هشدار دبیر شورای راهبردی روابط خارجی درباره پروژه اسرائیل و دیگران علیه ایران

عباس عراقچی: یک پروژه‌ بسیار خطرناک علیه ایران درگذر است؛ مراقب باشیم. پروژه بدنام‌سازی، امنیتی سازی و مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی بسیار خطرناک است. در این هجمه، ایران را به عنوان تهدید و نظام غیر قابل قبول معرفی می کنند تا هیچ کشوری با ایران همکاری نکند. نباید اجازه دهیم این فضا بیشتر از این شکل بگیرد. جمهوری اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد ولی نباید اجازه دهیم هزینه‌های آن بیشتر شود. (اخبار)


این نوع تیتراژ جنبه ایجابی و جذبی دارد و البته دارای نکاتی است. امثالهم هیچ نیازی نمی بینم خود ثابت کنیم در صداقت یا ارائه سند، امثال ما منتقد عادی، حتی ینازی نمی بینم به رفرنس، چرا که روش نقد و تحلیل هایمان در اصول بدیهی و اخبار و اطلاعات منتشر شده ازاد و نمایه و ایندکس شده در سرچ و جستجو هستند، براحیت با جستجوی کلیدواژگان می‌توان به رفرنس و منبع دست یافت. این یک نوع تایکتیک و شاید هم استراتژی برای امثالهم است که خیلی بدیهی است مخاطب به دلیل ناشناسی و یا نامعروفی، شک کند و هی گمانه زنی کند فلانی عامل کدام کشور یا نهاد و گروه است؟! در هدف و نیاتش چه چیزی نهفته است؟ طبق رایج‌ترین شیوه برخورد انفعالی سیاسی بازها، اتهام سایبری و مزدوری می‌زنند، که چرا بایست بیاد نقد کند؟ خب برای همین است تلاش برای اثبات شخصیت بیفایده است، کار وشیوه امثالهم ارائه نظر و ایده و تحلیل بر اساس بدیهیات است، دنبال القاء چیزی نیستم، برای تفهیم یا ایجاد فهم مشترک ممکن است سعی شود و اما برای تبلیغ ایدئولوژی یا عقیده در این روش تقریبا بیفایده است، روشنگری درباره قضایا و اینکه شاید در طرفین و مخاطبان راه گشایی برای حل مسئله و نهایت رسیدن به خیرخواهی و صلح باشد.

بارها گفته شده نوعی شبه بیماری یا بیمارگونگی در دو طرف قضیه هسته ای و تحریم و برجام است، طرف اصلی ج.ا ایران و ۵+۱ هستند، هر چند عملا دوتا مسئله ساز اولیه (ج.ا) و ثانویه (رژیم امریکا) هستند و نقش بهبود تفاهم با تشدید تقابل ایفا می‌کنند.

بحث‌های پیچیده امنیتی نمی‌خواهم بکینم به عنوان شخص عادی که هیچ دسترسی به اسناد طبقه بندی هیچ کشور و نهاد بین اللملی هم ندارم، مثل اکثر مردم عادی، از رصد اخبار و تحلیل ها، به نتیجه یا گمان یا تحلیلی می‌رسم، اما روایت ها و سخان دو طرف دو صورت برداشت می شود: الف- جنبه پروپاگاندایی و جنگ روانی و تبلیغاتی ب- پس زمینه محرمانه

