جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: حکومت جمهوری اسلامی از نخستین روزهای شکلگیری تاکنون، از بازداشت شهروندان دو تابعیتی، همواره به عنوان یک اهرم چانه زنی در سیاست خارجی خود استفاده کرده است.
حکومت ایران، با وجود اینکه معاهدات بین المللی در مورد حقوق دو تابعیتیها را پذیرفته است اما تابعیت دوم شهروندان این کشور را به رسمیت نمیشناسد و به همین دلیل، معمولا به افراد بازداشت شده اجازه نمیدهد حتی از خدمات کنسولیِ کشوری که تابعیت آن را کسب کردهاند، بهرهمند شوند.
علیرغم ادامه روند بازداشت و گروگانگیری شهروندان خارجی یا دو تابعیتی در ایران، جامعه جهانی اما تاکنون در برابر این رفتار حکومت ایران، واکنش درخور و بازدارندهای از خود نشان نداده است. این مساله، پیش از هر چیز، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا در حال حاضر، مکانیسم حقوقی مشخصی برای پاسخگو کردن حکومت ایران و همچنین توقف روند بازداشت شهروندان خارجی یا دو تابعیتی به دست این حکومت، در اختیار دولتها و جامعه جهانی قرار دارد؟
مجله حقوق ما، در پیوند با مسأله بازداشت شهروندان دو تابعیتی یا خارجی به دست حکومت ایران، با مهناز پراکند، حقوقدان و مدافع حقوق بشر گفتوگو کرده است.
این گفتوگو را در شماره ۱۹۰ مجله حقوق ما بخوانید:
- بهنظر شما هدف حکومت ایران از بازداشت شهروندان خارجی و دو تابعیتی چیست؟
نخست باید توجه داشت که شهروندان دو تابعیتیای که به دست مأموران جمهوری اسلامی بازداشت میشوند همه از یک وضعیت واحد برخوردار نیستند. برخی از آنها مانند حبیب اسیود و جمشید شارمهد، با حیله و فریب به کشورهای همجوار ایران کشیده شده و بعد هم توسط عوامل جمهوری اسلامی ربوده و به داخل کشور منتقل میشوند. این دسته از شهروندان دو تابعیتی، عمدتا شهروندان مخالف جمهوری اسلامی و خواهان سرنگونی آن هستند که بررسی عملکرد آنها نشان میدهد هریک هم به روش خود مقابل این حکومت ایستاده و برای سرنگونی آن در ستیز بودهاند.
بهنظر میرسد حکومت ایران با ربایش این شهروندان و محاکمه و سپس محکومیت آنها به سلب حیات (اعدام) از یک طرف میخواهد قدرت خود را در منطقه به رخ بکشد و به مخالفانش این پیام غلط را بدهد که در هیچ کجای دنیا در امان نیستند و ازطرف دیگر با زیر پا گذاشتن مقررات بین المللی و توسل به راهزنی و گروگانگیری، مخالفانش را از سر راه خود بردارد.
از سوی دیگر، در فهرست شهروندانِ بازداشت شده در خارج از کشور، نام افرادی مانند روح الله زم که حتی تابعیت دو گانه هم نداشتند، به چشم میخورد. البته حکومت ایران در طی ۴۴ سال حیات خود، برای ازبین بردن مخالفانش تنها به ربودن شهروندان دو تابعیتی و اعدام آنها، اکتفا نکرده است و عملیات متعدد ترور شهروندان دو تابعیتی را نیز در کارنامه سیاه ۴۴ ساله خود دارد.
همچنین، دستهای دیگراز شهروندان دوتابعیتی، مانند احمد رضا جلالی، افرادی دارای تخصص و دانش تحقیقاتی هستند که به دعوت مسئولان دانشگاهی یا سایر مراکز علمی و تحقیقاتی به ایران سفر کرده و بازداشت شدهاند. این دسته از شهروندان دو تابعیتی، معمولا در مظان اتهامِ جاسوسی قرار میگیرند. شهروندان دو تابعیتیِ دارای تخصص و دانش تحقیقاتی، عمدتا با اعتماد به وعدههای مسئولان حکومتی و اطمینان از اینکه بعد از شرکت در یک پروژه علمی یا تحقیقی میتوانند آزادانه و بی هیچ مشکلی به کشور دوم خود برگردند، در دام نهادهای امنیتیِ جمهوری اسلامی میافتند.
دستهای دیگر از شهروندان دو تابعیتی نظیر سیامک نمازی و فریبا عادلخواه هم هستند که نه تنها مخالف سیاستهای نظام نبودهاند بلکه در برخی از مواقع، توجیه کننده بخشی از سیاستهای ضد حقوق بشری حکومت در اروپا و امریکا هم بودهاند که علیرغم همسوئی با حکومت، به دست نهادهای امنیتی ایران بازداشت شدهاند.
بهغیر از موارد یاد شده، یک گروه از شهروندان دو تابعیتی هم در میان بازداشت شدگان حضور دارند که اساسا کاری به سیاست و حکومت ندارند و به همین دلیل با اطمینان خاطر از اینکه در سفر به ایران با مشکلی مواجه نخواهند شد، به کشور سفر میکنند. نمونه این دسته از دو تابعیتیها، نازنین زاغری است که با اتهام جاسوسی روبهرو شد.
