بیدرنگی انتقادوَرزی(۲)، ممنوعیت قتل عمد حکومتی (از اعدام تا ترور) شاخص حاکمیت دموکراسی امروز و فرقش با دیکتاتوری، کشور جعلی و کشور طبیعی اوج جهالت و متجاهلت و مغلطهپردازی پان…ایسمها، از پان ایرانیست تا پانترکیستها ضد بشری
بارها امثالهم گفتیم، تا نیمه دوم قرن بیست میلادی، اساسا همه حاکمیتهای جهان از بدو تاریخ و شاید پیش از تاریخ، چه آنها را دینی و چه غیر دینی بدانیم، دیکتاتوری (خودکامگی/استبدادی) بوده است، منتهی میان انواع دیکتاتوری فرقهایی داشته است، قطعا هر چه نوعی حکومتی (اعم دیکتاتوری تا دموکراسی)، ظرفیتهای بالقوه و بالفعل خردِ جمعی و مشاورتگری رئویس و عوامل حکومتی داشته بانشد و اینکه رأس هرم قدرت و ثروت کشوری تمرکز است مانند حکومتهای مطلقه فردی یا گروهی که برخی آن را سلطانسم میگویند و در این جرگه از پادشاهی مطلقه کلاسک تا انواعی از ریاست جمهوریهای دائمی و بدون محدودیت زمانی تا فاجعه به نام ولایت مطلقه فقیه که دیگر دست هر دیکتاتوری اهریمنی ضد بشری را از پشت بسته در میزان توحش سلطانیسم، امروزه بعد ز ۴۵ سال شکی باقی نمانده، رکوردهای توحش دیکتاتوری نوع سلطانیسم ولایت فقیه مطلقه و انواع پاناسلامیستی سنیاش و غیره، بدرتین نوع دیکتاتوری در ترایخ بشریت بوده اند، میزان توحش و فرماندَدی رژیمهای دینسالاری چه رأس فردی و رئوس جمعی، در نهایت وحشیانهترین نوع حکومت ضد بشری به نمایش گذاشته اند، ملاک و معیار واضح بالاتری حد توحش ضد بشری، تعرض به اولین و بدیهی حق از میان حقوق بشریات است و آن حق حیات و زندگی است!، به همین دلیل امثالهم به ای نتیجه -فعلا- رسیده ایم، تفاوت یک دموکراسی واقعی و غیر دیکتاتوری، ممنوعیت قتل عمد حکومتی (از اعدام تا ترور) است، بر اسس این تعریف جهانشمولی و فرایدئولوژیک، هر حکومت کشوری، هنوز در مرحله جواز دادن به قتل حکومتی ( از اعدام تا ترور) است، غیر دموکراتیک و درواقع با درجاتی دیکتاتوری است.
این همان مغلطه بزرگی بوده ایراد وارد بر حکومت دموکراسی، بعضی از مبتذلان و پلشتهای نژادپرست و بندگان خدایگان دیکتاتوری، با تجاهل و سعی در عوامفریبی، منکر واقعیت دموکراس یو حاکمیت غیر دیکتاتوری هستند، این وحوش ضد بشری، با بهانههای مختلف- درهنگامه ضعف- میگویند دموکراسی نیز نوعی دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت است!، در واقع این وحوش ضد بشری، سرگذشت دموکراسیهای ناکام و ورشکسته چون دموکراسی مابین دو جنگ جهانی قرن بیستم در کشورهای نظیر آلمان و ایتالیا و ژاپن و غیره مطرح میکنند، که در نهایت منجر به سر کار آمدن دولتهای نژادپرست و نژادستیز (سادیستیک نژادی) همچون نازیسم و فاشیسم هستند. اما با دقت بررسی کنیم، اینها شبحها و یا سیاههای شبه دموکراسی بودند که دموکراسی یک بسته سختافزاری و بدون نرمافزار در نظر گرفته اند و گمان برده اند، همین که انتخبات و رایگیری برای تایید (بیعت) با فلان دیکتاتور همچون هیتلر و موسولینی یا خمینی یا خامنهای و صدام و قذافی و غیره، انجام شد، دموکراسی اتفاق افتاده، اینها وحوشی متجاهلی هستند که گمان کرده اند بقیه نخبگان و حت مردمان ادی ای قدر نفهمند که متوجه مغلطه و تجاهل آنها نمیشوند، دموکراسی یک بسته نرمافزاری و سختافزاری برای هدفهای متعالی حقوق بشری است، اگر نوع حکومتی که ادعای دموکراسی دارد، به حد قابل قبولی رضایتمندی عمومی- اعم اکثریت و اقلیت مردم- دربرآوردن رضایت از اجرای بدیهات حقوق بشری و نظم و قانونمندی با قابلیت انعطاف و مرحمت و مهربانی و عفو بر ضعفا و فرودستان، و در عین حال سختگیری بر اقویا و فرادستان به مظنور رسیدن به تعادل حقوق بشری و توزیع هر چه بیشتر فرصتها و برخوداری از امنیت همهجانیه روانی و جمسی و اجتماعی و فردی و معاش و اقتصادی و کرامت انسانی نشود، دموکراسی تحقق نیافته است.
