درستایش‌ ِِ ره روی‌ِ آهسته و پیوسته                                    

آنچه از ۱۴۰۱/۶/۲۶ تا کنون (۱۴۰۱/۱۰/۳) رُخ داد را از زوایای مختلف می توان مورد نقد وبررسی قرار داد ، چه بسا در این روند راه های بهتری برای حرکات بعدی فراروی خود بازکنیم.
جرقه‌ی اولیه از قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی بدست گشت ارشاد زده شد  وچون از سوئی ‌ زمینه نارضایتی های پرشمار ،‌گسترده و باژرفای قابل توجه در لایه به لایه های جامعه وجود داشت و ازسوئی دیگر فوری وفوتی ترین عکس العمل رژیم در مقابل هراعتراضی به کارگیری نیروهای سرکوب‌گرِ آن هستند ، روز به روز شعارهاتندتر ، تظاهرات خروشان تر ودامنه دارتر وتواماً شدت عمل نیروهای سرکوبگر بیشتر شد .
از ذکر روزشمار وقایع و گستردگی آن و آمارهای به غایت دلخراش از میزان کشته شدگان ، مجروحان و دستگیر شدگان که همه کم وبیش می دانیم صرف نظر می کنم .
شعار ها به چشم برهم زدنی …  به سرنگونی حکومت هم رسید .
شعارها از درخواست لغو حجاب اجباری ( … با آن سابقه‌ی درخشان مملو از ابتکار ، خلاقیت  و شهامت ) و جمع کردن گشت ارشاد با ضرب آهنگی تند پا فراتر گذاشت .
کرد و سنّی بودن مقتول دامنه ی اعتراضات را در برخی ازاستان ها شدت داد .پیوستن دانشجویان و دانش‌آموزان به خیزش ،  حمایت تشکل های موجود از آن ، به تندی و حِدّت و طول عمر اعتراضات افزود ورژیم هم در مجموع همچنان از حربه ی‌همیشگی‌ اش استفاده می کرد، این بار با قدری تغییر در شکل و بروز آن .
به پشتیبانی از خیزش ، مهاجرهای ایران هم دست روی دست نگذاشتند و چه‌بسا حمایت های قابل تقدیری از اعتراضات و تظاهرات و عوارض جان گزای آن بر مردم را دردستورکار خود قراردادند . اما چنان چه قابل پیش بینی بود، – یعنی دیر وزود داشتن اما سوخت وسوز نداشتن – ، اعتراضات و تظاهرات – غیر ازیکی دو مورد استثنائی- تدریجاً تدافعی شدند و کم وبیش روبه افول گذاشتند .
حاصل صدها نفر کشته ، صدها نفر مجروح ، صدها نفر بازمانده از روال معمول تحصیل و شغل  ، هزاران نفر زندانی ، تاکنون چند نفرازپاره های تنمان اعدامی و بیش ازصد نفرازعزیزانی هم جزو دارندگان حکم اعدام و بقیه یعنی انبوه پرشمار دستگیر شدگان نیز یا در دادگاه های چند دقیقه ای معلوم الحال ازاحکام سنگین برخوردارشدند یادر زندان های قرون وسطائی درصف انتظار بسر می برند.
می توان در مورد دست‌آوردهای داخلی این جنبش به بحث نشست .
دست‌آوردهای برون مرزی آن در جوار وسعت امکانات تبلیغاتی نسبتاً بی خطر خارج از کشوری وداشتن برنامه های مشخص وتعریف شده چه بسابیشتر ، ملموس تر و پرآوازه تر است .
ج.ا.ا.نیز از حربه‌های شناخته شده‌ی‌همیشگی‌اش نهایت‌استفاده را کرد ،تاخیزش را فرو نشاند . می‌توان در مورد دست‌آوردهای‌آن نیز به بحث نشست،که موضوع این یادداشت نیست  .

