این مقاله ابتدا در تایمز اسرائیل منتشر شده است.


در حالی که ایران اکنون وارد چهارمین ماه اعتراضات گسترده شده است، نیروهای سرکوبگر رژیم به ویژه سپاه پاسداران نتوانسته اند فضای سرکوب را در سراسر کشور به طور کامل بازگردانند. با این حال، حکومت تئوکراسی حاکم یک رژیم بحران زی با تجربه در بهره برداری موفقیت آمیز از شکاف های بین المللی به منظور عبور از پیچ های تند است.

اگرچه گرد و غبار اعتراضات تا حدودی فرونشسته است، اما نشانه‌ها مبین این موضوع است که ایران از قبل وارد یک وضعیت انقلابی شده است، زیرا اعتراضات کنونی، علی‌رغم نقص‌های قدیمی موجود، دستاوردهای چشمگیری داشته است. در تضاد بین رژیم ها و انقلابیون، انقلاب و تغییر در نظام سیاسی همیشه نتیجه نهایی نیست. چهار سناریو می تواند وجود داشته باشد، از جمله سرکوب گسترده، سازش های سیاسی، انجام معامله برای انتقال مسالمت آمیز قدرت، و انقلاب. همه این سناریوها متکی به متغیرهای وابسته و مستقل هستند که به دو محور زیر تقسیم می شوند که هر کدام دارای چهار عنصر به اضافه شرایط بین المللی است:

اولی، به تشکیلات سیاسی حاکم مربوط می شود، شامل بحران مشروعیت، بحران کارآمدی، بحران وحدت داخلی در رژیم حاکم و بحران درون دستگاه های امنیتی است. دومی مربوط به مردم و انقلابیون است، از جمله میزان نارضایتی عمومی، اپوزیسیون سازمان یافته، رهبری و ایدئولوژی انقلابی.

این که ایران در وضعیت انقلابی قرار دارد، باید در نظر داشت که بحران های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی نسل Z ایرانی و طبقات فرودست ایرانی را به خیابان ها کشانده است. در حالی که هرگونه انتقاد از سبک زندگی مجلل روحانیون و خانواده های آنها با سرکوب وحشیانه مواجه می شود، در درازمدت نه گلوله و نه دستگیری جمعی نمی تواند مردم را از اعتراض به وضعیت موجود باز دارد. وقتی طبقه مرفه حاکم مملو از فساد است و نظام حاکم دیگر نمی تواند مردم را فریب دهد، در حالی که فشارهای بین المللی کار را ارگان های امنیتی برای بازگرداندن فضای ترس و وحشت را دشوار می کند، مردم هر کاری که از دستشان بر می آید برای فروریختن دیوار سرکوب انجام می دهند و اکثریت خاموش برای پیوستن به معترضان تشویق میکنند. این وضعیت امروز در جامعه ایران است.

با توجه به عنصر اول محور دوم، نارضایتی شدیدی از حاکمیت در ایران وجود دارد. حکومت دینی با استفاده از قوانین ارتجاعی شریعت، سرکوب زنان، اقلیت ها و قومیت هایی مانند کردها و بلوچی ها، کشور را اداره کرده است. بحران اقتصادی ناشی از فساد سیستماتیک یکی از کاتالیزورهای اصلی است که مردم را به اعتراض علیه وضعیت موجود سوق می دهد. بر اساس یک نظرسنجی، رئیس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه های کشور از نارضایتی ٨٣ درصدی مردم خبر داد. این نارضایتی گسترده از آنجایی ثابت می شود که سرکوب وحشیانه نتوانسته از یکی از مهم ترین دستاوردهای جنبش اعتراضی، یعنی طولانی شدن اعتراضات، جلوگیری کند.

مشابه جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ و شورش‌ها در سال ١٣٩۶ و آبان ١٣٩٨، اعتراضات کنونی فاقد رهبری مشخص و مخالفان سازمان‌یافته است. البته رژیم ایران برای توجیه ظلم وحشیانه خود، معترضان را به اسرائیل، آمریکا یا برخی از گروه‌های مخالف خارج از کشور که فرصت‌طلبانه ادعا می‌کنند که پشت اعتراضات هستند، مرتبط می‌کند. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه گروه های مخالف در خارج از ایران توانایی کافی برای سازماندهی چنین اعتراضاتی را دارند، وجود ندارد، زیرا نه نمادها و نه شعارهای آنها هنوز در سراسر ایران شنیده نشده است.

