یدالله کریمی‌پور

 

طی طرحی مدنی و بدون دستیازی به جنگ، شهروندان افعانستانی همه عرصه های کسب و کار و نیروی کار بخش های تولیدی- خدماتی ایران را در دست گرفته اند. در حالی که امواج هجوم بی وقفه پناهندگان به سوی ایران روان است، میزان زایش و بچه آوری پناهندگان چند برابر ایرانیان می باشد. این در حالی است که ایران خود کشور مهاجر فرستی شده و نرخ زادآوری ایرانیان رو به کاهش نهاده است. بنابراین طی سال های آتی، شاید تا یک دهه دیگر، اتباع افغانی بر ایران چیره شده و مقدرات مملکت را در دست گیرند.

این چکیده محافظه‌کارانه ای از باورها و دیدگاه دلواپسانه ایرانیانی است که خطر پناهندگان افعانستانی برای ایران را بیش از هر پدیده دیگری می پندارند. اما:

۱- چند درصد جمعیت کشور
بالاترین نرخ رسمی شمار پناهندگان افغانستانی در ایران ۴/۵ میلیون تن برآورد شده است. در برخی منابع این رقم تا ۶  میلیون هم آمده است. با پذیرش شایعات و حدس و گمان های عوامانه، فرض می گیرم ۱۰ میلیون افعانستانی در ایران مستقرند. در این صورت با احتساب جمعیت ۸۷ میلیونی ایران و افزودن ۱۰ میلیون پناهنده، نسبت آنان در کل جمعیت کشور به ۱۰/۳% می رسد؛

۲- دیگر کشورهای تسخیر شده
از جمعیت ۹/۲ میلیونی امارات متحده عربی، ۸/۷ میلیون خارجی و تنها ۱/۴ میلیون تن اماراتی هستند یعنی ۸۸ درصد جمعیت این کشور. امارات مهاجر پذیر ترین کشور  جهان دانسته می شود. همچنین از ۲/۶ میلیون جمعیت قطر، ۲/۳ میلیون، مهاجرند. در برخی منابع رقم اتباع خارجی قطر، ۸۸% تخمین زده شده است. هم چنین درصد مهاجران در بحرین، کویت، عربستان و عمان به ترتیب ۴۵%، ۶۵%، ۳۸% و ۵۵% می باشند. (ماخذ: حاجیانی،‌ ابراهیم؛ مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه). بر این پایه، هر ۶ کشور حوزه جنوبی خلیج فارس با وجود درصد اندک شهروندان بومی، باید تسخیر شده پنداشته شوند. نه؟! ولی چرا در این کشورها بحث مهاجران،‌ مقوله ای عمده، اصلی و پر خطر برای یکپارچگی ملی محسوب نمی شود؟ پاسخ در گزاره ای کوتاه نهفته است: این ملت-دولت ها سازماندهی شده اند. ملتی که سازمان دهی شد، حتی چنان چه ۹۵% باشندگانش را مهاجرین تشکیل دهند، مصون خواهد ماند؛ بر عکس ملت بی سامان و بی سازمان، با ۹۵% بومی هم، آشفته و درهم و برهم است؛

۳-بسترهای تکوین پناهندگی
چرا افغانستانی ها به ایران، پاکستان، کشورهای جنوب خلیج فارس و دهها کشور دیگر پناهنده می شوند؟ چرا امواج مستمر مهاجرت از افغانستان به فضاهای پیرامونی در جریان است؟ فارغ از غرق شدن در گرداب سناریوهای توطئه که مرا بدان راه نیست، بستر تکوین کوچ از مبدا به مقصد، مبتنی بر سه انگیزه موقت بنا شده است:
– جستجوی فضایی مناسب تر برای یافتن کار و درآمد بیشتر در مقصد؛
– جستجوی فضایی مناسب تر برای دسترسی به امنیت و آرامش در مقصد؛
– فرار از خانه و کاشانه به دلیل نداشتن امنیت شغلی- درآمدی، بسته تر بودن فضای زندگی در مبدأ.
در واقع دو عامل گریزاننده و جذب کننده مبدا و مقصد در این مسیر دخیلند. ببینید در حال حاضر وضعیت امنیت کسب و کار و زندگی در افغانستان چقدر تحمل ناپذیر شده که مردمش ناگزیر به کوچیدن به جمهوری های اسلامی ایران و پاکستان می شوند؟!!! چنان چه فضای درونی افغانستان به دلیل رشد بالای اقتصادی متحول شده و آرامش و امنیتی نسبی بر فضاهای زندگی مستولی شود، به گمانتان موج پناهندگی کمتر و حتی ایستا نخواهد شد؟ از کجا معلوم تا دهه آینده، افغانستان مانند امارات و عمان و ترکیه، به مقصدی برای ایرانیان جستجوگر کسب و کار و امنیت تبدیل نشود؟

۴- افغانیش آرزوست
ایران ۱۵ همسایه دارد؛تا کنون چند تن عرب کویتی، اماراتی، مسقطی، بحرینی، اماراتی و سعودی دیده اید که به عنوان نیروی کار در ایران بیل بزنند، یا با مته در خیابان گودبرداری کنند؟ چند تن ترک، ترکمنستانی، آذربایجانی، ارمنی، روس و قزاق را دیده اید که در گاوداری، مرغداری، جاده و تونل سازی کار کنند؟چرا کارفرمایان در بدر در پی نیروی افِغانی هستند؟ حتی گاه با مزد بیشتر. مگر نه این که بخشی از دلایل جذب افغان ها در بازار، وجدان کاری، امانتداری، سخت کوشی و اطاعت پذیری است؟ خب چرا با وجود این خوانش گسترده، امواج کوچ افاغنه قطع شود؟ مگر نه این که فضای کسب و کار جاذب و دلخواه آنان است؟

۵- همزبانی
یکی دیگر از دلایل جذب سریع نیروی کار افغانی در بازار کسب و کار ایران تشابه و دیرپایی گسترده فرهنگی- زبانی دو کشور است. چرا بازار کسب و کار ایران، در پی جذب بنگلادشی ها، خمرها، هندی ها، پاکستانی ها و…که ۸۰% نیروی کار کشورهای جنوب خلیج فارس را در دست دارند، نیست؟ به گمانتان پاسخ این پرسش در دیرنگی قرابت گسترده فرهنگی بین دو کشور نیست؟

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)