مشکل اساسی و ریشه ای مسئله سازی از طرف چ.ا در ایدئولوژی حکومت و رژیم ج.ا است، اشخاص کلیدی و تقریبا ثابت نظام ج.ا که مشخصا در نهادهای روحانیت وابسته به حاکمیت و سران نیروهای مسلح و بخش بالادستی تئوکراتیک ج.ا در این ۴۴ سال باقی مانده و اندکی هم افزوده و بیشتر افازوده یا اخراج یا خود بریده اند از ج.ا، تقریبا یک سری لایه‌های چند ده نفری در بالاترین راس هرم قدرت تا لایه‌های چند هزار نفری پایین تر هستند، اینها- از نظر امثالهم به اشتباه- منشاء مشروعیت حکومت و نظامشان را یک قرائت نامناسب از اسلام شیعه دوازده امامی و عقاید ولایت فقیهی خمینی و … قدسی یا شبه مقدس قرار داده اند تا تبدیل به ایدئلوژی دگم و سخت در برابر تغییر و اصلاح شوندو هی به این قرائت و عقاید اولیه، گزاره‌های بیشتری نابخردانه افزوده اند، تبدیل رفتار و سیاست و شعارهای تاکتیکی اوایل حکومت به هدف و ایدئولوژی و گزاره‌ای دائمی چه در سیاست داخلی و چه خارجی و گره زدن این ایدئولوژی با مشورعیت حفظ قدرت و مقام و منفعت گروهی و شخصی، در نهایت یک باتلاق مصنوعی درست کرده، که هم نظام و هم مردم ایران گرفتار کرده است.

از دید یک فرد منتقد مستقل غیر ایدئلوژیک، اساسا حاکمان ج.ا نیازی به این همه دست و پاگیری گزراه‌های ایدئلوژیک ندارند، این همه آسمان وریسمان به هم بافتن ندارند، نیازی ندارند جیب بیت المال هزینه برای چیزهایی بکنند که در نهایت نه سودش به جیب خودشان می‌رود و نه مردم ایران! و بلکه موجب خسارات سنگین! خسارات سنگینی از بابت نوع نظام و حکومت و ایدئولوژی و سیاست‌های داخلی و خارجی بر خودشان و بر مردم ایران تحمیل کرده اند چنان عظیم و عجیب است که گاه بنگری در نظر ساده، انگاری با جماعتی دیوانه یا احمق طرف هستی! از خسارت مختلف بحران و مشکلات از جنگ داخلی اوایل تا جنگ ۸ ساله و تحریم و فساد و ناکارامدی… ارقام عجیبی حتی به اعداد یک یا دو تریلیون دلاری ذکر می‌کنند! این همه خسارات برای چه؟ چه سودی می‌برند این حاکمان؟

اما در نوع نقدها، یک سری سوءتفاهم در طرف مقابل بویژه اصلی یعنی امریکا و تا حدی اروپا و روسیه و چین و بقیه کشورها است، این سوءتفاهم که فشار حداکثری و تحریم برایشان سودمند است! این ظن یا گمان امثالهم است و شاید اشتباه کنیم، اما گویا طرف مقابل ج.ا (بویژه غربیان و همدستانش) سود می‌برند از خسارت زدن به کشور و مردم ایران و تا حدی هم به حاکمان ج.ا، آیا این گزاره درستی است؟!

فرض بگیریم یک تریلیون دلار خسارت مثلا طی بیست سال اخیر بابت تحریم و مسئله هسته ای به ایران خورده است، بخش بزرگی از این خسارت عملا عدم نفع طرف‌های دیگر است، نقض برجام توسط امریکا و همراهی عملی اروپا و سایرین، عدم انتفاع بالقوه یا بالفعل است برای این طرف متقابل ج.ا ایران.

عدم استافده از موقعیت ژئوپلتیک و ژئواکونومی ایران برای طرف‌های ماقبل ج.ا نیز هست، چرا بایست برای ترانزیت شرق و غرب عالم لقمه دور سر و گردن بچرخاند و بعد به دهان بگذارد؟! چرا دویمن دارنده گاز و سومین دارنده نفت و در مجموع بزگترین گاز و نفت (سوخت معادل بشکه ای نفت) در جهان است از سرمایه گذاری و انتفاع بقیه جهان محروم شوند؟ این عدم نفع صرفا برای کشور و مردم و حاکمان ج.ا نیست، این عدم نفع در نهایت به تمام جهان است.

در مسائل دیگر، از تامین امنیت که مهترین وظیفه یک حکومت برای خود و مردمش تحت حاکمیتش است تا اقتصاد، عدم نفع متقابل است، این عدم نفع چیز حقیقی و واقعی است.