سردادن شعارهائی با مضمون سر نگونی در صورتی که هیچ گونه زمینه‌های‌آن فراهم نیست ، به چه معنی است ؟ آیا این بلوغ جنبش را می رساند ؟
حتی باوجود تشکیلات ، سازمان ها و حتی احزابِ قَدَر ، سردادن این شعار صرفاً در شرایطی خاص عملی صحیح ارزیابی می شود . آیاخیزش که به علت شدت خشونت بارترین رفتارهای به غایت ضد انسانی نظام از بدو تولدش‌تا کنون ،فاقد هر گونه تشکل و سازماندهی است ، با سردادن این شعار باکمال تأسف رفتاری چون اذان خروس بی محل از خود بروز نداد؟
سردادن‌شعار سرنگونی‌ختم الکلام است و نه‌مطلع الکلام و سرآغاز سخن ! … سرشب و بدمستی !
برای دست یابی به آن لحظه ی شکوهمند چه زحماتی که باید متقبل شد و چه استخوان ها که باید خُرد کرد!
انقلاب سیاسی ۲۲بهمن ۵۷ ، ناشی از تجمیع عوامل پرشماری بود که بعید است قابل تکرار باشد . از آن به عنوان یک الگو نمی توان سودجست .
مبارزه برای زندگی مشحون ازکرامات انسانی، درعصر زعامت سرمایه داری جهانی ازمسیری سرشار از نشیب وفرازهای دشوار ، مالامال از اعوجاجات هولناک و سهمگین پیش می رود .
شاید اگر خیزش از همان بدو امر در حد دوخواسته ای که موجب پیدایش آن شدند باقی می ماند و تا تحقق آن پاپس نمی گذاشت کار قدری راحت تر پیش می رفت .
دو خواسته اولیه جمعیت را متمرکزتر و پرشمارتر می‌کرد ، درنتیجه خیزش زمان بیشتری می‌خرید و پربارتر و پرجمعیت تر می‌شد .
شایدچک وچانه زدن ها همراه با تظاهرات خیابانی وچه بسا دست یابی به آن‌ها، برای اولین بار، طعم شیرین پیروزی واقعی را در یک حرکت جمعی نصیب مردم می کرد .
شاید این بار مردم بیش ازپیش به نتیجه ی ناشی از باهم بودنشان پی می بردند و از حالت یک ذهنیت دست نیافتنی به فعلیت قابل لمس، باورشان بیشتر می شد .
پیشرفت خیزش دراین نبود که هرروز شعارهای آن تندوتیزتر می شد، بلکه در آن بودکه هرروز بر تعداد وعزم جمعیتی که یک خواسته ی اساسی دارند، افزوده تر می شد .
برنیمی ازجمعیت ، آنچه تحمیل می شود از رعایت ساده ترین حقوق انسانی خالی‌است !
ما لغو قانون حجاب اجباری را می‌خواهیم !… همین به تنهائی … به اندازه کافی ولوله در موجودیت، مبانی ‌و اساس نظام فکری‌حکام ظلمت می‌انداخت !
آیا بهتر است معترضین وتظاهر کنندگان تحت لوای یک خواسته ی همگانی کم وبیش دست یافتنی حرکت کنند یا زیر بیرقی که تحقق شعارهایش به تمهیدات و تدارکات زمان‌بر و فعلاً دست نیافتنی نیازمند است ، حرکت کند ؟
آن چه مردم را به همدیگر نزدیک تر می‌کند ، تداوم مبارزه است ، هنر مبارزه ، ایجاد فضائی ‌است که جمعیت ِ کم و بیش ناظر ومحتاط را ازانفعال درآورد.
درتداوم مبارزه ای هدفمند ، کار به مباحثات پیرامونی در انواع محیط هائی‌کشیده می‌شود که انسان ها تجمع دارند .دریک کارخانه ، کارگران در مورد آن چه درخیابان ها می‌گذرد باهم به بحث می‌‌پردازند و در این روند همدیگر را بیشتر پیدا می کنند و هسته هائی شکل می‌گیرد که خواسته های مشخصی‌دارند و …در محیط های آموزش ، خدماتی و تجاری هم همین اتفاق رخ می دهد، تداوم تظاهرات خیابانی باجلب جمعیت روزافزون ، به سایر محیط ها مجال می‌دهد تا در آن ها هسته های صنفی – دموکراتیک‌ بوجود آیند وشکل بگیرند .
سرعت و مهمتر ازآن شتاب حرکت را شرایط تعیین نمی کند بلکه تحمیل می‌کند .