نکته مهم دیگر بارها گفته شده و باز این وحوش ضد بشری پان…ایسم- با سوءاستفاده فراموشکاری عمومی- دست به مغلطهپردازی میزنند برای توجیهسازی حاکمیت ظلم و جنایت و فساد نژادپرستی و یا عقیدتی اعم ایدئلوژیهای تئوکراسی (دینسالاری) یا ماتریالیستی (از کمونیسم تا کاپیتالیسم)، قضیه جعلی (ساختگی بودن) و طبیعی (ارگانیک بودن) موجودیت کشورها (دولت-ملتها) است! این مه حمارسازی و خود عقل کل دانستن و دیکر احمق و ابله فرض کردن، خودش نوعی رکوشکنی در نزد این وحقیان وحوش ضد بشری است، هر انچه عوارض بشری است، به نوعی جعل (ساخته) بشری است، از همان آغازین زمانهای دانشمندان زیستشناسی میگویند نوع جانور نخستیسان از درختان جنگلهای افریقا به پایی آمد و سبک زندگی میوهخواری به سبک همهچیز خواری تغییر کرد به لطف کشف و چگونگی برساختن آتش و آشپزی، احتمالا نخستین جعل (ساخته) جانور نخستی (بعدا این بشریتهای فعلی شده)، آتش و سپس نظامات اجتماعی و قبیله و سرقبیله (پدرسالاری یا مادرسالاری و…) تا تشکیل قبایل رمهدار و دامپرور همچون فرضیه اقوام هندواروپایی و آلتائیک و سامی و غیره، تا تمدنهای اولیه دراویدی (سیاهپوستان جمجمه گرد و با صورت و بینیهای کشیده و چشمان متوسط) تیره اختلاطی از احتمالا نئاندرتال فلات ایران و هموساپین افریقایی، برای نخستی بار احتمالا زندگی جمعی و یکجانشینی و خلاصه پدایدرای گشتن تمدن در جهان انسانی در کره زمین شده، همگی برساختگی (جعل) بوده، در نتیجه تجاوزات ارضی تا جنسی قبایل رمهپروری هندواروپای یو آلتائیک و سامی به مردمان یکجانشنین دراویدی، که یی بزرگرتین تجاوزات جنسی (به قول پان اسلامیستها تا پانایرانیستهای ایرانگرا و ملیگرای ایرانی، حرامزادگی جمعی رخ اد)، در واقع سه گروه بزرگ متجاوزان هندواروپایی و آلتائیک و سامی، بزرگترین متهرضان به جان و مال و زنان و دختران و پسران مردمان متدمن اولیه فلات ایران و پیرامونش بوده اند، همین خوی فحاشی و وحوشی این سه گروه میراثپندارنش همچنان توحش فحاشی حرامزاده دانشتن دیگران و حلال زاده بودن خودیشان نماد از آن تاریخ خونین و پر جنایت تجاوز و تعرض و غارت ودزدی جان و مال و به اصطلاح نوامیس مردمان متمدن دراویدی است، یکی از توجیهات برای استمرر توحش جنگ افروزی و تعرض و تجاوز به خاک و کشورگشایی و نسلسوز و پاکسازی قومی و نژادی، طح قضیه کشور جعلی است، در میان وقحیان تروریست و ضد بشری پانآریایی (پانایرانیستی)، ادعای طبیع بودن بوجود آمدن کشور ایران و جعلی بودن بقی کشورها است!، همین ادعا خود دلیل باطل بودن نوع تفکر و ایدئلوژی این فرقه وحوشی و ضد بشری است، به قولی خدا میداند چه جنایتهایی در گذشته و درحال ی آینده بر اسا این ادعای کذب طبیعی بودن کشور ایران انجام شده است(؟!)، ایران هم مانند سایر کشورها بعنوان یک پیددیه برساختگی (جعل)، یک کشور جعلی وبرساختگی توسط متجاوزان احتمالا هندوراوپایی (به قول پانایرانیستها، آریایی) بوده است، میزان جنایت و کشتار و غارت و ویرانگری تجاوزات مردم موسوم به آریایی چنان واضح است، که داریوش با تمام وقاحت و با افتخار در سنگنبشتهای منتسب به او، آمار وحشتناکی از کشتار و مجازتهای ددمنشانه و درندهخویی پادشاهان و عومال به اصطلاح نژاد برتر آریایی ثبت در تاریخ کرده است و اسناد انکارنشدنی از جنایت قوم موسوم به آریایی بر اقوام و مردمان بومی و پیش از هجوم هندواروپاییها است.