به نظر می‌رسد برای شروع نفع متقابل، بایست طرفین به همان برجام ۲۰۱۵ برگردنند، بقیه مسائل اضافی از جمله تحریم های اضافه شده به مراحل گفتگو و تجربه تفاهم و نفع متقابل بگذارند، این بار اشتباهات گذشته تکرار نکنند، اشتباه کنار گذاشتن امریکا از انتقاع تجارت با ایران از برجام (به استثنای برخی تجارت محدود مانند خرید هواپیما)، این اشتباه بزرگ بود، عدم استفاده فرصت برای توسعه همکاری و رفع سوءتفاهم، البته در مسائل سیاسی، نوع نظام ج.ا خودش یک مسئله ساز هم در داخل و هم خارج است، اما در اوج شعارهای دیگرستیزی نیز روابط اروپا و روسیه و چین و بقیه دینا بود بجز امریکا. اینکه امریکا استثناء شود پذیرفتنی نیست، چرا بایست این حماقت از سوی ج.ا صورت بگیرد که فکر کند کالا را با واسطه از امریکا بخرد بهتر از مستقیم خریدن است؟! این حماقت از کجا ناشی می‌شود که حرف‌های یکدیگر طرف ثالثی رد بدل کند؟! این مضحکه هتل‌های نزدیک هم در وین در مذاکرات احییا برجام، حقیقتا در تاریخ جزء مضحک‌ترین رویدادهای سیاسی ثبت شده است و در آینده احتمالا اسباب حوک سازی و خنده خواهد شد و به عنوان یک نمونه ای حماقت سیاسی در محافل دانشگاهی علوم سیاسی و اقتصادی ذکر خواهد شد!

سر زدن حماقت از سوی افراد تحصیل کرده و با هوش بالا ممکن است و بارها اتفقا می افتد، حتی داشتن تجربه نیز باز هم مانع حماقت نمی شد، یکی دلایل بروز حماقت و اشتباهات ناشی از حماقت، گرفتار شدن در گردابه های پیچیده کردن مسائل است، هی خاسته باشند برای حل مسئله از مسئله دیگر بهر ببرند، معدله یک مجهولی به چند مجهولی تبدیل کردن! انگاری با پای خود به سمت عمیق باتلاق رفتن با تلاش بجای بالا کشیدن بیشتر فرو رفتن.

شدت تحریم و بهتر بگویم جنایت جنون امیز تحریم امریکا و همدستانش، به قدری است که اصلا تناسبی با مسئله ج.ا ایران (غنی سازی اورانیوم) ندارد! هیچ کشور و ملت و حکومتی تا این حد پرشمار موارد تحریم نوبده لااقل تاریخ معاصر، تکرار اسامی و موارد تحریم هم به مضحکه و جوک تراژیک دیگری تبدیل شده است! گویا تحریم موارد و اشخاص چندابار تکرار شده و حتی متوفی! تحریم بانکی بر تامین اختیاجات بشردوستانه تاثیر گذاشته و علی رغم ادعای مدافع حقوق بشری امرکیا و همدستانش، بی اعتنا به این نقد بوده و متاسفانه هر گاه کسی نقدی و اعتراضی می‌کند در اقدام شبه لجبازی و پارانوئیدی به تشدید یا کارشنکنی میکشدف تعویق‌های ملاقات نماینگان و آژانس از سوی طرفین، این وضع شبیه رفتار کودک مزاجی است و عجیب است اینها بعنوان نقد قبول نمی‌کنند و سوءتفاهم می‌شود مثلا طرف مقابل می‌خواهد بازی دربیاورد یا امتیازگیری کند یا تحت فشار قرار دهد! تا این حد حماقت و تنفر و لجاجت جاهلانه یا متجاهلانه در مسائل جهانی مشاهده نشده از نظر امثالهم تا جایی که یادم میاید! بحران تاسف بار جنگ روسیه و اوکراین، بحرانی به مراتب شدیدتر است و اما این همه سوءتفاهم و لجاجت در رفتار طرفین دیده نمی شود با وجود عمل واضح روسیه که حمله و اشغال خاک یک عضو سازمان ملل است، اما داشتن حق وتو و قدرت هسته ای و غیره از روسیه یک طرف نه چندان مناسب با مواجه طرف دیگر است! به طرز عجیبی چین و هند و حتی تا حدی همدستان امریکا و اروپا هنوز تجارت می‌کنند با روسیه و در حالی است متاسفانه راه حلی برای رفع مسئله نیست! یعنی باتلاق جنگ روسیه و اوکراین به نراتب بدتر از باتلاق هسته ای ایران است، مسئله هسته ای ایران عملا حل شده است، این امریکا و همدستانش بودند بهانه درآوردن و مسئله را دوباره ایجاد کردند، برجام براحتی قضیه مهیا کرد که یک ایده بزرگ برای حل مسائل دشوار و پیچیده عملا اجرا شود، این نیروهای تندور طرفین و افراد مشکوک خرابکار چرا چنین فرصت‌هایی برای صلح در جهان به هم می زنند؟!

