگی فرهنگی، شرکای این باندهای مافیایی از جمله سران کشوری و لشکری و کارگزاران و کارمندان فاسد کشوری و لشکری و نهادهای قضاییه و بانکی و امینتی و سایبری و هکرها و… اشاره شد، این سیستم کشتار جمعی شرکت سهامی مافیایی، انگاری از اول برای کشتار و آدمکشی و در نهایت نسلکشی مردمان ایران طراحی شده است، با نقض معدود قوانین مندرج د قانون اساسی (که عمدتا احکام اسلامیستی ارتجاعی اخوندی پس از پیامبر اسلام و برساخته رواحانیان است) مانند قانون داشتن آزادی بیان و ابراز عقیده و ممنوعی مؤاخذه برای آزادی بیان و عقیده، قانون ممنوعیت تفتیش عقیده، که همین دو اصل قانون اساسی میتوانست جلوی بسیاری فجایع بعدی انسانی و اجتماعی و بحرانهای نظیر اعتراضات ۱۴۰۲ بگیرد، اگر این دو قانون نقض سیستماتیک نمیشد، امکان ازدواج دگراندیشان و مرتدان فراهم میشد، موجب انباشت کینه و نفر و این خیل عظیم اکثریت قاطع ضد ج.ا و خواهان براندازی را موجب نمیشد۱ف در واقع رژیم ج.ا با نقض این دو قانون که مکلف به اجرایش بود و مستقیما رهبر و رئیس مهرو و روئسای مقننه وقضاییه و نیروهای مسلح باید مجری و ظامن اجرایش میشدند و عاملین نقض این دو قانون شدند و در نهایت چنن هم مردمان و تمامیت راضی ایران و هم خود رژیم در شراشیب فرپاشی بسیر قریب الوقوع قرار دادند، نقض قانون ممنوعیت عطف به ما سبق، موجب کشتار زندانیان عقیدتی از جمله چپها و کمونیستها و مجاهدین خلق که قبلا حکم برای جرم اتهامیاشان بریده و در حال سپری زندانشان بودند، یکی بدترن کشتارهای جنایاتکارانه و تررویستی این رژیم بود که اکنون عاملان و بانیان و امرانش در رأس حکومت هستند، این اشتباه عمدی، نه تنها موجب استحکام و بقای رژی نشده، بلکه موجب پراکنش نفرت و عدم اعتماد عمومی مردمان ایرن به این رژزیم ج.ا شده است، مردمان ایران میبینند در هیچ یک مراحل زندگی از خطر کشتار و قتل عمد رژیم در امان نیستند.
گویی، اصحاب و انصار این رژیم برداشته اند از داستانهای جرج اورول مانند مزرعه حیوانات و داستان ۱۹۸۴ و غیره، به صورت ترکیبی تبدیل به یک سریال مستمر در این ۴۵ ساله عملی اجرا کرده اند!، این حجم وسیع از تعرض به حرم خصوصی و استراق سمع و تهیه فایلهای ویدئویی از زندگی خصوص مردمان مانند روابط جنسی و زناشویی، تفتیش عقاید سیستماتیک بوسیله گلوگاههای ثبت نام در فرمهای ثبت نام مدارس و دانشگاه و صدور شناسنامه و گذرنامه و پرسیدن بهویژه اعتقادی دینی، نقض آشکار قانون اساسی ج.ا است، دفترخانههای ازادواج تبدیل مراکز تقتیش عقاید شده، به طوری که مرتدان و دگراندیشان غیر مسلمان یا مجبور ازدواج رسمی نکنند و یا مجبور به دروغ درباره اعتقادات دینی و مذهبی خود شوند، و نمیدانند در صورت محرز شدن ارتدادشان با حکم مرگ آخوندها و فقهای حاکم روبرو خواهند شد!
وضع قوانین متعدد جرمانگاری از سبک زندگی مرد زا نوع پوشش تا اسعمال مواد مخدر و مشوربات، کشور به بزرگترین دارنده زندانی در جهان تبدیل کرده اس و داری بیشترین شمار اعدا و اغلب به جم مواد مخدر!، انباشت عظیم پروندهها و اطاله و طولانی شدن مراحل این نوع پروندهسازیهای بیهوده، موجب اضمحلال کارایی سیستم قضایی و عدم چابکی در امر دیگر مانند رفع دعاوی حقوقی اقتصادی شده استف د نهیت موجب افزایش نارضایتی و تشویق خلافکاران مانند اختلالگرا اقتاصدی و چک بیمحل و آسیب اجتماعی و افزایش طلاق و کاهش ازدواج شده است.
با توجه به اینکه طی چند دهه گذشته منتقدان بارها و بارها این موارد متذکر شده اند و تغییر و اصلاح کافی صور نگرفته (چیزی جز تصمیم سیستماتیک اینها نیست)، میتوان گفت از اول و بعدا کلیت رژیم ج.ا عامدا تصمیم به ادامه و تشدید این معضلات گرفته و هدفش نابود ارامش و آسایش و رفاه مرمان ایران و تبدیل جمعیت مردمان ایران به مشتی مردمی روانپریش و بیار جسمی روحی است، شاید گمان گرده در ای صور مردم کمتر خواهان براندازی رژیم میشوند!ف در حالیکه نتیجه برعکس بوده است.