برخلاف موج های قبلی اعتراضات سراسری، تظاهرات مداوم ضد رژیم دستاوردهای بیشتری از جمله حمایت نسبی بین المللی، اینترنت استارلینک برای اعتراضات آینده و همگرایی ایرانیان خارج کشور داشته است. نتیجه نظرسنجی مؤسسه تونی بلر نشان می دهد که مردم ایران سریعتر از هر جامعه دیگری در جهان اسلام تحت سکولاریزاسیون و آزادسازی قرار گرفته اند، زیرا ٨۴ درصد مردم می خواهند تحت یک دولت سکولار زندگی کنند. چنین آماری نشان می دهد که اعتراضات کنونی چارچوبی برای شکل گیری ایدئولوژی انقلابی مبتنی بر ارزش های لیبرالی و تقبیح اسلام سیاسی فراهم می کند. در رابطه با رکن چهارم محور دوم، چنین تحولی مهم‌ترین دستاورد انقلاب ایران است. با این حال، هنوز نیاز به نظریه‌پردازی دارد.

صرف نظر از بحران مشروعیت رژیم، یکی از عواملی که به حکومت دینی کمک کرد تا با بحران حاکمیت در دهه اول حیات خود کنار بیاید، جنگ ایران و عراق بود. پس از پایان جنگ، میزان عدم مشروعیت رژیم در جامعه به حدی رسید که برخی از مقامات عالی رتبه متوجه شدند نظام به تدریج دچار بحران حکمرانی شده است. در نیمه دوم دهه ٧٠، رهبری حکومت یک شاخه اصلاح طلب ایجاد کرد تا یک دهه دیگر بحران سیاسی را بپوشاند. با این حال، سرکوب جنبش سبز به تمام توهمات در مورد اصلاح نظام پایان داد. امروزه بر اساس نتایج چندین بررسی مستقل، آنچه در خیابان های ایران می گذرد و تغییر سکولاریزاسیون در جامعه ایران، حکومت دینی مشروعیت خود را به دلیل تخریب ارکانی که از ابتدا بر آن ها مستقر شده است، از دست داده است.

بحران کارآمدی رژیم ایران ریشه در قانون اساسی آن دارد. ناکارآمدی در حل بن‌بست‌های سیاسی، آشفتگی‌های اجتماعی و بحران‌های اقتصادی، فروپاشی هر نظام سیاسی را تسریع می‌کند. از نظر اقتصادی، حکومت دینی نتوانسته نیازهای اساسی مردم را تامین کند. ارزش پول ملی هر روز در حال کاهش است و به یکی از بی ارزش ترین ارزهای جهان تبدیل شده است. بر اساس آمارهای مختلف، نرخ تورم از ۴٠ تا ١٠٠ درصد متغیر است. در حالی که حدود ۶۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند، رژیم منابع اندک کشور را برای تأمین مالی حماس و حزب الله هدر می دهد. در زمینه سیاست خارجی، رژیم منزوی شده و هیچ دوستی ندارد و شدیدترین تحریم ها علیه آن اعمال شده است. از منظر تامین اجتماعی، جامعه مملو از فساد است و عدم پایبندی به اخلاق و موازین انسانی به وضعیت نگران کننده ای رسیده است. رژیم همچنین در مدیریت و پیشگیری از بلایای زیست محیطی ناکام بوده است.

با توجه به محور مربوط به تشکیلات سیاسی حاکم، رژیم ایران تاکنون وحدت سیاسی داخلی خود را نسبتاً باثبات نگه داشته است که این امر بر حفظ کارآمدی دستگاه های امنیتی تأثیر حیاتی دارد. با این حال، یک حادثه مانند مرگ علی خامنه ای و رقابت بر سر رهبری سوم، می تواند وحدت سیاسی رژیم و متعاقباً نیروهای امنیتی را در هم بشکند.

یکی از مهم ترین متغیرها، شرایط بین المللی تغییر رژیم در ایران است. آن دسته از سیاستمداران غربی که به دنبال یک ایران غیرهسته‌ای، متحد و دموکراتیک هستند، باید دولت‌های خود را متقاعد کنند که از یک سو کمپین فشار حداکثری بر حکومت دینی را از سر بگیرند و از سوی دیگر به معترضان مسالمت‌آمیز کمک کنند تا دیوار سرکوب را بشکنند. اگرچه شرایط کنونی برای تغییر رژیم به طور فزاینده ای تیره و تار است، اما یک تحول عظیم این است که حتی با وجود اختلافات بین معترضان، طولانی شدن هر موج اعتراضی و کاهش فاصله زمانی بین اعتراضات باعث سازماندهی آنها به مرور زمان می شود. بنابراین، با تضعیف رژیم، رهبری انقلاب جاری در داخل کشور قیام خواهد کرد.

با وجود محکومیت بیشتر معترضان به اعدام، چالشی که اکنون جمهوری اسلامی با آن مواجه است این است که رژیم نمی تواند جو ارعاب و ترس را بازگرداند. در نتیجه، گروه های تازه متولد شده ی مسلح یا غیرمسلح رژیم را در درازمدت نابود خواهند کرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)