ناموس، غیرت، خشونت
سه گانه ای برای جنایتی به نام قتل ناموسی
فرشته، دختری که به قصد طلاق از شوهری ۱۸ سال بزرگتر از خود، به خانهٔ پدریاش بازگشته بود، تنها به دلیل اتهامی واهی توسط پدرش سر بریده شد. فرشته بیگناه کشته شد؛ پیش از او و بعد از او نیز فرشتههای بسیاری سرشان بریده شد و بیرحمانه از حیات محروم شدند، تنها با یک توجیه: غیرت و ناموس پرستی.
پروین بختیارنژاد در ابتدای کتاب فاجعه خاموش مواردی از این گونه قتلها را ذکر میکند:
شیدا زن ۱۶ ساله مریوانی که یک کودک ۲ساله نیز داشت با ضربات چاقوی برادرش مهدی در خیابان جان سپرد. او که همسری معتاد داشت، در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.
دلبر خسروی، دختر ۱۷ سالهای در دهی نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد.
در لرستان لیلا به دلیل سرباز زدن از ازدواج اجباری با پسر عمویش مجبور شد که با پسر مورد علاقهاش فرار کند. وی بعد از دستگیری توسط برادران و پسر عمویش به درختی بسته و به آتش کشیده شد.
در دزفول، جاسم که خود دارای سه زن بود دختر ۱۵ سالهاش را به دلیل اینکه فکر میکرد عمویش به او تجاوز کرده است، سر برید.
باز در دزفول، مردی با سوءظن به همسر دومش و با ادعای اینکه پسرش متعلق به او نیست، سر وی و فرزند ۷ سالهاش را برید.
….
قتلهای ناموسی، قتلهایی هستند که توسط نزدیکان و بستگان یک زن، به دنبال داشتن رابطه با دیگری، سوءظن به داشتن رابطه، عدم تن دادن زن به رابطه و… روی میدهد. وجه اشتراک تمام آنها تکیه کردن عاملان قتل بر واژههای شرف، ناموس و غیرت است. از سوی دیگر تقریبا در تمامی این قتلها، اولیای دم هیچ شکایتی را ارائه نمیدهند چرا که خود در وقوع قتل دست داشتهاند.
در مورد وقوع این قتلها آمار درستی در دست نیست. پروین بختیارنژاد در کتاب فاجعه خاموش اشاره میکند:
استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، کردستان، ایلام، کرمانشاه، خوزستان، سیستان وبلوچستان، لرستان، همدان، فارس و خراسان از جمله استانهایی هستند که قتلهای ناموسی در آنها وجود دارد و مردم مرتباً شاهد چنین قتلهایی هستند.
بسیاری از این قتلها به دلیل همان توجیهی که قتل را رقم زده است (غیرت، ناموس، شرف) گزارش نمیشود اما با این حال گزارشهای نگران کنندهای همیشه از وقوع جنایتی به نام قتل ناموسی خبر میدهد.
بر اساس آماری از سوی صندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود ۵۰۰۰ زن در قتلهای ناموسی کشته میشوند. بیشتر آنها ساکن غرب آسیا، شمال آفریقا و بخشهایی از جنوب آسیا هستند.
معاون مبارزه با جرائم پلیس آگاهی تهران چندی پیش اعلام کرده بود ۶۲ درصد از مقتولان مونث، توسط خانوادهها و اقوام به قتل رسیدهاند.
از منظر قانونی در این زمینه ضعفهایی وجود دارد که گاهی میتوان از آن به عنوان تجویز قانونی خشونت یاد کرد. سنخشناسی اینگونه قتلها و تقلیل آنها به امر خصوصی در بستر قوانین موجود، زمینه را برای تداوم وحشیانهترین رفتارهای مبتنی بر فرهنگهای نادرست فراهم میآورد. براساس ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، «در صورتی که پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل به ورثه و تعزیر محکوم خواهد شد».
ماده ۲۱۹ میگوید که اگر اولیای دم آمدند و به قتلی رضایت دادند، قاتل قصاص نمیشود. در قتلهای ناموسی اولیای دم یا خود عامل قتل هستند یا مشوق و ترغیبکننده در وقوع قتل؛ بنابراین قتل اصولا با رضایت اولیای دم رخ میدهد.
شاید نگاه کردن به قتل به عنوان یک جرم عمومی خود بتواند زمینه را برای کاهش وقوع جرایمی از این دست فراهم آورد.
عباس جعفری دولتآبادی دادستان تهران در گفتگویی با تاکید بر اینکه در قتلهای ناموسی، قاتل خود را بحق میداند، گفت: متاسفانه سیاست قضایی ما در حوزه قتلهای ناموسی بشدت متفاوت و حتی متناقض است و به دیدگاه قاضی بستگی دارد که بسیاری از موارد، در کشاکش رسیدگی، قاتل آزاد میشود یا اینکه در کمیسیونهای عفو مورد عفو قرار میگیرد.
دادستان تهران تصریح کرد: زمانی که در خوزستان فعالیت میکردم، به هیچ قاتل ناموسی عفو نمیدادم اما متاسفانه فرهنگ و دیدگاهی وجود داشت که حتی برخی اوقات خود قضات زنگ میزدند و خواستار عفو قاتل میشدند. به اعتقاد جعفری دولتآبادی، این قتلها ریشه در تفکراتی دارند و قاتل فکر میکند با عمل خود، جامعه را از گناه عاری میسازد. دادستان تهران تاکید کرد: تا زمانی که این فرهنگ نسبت به زنان تغییر نکند، قتلهای ناموسی ادامه خواهد داشت.
نقش فرهنگ در وقوع این گونه قتلها آنگونه است که در برخی بسترهای فرهنگی، ارتکاب به چنین قتلهایی نه تنها احساس پشیمانی را به دنبال ندارد که حس عزت و سربلندی را برای مردان آن خانواده رقم میزند.
ناموس و غیرت واژههایی است که بیش از هر چیز در جوامع مردسالار به آن بها داده میشود و این خود در مخاطرهٔ وقوع جرایمی از این دست است که نه تنها عملی فجیع و وحشتناک تلقی نمیگردد که تاییدی است بر کسب ارزشهای چنین نظامی: غیرت و ناموس پرستی.
تملک حیات زن توسط مرد، ریشه در سنتها، باورها و اعتقادات غلطی دارد که به هیچ روی با مولفههای دنیای مدرن همنشینی ندارد، تقابل اینگونه باورها با سبک زندگی مدرن انسانها در قالب زندگی شهری، بهرهگیری از ابزارهای مدرنیته، رسانهها و… وضعیت پارادوکسیکالی را بوجود میآورد که از یک سو زن را از ظلمهای تاریخی نسبت به خود و محرومیتش از بدویترین حقوقش آگاه ساخته است و از سوی دیگر اصرار بر ارزش بودن مفاهیمی نظیر ناموس پرستی و غیرت از سوی مردان، منجر به وقوع هر چه وحشتناکتر قتلهای ناموسی میشود.
زمانی که هنوز در جامعهای نگاه برتری و سلطه از سوی مرد نسبت به زن ترویج میشود، زمانی که برخی رفتارهای منسوخ و متحجرانه در بستری فرهنگی و رسانهای به عنوان ارزشهای پایدار آموزش داده میشود؛ وقوع قتلهای ناموسی امری اجتناب ناپذیر است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.