یکی از توجیهات همیشگی مسئولان (البته همیشه مسئولیتگریز) این بوده که این معضلات و مشکلات ناشی از نفوذ خارجی و دشمنان ج.ا برای کارشنکنی و ناکارامدی ج.ا بوده است، این هم عذر بدتر ا گناه است، حدود ۴۵ سال فرصت اصلاح داشتند و دیگر این توجیهات قابل قبول نیست، تنها راه حل تسلیم شدن در براب خواست مردم برای تغییر رژیم است، رژیم میتواند با پذیرش رفراندم تغییر رژیم به یک حاکمیت و فرمانرَوایی مردمی (سکولار دموکراسی مبتنی بر رعایت حقوق بشر)، راه حل سریع رفع مشکلات انجام دهد، چا که سیستم رقاتی دموراسی چند حزبی که ذاتش بر انتقادگری و ازادی نقد و رسانه است، اجازه بروز مشکل د سیستم کشوری و لشکری نمیدهد و اجازه نمیدهد افراد نالایق وارد سیستم حاکمییت شوند ودر وصرت خطف به سرعت اصلاح میشود،ف اصحاب قدرت حاشیه امن نداشته و به سرعت به صورت دمکراتیک و از طریق رای مردم کنار گذشته میشوند و نیازی به نهادهای سرکوبگر دموکراسی مانند شورای نگهبان و نهاد دیکتاتوری ولایت فقیه مجلس خبرگان نیست، این سیستم دموکراسی سکولار، ضمن ممنوعیت دخالت روحانیون ادیان و احکام مهلک وضد بشری و عقبمانده مقدس و غیر قابل تغییراشان، قوانین وضعی عقلانی وضع شده که قابلیت نقد و تغییر و اصلاح دارند. اگر چنین میشد فرضا در همن اوایل شبه سلطنت مطلقه خامنه ای راه برعکس فعلی اتخاذ میشد (اینجاست بطلان نظران پانایرانیست پادشاهیخواه ابله که گمان میکند بایست منتظر بود تا شانسی یکی پیدا شود و بعنوان پادشاه کشور در راه درست ببرد این احمقهای مدعی ایرانگرایی که اعتقادی به حکمیت مردمی و دموکراسی و حقوق بشر ندارند و به شدت درگیر عقدههای شخصی و بیماری روانپریشی هستند در مغز مریضشان نمیتوانند باور کنند نمیشود مُقَدَرات یک کشور را به شانس واگذاشت!)، کشور به به این فلاکت و شاسیب فرپاشی قرار نمیگرفت و دوران تاریک ضد بشری ۳۵ ساله خامنهای – بعنوان یکی بدترین دیکتاتوری ابلهانه و کشتار مردم در تاریخ به سمت نمیرسید، تنها در دوران خامنهای فقط از لحاظ اتلاف منابع، بیش از چند هزار میلیارد دلار (تخمینها به ده هزار میلیارد دلار و بلکه بیشتر میرسد!) خسارت به کشور کنونی ایران واد شده است، ثروتی که میتوان ایران تبدیل به یکی ز ده قدرت اقتصادی جهان کند، و مردمان ایران از لحاظ درآمد سرانه در رأس کشورهای جهان قرار داده، از لحظا تولید ناخالص ملی بالاتر از کشورهای کوچک و بزرگ همسایه ایران کند، و این خفت و ننگ فرار مغزها و مهاجرت حتی تکنسینها کارگران ماهر صنعتی و کشاورزی و نخبگان هنری و فرهنگی و علمی به سایر موجب نشود، اما از آنجا ساختار اذهان بیمارگونه آخوندی به گونه ای است، که میداند و یا گمان دار اگر اکثریت جمعه از آی.کیو و هوش و سواد بالا برخودار باشند خیلی زود پی به خرافات و انحرافات فکری آنها میبرند زیر بار چرندها و اباطیل آنها نمیروند، ترجیح دادن ای فسادهای همه جانیه علمی وفرهنگی و اجتماعی قضایی و قانونی و کشتارها و قتلها عمد از اعدام تا ترور را اجرا کنند.
در اینجا به خیال خام خویش با استفاده از رابطه با دیکتاتوریهای سکولار شرقی که چندان دمکراتیک و حققو بشری نیستند، بتوانند با باج دادن و مفت فروش منافع ملی به این اجانب شرقی، متحد و پشتیبان فراهم کنند و منبع تامین اسلحه و تکنولوژی سلاحهای موشکی و پهپادی و زیرساخت بمب اتمی و هسته ای و بقیه سلاحهای کشتار جمعی فراهم تا به خیال خام خویش بازدارندگی در برابر ابرقدرتهای سکولار دموکراسی غربی و اسرائیل فراهم کنند برای ادامه بقای رژیم ننگین ضد بشری شان- و در این راستا- امریکاستیزی و اسرائیلستیزی تبدیل به اصول هویتی این رژیم شد (و طبیعتا غرب و امریا و اسرائیل اقدامات تدافعی از جمله وضع تحریمهای بعضا ضد بشری کردند و قسمت تراژیک این تحریمها مشارکت حکومت ج.ا در بخش تشدی خسارت و رنج کالاهای بشردوستانه بود، چرا که محافل ضد بشری غربی و ج.ا هر دو در هدف نابودی نسلی و نسلکشی مردمان ایران اتفاق نظر دارند!، برای همین هر چهقدر منتقدان معترض کمبود و گرانی کالاهای بشروستانه مانند غذا ودارو میشوند نه تنها مشکل برطرف نمیشود و بلکه تشدید میشود این همکاری تحرمیچیان غربی و حاکمان و عوامل جنایتکار داخلی یکی از تلخترین حوادث تاریخ حاکمیتها است!