از آنجا که به مسئله روسیه و اوکراین اشاره کردم، واقعا آروزی حل مسئله از راه صلح آمیز دارم، خیر در جنگ و نزاع و تحریم و دشمنی نیست برای تمام بشریت.

علی رغم پیچیده بودن مسئله اوکراین، حتی این مسئله هم راه حل صلح آمیز دارد، هیچ دلیل واقعی نیست مسئله احیای برجام گره بزنند به اوکراین، اما احیای برجام و حل هر مسئله دیگر، ایده می‌دهد برای حل مسئله مثل اوکراین، بر خلاف اتهام زنی دولت اوکراین به ج.ا ایران و جمع کردن نظرها عیله منافع ملی ایران، اما واقعا نقش فرعی ایران دارد و این همین نقش اندک هم بیشتر سوءتفاهم و البته برخی کارای احمقانه همیشگی ج.ا است.

خودشیرینی برخی سران و روسوفیل‌های رسانه ای داخل ج.ا موجب این سوءتفاهم شده که ایران نقشی در بحران اوکراین دارد، در حالی اساسا ایران نه دخلی بروز و ادامه بحران دارد و نه منفعت خاص و مهمی می‌برد. این اتهام ارسال تسلیحات اهمیت ناچیزی دارد و ایران و اوکراین و بقیه بایست این سوءتفاهم رفع کند و حماقت بیشتر نکنند، برخی افراد بیمار پیروی نظریه توطئه و خرابکار در همه کشورها هستند انگاری مرض سادیسم دارند که بحران و جنگ و تحریم و رنج برای بقیه بشریت درست کنند! گاهی به سادومازخیسم هم می‌رسد کارشان، اینها دارای مکشلات روانی یا ورانی توام با فساد فکری هستند. فساد فکری از دنبال توهم کسب قدرت از راه ایجاد شر و بلوا در روابط بین اللملی و درون کشورها.

هیچ ربطی لزوما بحران ها ندارند، احیای برجام ربطی به سایر مسائل دنیا ندارد واقعا و نباید با هیچ مسئله دیگر ربطش داد چون این قبیل مسائل فی النفسه پیچیده و دشوار هستند و از این دشوارتر نباید کرد! راه حل مسئله اوکراین در نهایت کوتاه آمدن بر سر میانگینی از خواسته‌ها است، بدیهی است حکومت اوکراین نمی‌تواند قبول کند بخشی از خاکش جدا شود و این مورد صریح حق تمامیت ارضی یک عضو سازمان ملل است، روسیه هم علاوه قبر ضیه حمایت روسی زبانان، متاسفانه با اعلام الحاق این مناطق مسئله را حیثیتی کرده! شاید بازگشت آبرومندانه کنفدرانسیونی خودگردانی این مناطق به اوکراین با نظارت روسیه بر تامین حقوق روسی زبانان شرق اوکراین، شاید یک ایده باشد برای شروع مذاکرات صلح؟

قطعا بر هم زدن همین اندک نظم بین المللی در ذیل تعهدات سازمان ملل و غیره، بایست حفظ شود. بازگشت به دوران جنگ‌های جهانی یک اشتباه و اگر عمدی باشد یک جنایت علیه بشریت است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)