ایران هم مانند همه کشور(دولت-ملت)های جهان، جعلی و برساخته متجاوزان قبایل بدوی وحوشی است و بر این کشور و فلات، از خون مظلومان سیراب شده و آشیان عشق بشریت نابود گشته، ایرن اتفقا یکی از نمادهای چندین هزارساله مظلومیت بشریت تحت حکومتهای ظالم و جانی و فاسد است که گاهی به اسم خدا و دین خدا و گاهی به اسم سکولاری منهای دموکراسی پادشاهان و غیره میباشد، جرثومه پلشت و آکنده از انحطاطات همهجانبه دروغ نسبت دادن حرامزادگی به شیعیان و اسلامیان (که البته اسلامیون نقش بالایی در این پلشتیها دارد) و پاکیزه دانشتن زردتتیان و بقیه غیر مسلمان و همه پلشتی ظلم و جنایت و فساد به گردن شیعیان و مسلمان انداختن توسط جماعت وحوش ضد بشری پانایرانیستی، یکی دیگر از ظلمهای مضاعف در حق آگاهی و دانش و تاریخشناسی و انسانشاسی مستقل و انتقادورزی است. هر چند امثالهم چندان ابزار رسانده این افشاگری و حق گویی ندارم، اما حتی در بدرتی سرکوبها توسط ظالمان دینسالار یا نژادسالار انجام شود، وجدان عمومی بشریت آگاه است بر این دروغها!
یکی میزان بالای توحش و خودخواهی و استکبار پانایرانیستهای آریایگرا، مشاهده کرد در اصرار بر عدم منشاء هندواروپایی از آسیای مرکزی و رمهداری و شکارگری این اقوام بدوی ضد تمدن و وحوشی غراتگر و متجاوز جام و مال و نوامیس مردمان متدن هزاره پیش از میلاد بوده و برای همین سعی عجیبی دارند منشاء تشکیل این اجتماعات وحوش هندوراوپایی بدوی بساتانی در قاره اروپا و یا قفقار یا فلات آناتولی بدانند که نزدیک قاره ار.پا است و نه مناطق آسیای مرکزی و سیبری! چرا این استکبار و خودبرتر بینی نژادپرستانه هندواروپایی در شأن خود نمیبینند خودشان هم ردیف و همسان انسان آسیایی یا افریقایی بهبینند!، این فخرفروشی کذایی و خودبرتر بینی ووشی اینان، شادی دز ژنتیکشان نهفته است(؟!) که با وجود دستاوردهای بالای تمدنی مدرن و علمی و تا حدی رها شده از هژمونی دینی بدوی، همچنان خوی وحوشی آدمکشی و تجاوز و بیعدالتی جنسی و میل به غارت زن و دختران و تشکیل حرمسراهای نوین تحت پوشش آزادی زن و زندگی است! اسمها عوض میشوند، اما رسمهای ضد بشری ادامه یافته در لفافههای زیبا و سخنان خوش گوشنواز و پروپاگاندا همان توحش چندین هزاساله هجوم اقوام کوچنده هندواروپایی و آلتائیک و سامی به تمدنهای کشاورزی سیاهپوستان موسوم به دراویدی در فلات ایران و پیرامونش است!
تا زمانی که حتی یک فقیر و یک مرد تنها به اجبار به تحمل تنهایی و فقر باشد و زندهمانی بشریت رد میان وحوش ض بشری است، نمیتوان از کمال حقوق بشر و حاکمیت قانون بشردوستانه دموکراسی گفت، جنگ اباطیلیها همچنان ادامه دارد و صلح حقیان محقق نشده است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.