مریم رحمانی –

دربند پنجمین فیلم پرویز شهبازی، داستان دختری را با رتبه ۱۵ کنکور پزشکی روایت می کند که از فرط سادگی پایان کارش به دادگاه می کشد! نازنین در ۸۰ کیلومتری تهران زندگی می کند و به همین دلیل خوابگاه به او تعلق نمی گیرد. او با عدم تحویل خوابگاه مجبور به هم خانگی با زنی به نام سحر می شود. سحر زن مجردی است که در یک لوازم آرایشی فروشی کار می کند.او قصد رفتن به خارج از کشور را دارد و به همین دلیل به خاطر بدهی هایی که برای جور کردن پاسپورتش روی دستش مانده، راهی زندان می شود. دوستان سحر (مرد و زن) که هر شب در خانه او جمع می شوند وقتی او دچار مشکل می شود، ترکش می کنند و تنها نازنین که مدت زمان کوتاهی از آشنایی اش با سحر می گذرد تلاش می کند او را از مخمصه نجات دهد. سحر اما با ناسپاسی او را با سفته هایی که برای آزادی اش امضا کرده رها می کند و به هلند پناهنده می شود. گویی همه کسانی که از ایران مهاجرت می کنند به اخلاق پایبند نیستند. همچنین در فیلم سحر زنی نشان داده می شود که تعادل روانی ندارد و بعد از آن همه محبت به نازنین یکباره و بدون بروز هیچ مشکلی با او دعوا می کند و کار به فحش دادن می رسد. نازنین نیز زنی در کل پایبند به مذهب نشان داده می شود (در سکانسی از فیلم زمانی که دوست سحر می خواست وارد خانه شود سر او داد می کشد که صبر کند تا روسری را سرش کند). دوگانه ای که همیشه در فیلم های ایرانی وجود دارد.

تبعیضی که برجسته نشد

تعلق نگرفتن خوابگاه یکی از تبعیض هایی است که علیه زنان در دانشگاه اعمال می شود. ندادن خوابگاه در بسیاری مواقع باعث ترک تحصیل دانشجویانی می شود که از نظر مالی استطاعت لازم را برای گرفتن خانه ندارند. یا این که آن ها را مجبور به کار کردن حین تحصیل می کند.فیلم می توانست این تبعیض را به چالش بکشد اما آنچه دیدیم بلاهت یک دختر شهرستانی بود که به تنهایی عازم تهران شده بود.

در تمام طول فیلم ما خانواده نازنین را نمی بینم حتی در دادگاه هم او تنهاست گویی او خانواده ای ندارد. در طول فیلم تنها چند تماس تلفنی با خواهر نازنین نشان داده می شوداین اغراق شاید برای این باشد که کارگردان و بهتر است بگویم نظام مردسالار به خانواده ها بگوید فرزندانتان را تنها راهسپار پایتخت و شاید شهرهای بزرگ دیگر نکنید که هر آینه ممکن است دچار مشکلاتی این چنین بغرنج، شوند. فیلمی که شاید با اندکی بزرگنمایی بشود گفت ساخته شده تا اذهان خانواده ها را آماده کند برای بومی گزینی جنسیتی. شوهر همکار دوستم وقتی فیلم هیس-که موضوعش تجاوز به دختر بچه هاست و انگشت اتهامش را به سوی مادرانی نشانه رفت که کار می کردند – را دیده بود به او گفته بعد از این که بچه دار شدیم نباید بروی سر کار. به نظرم کارگردان می توانست داستانی واقعی تر بسازدآخر کدام خانواده ایست که حداقل برای ثبت نام با دخترش همراه نشود؟

بلاهتی باور نکردنی

نازنین که می داند تا پول خانه را پس نگرفته نباید رسید را امضا کند چطور با سادگی هرچه تمام تر پاسپورت سحر را در چمدانش می گذارد و تنها قفل خانه را عوض می کند؟ دختری با این فراست که از کلید ساز محله هم شنیده که کلید قبلیش چندمین کلید این خانه است بعد از دیدن پاسپورت در چمدان سحر تنها به عوض کردن قفل در اکتفا می کند؟ کارگردان در جلسه نقد و بررسی فیلم عنوان کرده نازنین پاسپورت را بر نمی دارد تا رسم جوانمردی رنگ نبازد[۱]! البته به جزصفت جوانمرد که دارای بار جنسیتی است و نیاز به پالایش دارد باید از کارگردان پرسید عوض کردن قفل در با برداشتن پاسپورت سحر از سوی نازنین مگر چه فرقی داشت؟