موارد فوق الذکر در تاریخ بعنوان یک بزرگتریت خیانتهای مدعیان حقوق بشر و جنایت سازمانافته و عمدی ضد بشری در کشتار جمعی ثبت و بازگو خواهد شد، شاهدی از میزان توحش تحریمچیان و همدستی دیکتاتوری ج.ا در کشتار جمعی و نسلکشی مردمان ایران! و به دلی انحطاط همه جانبه، حتی علاوه بر عوامل حکومتی و حریصان ضد بشری سرمایهسالاری (من با حق مالکیت خصوصی و ارث و سرمایهداری معقول و منصفانه بر اساس بازار آزاد رقباتی بدون تراست و کارتل و مافیا بر اساس رعایت اصول بشردوستانه مخالفتی ندارم)، بخش بزرگی از خود مردم عادی از جمله کارمندان حکومتی و کشوری و لشکری نقش داشته اند در این کشتار عمومی و نسلسوزی و فسادهای دزدانه!)، ایدئولوژی مهدویتگرایی (نوعی سوءاستفاده از ایده موعودگرایی نجاتدهنده ادیان تاریخی، که اسطوره سوشیانتی یا مسیح نیز از قبل هستند که نقش نوعی امیدبخشی برای انگیزش معنوی مردمان برای تلاش کار و سازندگی هستند، و نه تنبلی و دزدی و راهزنی و حرامخوری و ظلم جنایت و فساد!) و اهداف و شعار حکومت جهانی ولایی نیز همراستا با این یهودستیزی و دشمنی با اسرائیل و غرب شد، در حالی که به طور طبیعی غرب وبهویژه اسرائیل از لحاظ امینیت و ژئوپلتیک و ژئواکونومی مکمل ایران هستند و نه مزاحم یا رقیب ایران برخلاف کشورهای شرقی (نظیر چین و روسیه) که رقیب و بلکه ستیزه با منافع اقتصادی و ژئوپلتیک ایران هستند!
هرگز روسیه نمیتواند دوست استراتژیک ایران باشد، روسیه چند صد سال سعی در تصرف اراضی ایران برای رسیدن به آبهای گرم اقیانوس هند و خلیج فارس داشته تا از تنگای ژئوپلتیک خارج شود و بر منابع طبییع ایران تسلط یابد، روسیه دارند بزرگتری ذخایر نفت و گاز زغال سنگ و دیگر مواد معدنی مشابه در ایران است، یک رقیب و یک دشمن بالقوه ایران است و این حجم از خیانت احمقانه سران و رئوس و عوامل کشوری و لشکری رژیم ج.ا درباره روسیه و چین روزی در کتابهای سیاسی بعنوان مثال حاکمیت ابلهان تدریس خواهد شد و از رژیم ج.ا بعنوان ابلهترین و بیسوادترین و رذلترین دیکتاتوری ابلهان یاد خواهد شد که چگونه طی ۴۵ سال یک کشور مستعد برای تعالی مادّی و معنوی و رفاه و ثروتمندی عمومی مردمانش را تبدیل به خرابستان فقر و وابستگی و مزدوری برای اجنبی چیین و روسی کردند!
و موارد فوق الذکر همه اینها بواسطه ایدئولوژی موهومی و دشمنی احمقانه بر پایه داستانهای یهودستیزانه اقلیت کمشعور و بلکه بیشعور آخوندی و مغزشویی شده توسط اخوندیسم و البته پان..ایسمهای جداییطلب و از جمله پانعرب بوده است!، پانعربها اعم نوفذی در حکومت به اسم ایرانینما و چه دولتهای عربی، ایران تبدیل به مستثمرهای کرده اند برای تامین مالی و تسلیحاتی و زن برای تامین شهوترانی سیریناپذیر حرامسراها و هرزگی جنسیشان، از جمله ترویسم عربی فلسطینی و غیره.
تنها راه باقیمانده، گذار از این رژیم (به قولی براندازی اش) است برای استقرار فرمانرَوایی مردمی سکولار دموکراسی مبتنی بر رعایت حقوق شر، که تعاریف و مصادیقش بارها در لینکهای مطالب قبلی بازگو شده است.
بدرود
چرا کشور و ملت اسرائیل میماند و کشور و ملت ایران نابود میشود؟!، تکمیلی جنایت تروریستی بخش ۲
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.