بهطور کلی، عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در رابطه با بازداشت شهروندان دو تابعیتی نشان داده که این کار صرفا یک گروگان گیری کثیف سیاسی است و بررسی روند این بازداشتها نشان میدهد حکومت، این انسانهای بی گناه دو تابعیتی را پس از دستگیری، به جرم جاسوسی به زندانهای طویل المدت محکوم کرده و سپس از آنها یا برای آزاد سازی پولهای بلوکه شده ایران در کشورهای متبوعشان یا برای مبادله با زندانیان خود که عمدتا با جرایم قتل و ترور در زندانهای کشورهای اروپائی و آمریکا هستند استفاده میکند.
متاسفانه کشورهای اروپائی و آمریکا در برابر چنین رویهای، با پرداخت پول یا مبادله زندانیان بر این رفتار غیر انسانی و کثیف سیاسی مهر تأئید زده و جمهوری اسلامی را در بهکارگیری این روش ظالمانه جری تر کردهاند. نتیجه این رویکرد کشورهای غربی در مواجهه با این موضوع، این است که در حال حاضر، نه تنها تعداد زیادی از دو تابعیتیهای ایرانی-اروپائی و ایرانی-آمریکائی در زندانهای ایران با احکام حبس سنگین و اتهام جاسوسی و برخی زیر حکم اعدام هستند، بلکه جمهوری اسلامی، پا را فراتر نهاده و حتی به توریستها و گردشگران خارجی مانند کایلی مور گیلبرت استرالیائی یا ژیائووانگ چینی- امریکائی هم رحم نمیکند و با بازداشت و محکومیتشان به حبسهای طولانی مدت، از آنها هم بهعنوان گروگان و وسیلهای برای رسیدن به مطامع سیاسیِ تروریستی خود بهره میبرد.
- بهنظر شما، چرا جامعه جهانی تاکنون در برابر این رفتار حکومت ایران مبنی بر گروگانگیری شهروندان خارجی یا دو تابعیتی، واکنش درخوری نشان نداده است؟
متاسفانه آنچه که تا کنون رفتارها و عملکرد جامعه جهانی نشان داده این واقعیت تلخ است که علیرغم ادعاها و شعارهایشان، آنچه که در سیاست خارجی و در روابطشان با سایر کشورها در پائین ترین درجه اهمیت قرار دارد، موضوع حقوق بشر و نقض آن توسط کشورهای طرف رابطهشان است.
در بسیاری از موارد شاهد بودیم که سیاستمداران اروپائی و آمریکائی اگر چه در حرف و شعار به مسأله حقوق بشر بسیار پرداختهاند اما در عمل، این مسأله مهم انسانی و جهانی، دراولویت کارشان نیست و تنها مسائل اقتصادی و رفاهی شهروندان خودشان را در ارتباط با دولت ایران در نظر میگیرند.
بررسی متعدد نشان میدهد اگر خانواده یا بستگان زندانیان دو تابعیتی، موضوع گروگانگیری توسط حکومت ایران را علنی نکنند و به دولتهایشان برای آزادی آنها فشار نیاورند، این دولتها تاکنون نشان دادهاند که حاضر به چشمپوشی و سکوت در برابر این مسأله هستند تا مبادا به روابطشان با جمهوری اسلامی خدشهای وارد شود.
- چه مکانیسم حقوقی برای پاسخگو کردن حکومت ایران و همچنین توقف روند بازداشت شهروندان خارجی یا دو تابعیتی به دست این حکومت، در اختیار دولتها و جامعه جهانی است؟
فعالیت حرفهای من در زمینه حقوق ایران است و پاسخگویی به این پرسش، در حیطه اطلاعات حقوقی من نیست و آن را باید با متخصصان و فعالان حقوق بین الملل در میان گذاشت اما با توجه به سردرگمی دولتها و سازمانهای بین المللی در رابطه با مسأله گروگانگیریِ شهروندان دوتابعیتی در ایران، بهنظر میرسد جامعه جهانی در حال حاضر راه حلی برای رفع این مشکل ندارد. البته عجیب هم نیست، عجیب، رفتارغیر انسانی و غیرسیاسیِ حکومت جمهوری اسلامی است که در واقع با گروگانگیری شهروندان دو تابعیتی، مسأله جدید گروگانگیری حکومتی را در روابط سیاسی جهانی ایجاد کرده است. کدام دولت و حکومتی را میشناسید که شهروندان خود را به گروگان بگیرد و آنها را وجه المصالحه یا مبادله با کشورهای دیگر قرار دهد؟
جمهوری اسلامی برای توجیه بازداشت شهروندان دو تابعیتی و عدم اجازه ارتباط این شهروندان با سفرا یا نمایندگان کشور متبوع دومشان، ادعا میکند که تابعیت دو گانه را نمیپذیرد و قانونا هم درست است اما دم خروس آنجائی بیرون میزند که این زندانیان را در قبال دریافت پول از کشور دوم متبوعشان یا مبادله با تروریستهای زندانی در آن کشورها وجه المصالحه قرار میدهد. شواهد و موارد زیادی در این زمینه وجود دارد مانند نازنین زاغری که پس از اینکه دولت بریتانیا حاضر به پرداخت وجه مورد ادعای جمهوری اسلامی ایران شد، این دختر بیگناه هم آزاد و به کشور دومش بازگردانده شد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.