بایک اتومبیل ژیان فرسوده در تاریکی شب، در یک جاده ی خاکیِ مملوازدست انداز نمی‌توان باشتاب و سرعت یک اتومبیل بنز آخرین مدل در یک بزرگراه کاملاً استاندار و قانونمند حرکت کرد.
یارو را در ده راه نمی دهند ،سراغ خانه ی کدخدا را می گیرد ! نیاموخته ایم که در محیط های آشنا و کاری مان به ابتدائی‌ترین خواسته های مشترک مان دست رسی‌پیدا کنیم ، کوچکترین سازماند‌هی‌و تشکیلاتی‌نداریم ، شعار سرنگونی هم سر‌می‌دهیم !
الفبای کوچکترین کارگروهی را نمی‌دانیم ، می‌خواهیم در فضای بحرانی ، وقتی پای جان درمیان است ، آن‌را فرابگیریم !
چه بسا به غلط براین‌باوریم که نیروهای سرکوبگر هم ‌در زمانی که خیزشی در کارنیست دست روی دست گذاشته اند و درخواب بسرمی‌برند .گویا آن ها نمی‌دانند در زندگی روزمره چه فشار طاقت فرسائی به مردم وارد می‌شود ،وهر فشاری نهایتاً بدون جوشش و انفجار نیست.
گویا حکمرانان‌نمی‌دانند که تحدیدهای بلا انقطاع داخلی ، تهدیدی جدی برای نظام شان به حساب می‌آید . گویا آن ها به ورشکستگی سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شان واقف نیستند که این همه بهاء برای نیروهای سرکوبگرشان می پردازند،  به روی شانه‌ها ، زیرعبای فقیه الفقهاء ،یک بار دیگر نظر بیاندازیم تا به عمق فاجعه بیشتر پی ببریم .
کار ازدست نیروهای سرکوبگر نرم ، که همان ابزارهای به غایت گسترده وپرهزینه تبلیغاتی حکومت ولائی است ، در رفته ، آن قدر درصدد چپاول هستند که صحبت تاریخی اعلیحضرت به روحانیون را  ، موقعی که برخرمراد سوار بود و کبک اش خروس می خواند رافراموش کرده اند که فرمودند (!) اول باید ایرانی باشد تا شما هم باشید !
سردادن شعارهائی با محتوای سرنگونی ، نشان دهنده ی‌بلوغ سیاسی یک ملت نیست وقتی ازتدارکات و تمهیدات و لوازم اجرای آن بی بهره ایم !
چشم امید از نیروها و تبلیغات گسترده خارج از مرز نشینان باید فروبست و دل به این باید بست که خود چاره ساز دردهای خود باشیم .
ازقدیم وندیم گفته اند لقمه ی بزرگتر از دهان برداشتن ، توی گلو گیر کردن دارد . ج.ا.ا. اگر نگوئیم هیچ گونه ، باید گفت کمترین قرابت ها را با نظام قبل دارد .
ج.ا.ا. وارث بر حق نوری ها(ضدقانون) ، مدرس ها(ضدزن) و کاشانی ها (ضدمیهن دوستی) است . ریشه‌ های تاریخی دارد ازعمق تاریک‌ترین دوران تکامل بشر، در مذهب شیعه ، دین اسلام ، ادیان ابراهیمی ، آموزه های حمورابی و یکتاپرستی .
ما باید حداقل از سه کودتا ، سه جنگ و دو انقلابی که در قرن گذشته نصیب کشورمان شده ، همچنین خیزش های ۱۳۷۸، ۱۳۸۸ ، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، آموزه های گران سنگ سایر انقلاب های جهانی و آن چه در ژرفای جهان فعلی می‌گذرد بسیار بیاموزیم تا اشتباهات‌مان را تکرار نکنیم تا قدم های کوتاه اما استوار وبه جا برداریم  .
قدر و منزلت شجاعت ها ، خطرکردن ها ، شهامت ها و جان های‌عزیز از دست رفتگان وعمرهائی که در زندان ها سپری می‌شوند بسیار بیش از آن است که ناخواسته بدون حداقل برنامه و چشم‌انداز ،درمعرض آسیب قرار بگیرند .      مسعود خوشابی       ۱۴۰۲/۱۰/۴                                      

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)