سقط جنین برای پیشبرد داستان نه مشکلی زنانه

در فیلم سحر با بهرنگ دوست است و از زارعی (که به او بدهکاری دارد) باردار است و به گونه ای غیر باور سقط جنین می کند. او که به همراه نازنین و سایر دوستانش بیرون رفته اند در عرض مدت کوتاهی محل را ترک میکند و بعد ما تنها خونی را می بینیم که از شلوار و پای او روان است. سقط جنین موضوعی است که می توانست مورد توجه کارگردان قرار گیرد. حق سقط جنین امن یکی از حقوق زنان است که در ایران با محدودیت های زیادی از سوی قانون گذاران روبرو شده است. حسب ماده واحده مصوب ۱۳۸۴/۳/۱۰ مجلس شورای اسلامی؛ سقط درمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تایید پزشکی قانونی مبنی بر جنین که به علت عقب افتادگی یا ناقص الخلقه بودن موجب حرج مادر است و یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توام باشد قبل ازول و جروح (چهارماه) با رضایت زن مجاز می باشد و مجازات و مسئولیتی متوجه پزشک مباشر نخواهد بود.

به گفته یک متخصص پزشکی قانونی در سال ۸۸، ۱۸۰۰ مورد مراجعه برای سقط جنین در تهران وجود داشته که تنها حدود ۷۰۰ مورد مجوز سقط گرفته است. این مجوزها در صورت دارا بودن شرایط فقط در مراکز استان ها داده می شود[۲].

این آمار در سال ۹۱ بنا به گفته معاون پزشکی و آزمایشگاهی پزشکی قانونی کشور در چند استان این گونه است: تهران ۸۳۱ مورد، خراسان رضوی ۵۸۷ مورد، خوزستان ۵۰۸ و فارس با ۳۵۵ مورد که در واقع تهران بیشترین سقط درمانی را داشته است. به گفته او کل مجوزهای سقط درمانی ۴۸۱۸ مورد بوده که یک رشد ۷ درصدی داشته است[۳].

همچنین این مجوز درمانی در شرایط زیر صادر می شود:

۱- ادامه بارداری برای جان مادر خطرناک باشد.

۲- سقط قبل از حلول روح صورت پذیرد.

۳- خود عمل سقط جنین برای مادر خطر بیشتری نداشته باشد.

 

این مجوز تنها برای متاهلان صادر می شود و نیاز به مدارکی دارد که به پیوست درخواست از سوی متقاضیان ارائه می شود. این مدارک عبارتند از ارائه شناسنامه زن و شوهر، سه قطعه عکس تمام رخ، تصویر صفحه اول و دوم شناسنامه ها، معرفی نامه از پزشک متخصص معالج به همراه سونوگرافی معتبر. علاوه بر این مدارک حضور زوجین در این معاینه الزامی است. بنابراین قانون گذار به حال زنانی که خارج از رابطه رسمی باردار می شوند یا زنان متاهلی که به دلایلی به غیر از دلایل پزشکی مایل به سقط جنین هستند و همین طور زنانی که صیغه می شوند، فکری نکرده است. شنیده ها حاکی از آمار بالای سقط جنین های غیرقانونی در ایران است. بنا به گفته متخصصان در سال ۸۷، ۸۰ درصد سقط ها غیرمجاز بوده است[۴].سقط های غیرمجاز که توسط افراد غیر متخصص انجام شود عواقب بسیاری برای زنان دارند.

فیلم می توانست به جای نشان دادن فضای سیاه پایتخت بر روی مشکلاتی این چنینی مانور می داد و از کنار مشکلات جدی که زنان ایرانی با آن مواجه اند راحت نمی گذشت.

 



نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com