ریوار آبدانان: «ژن ژیان ئازادی» یعنی شلیک به مغز دیکتاتور!

مصاحبه با ریوار آبدانان عضو شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان (ک.ج.ک)

جنبش ژن، ژیان، ئازادی یک خاستگاه قوی فرهنگی دارد که درحال خلق ارزش‌های فرهنگی نوین مطابق اندیشگی قرن‌ بیست‌ویکم. تفسیرپردازی در خصوص این جنبش لایه‌های مختلف و پیچیده و فراگیر اجتماعی آن را که نظر به ابعاد سیاسی قیام نیز دارد، رو می‌کند. در  این خصوص با «ریوار آبدانان» عضو شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان(ک.ج.ک) مصاحبه‌ای مفصل به انجام رسانده و به چندوچون جوانب و ابعاد این جنبش پرداخته‌ایم. متن کامل مصاحبه بصورت ذیل می‌باشد:

 

کوروش نادری: آیا جنبش «زن زندگی آزادی» یک جنبش سیاسی است یا صرفا دغدغه‌های اجتماعی و مسائل مربوط به زنان را دارد؟

ریوار آبدانان: جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» به اندازه‌ی سیاسی‌بودنش، یک جنبش عظیم اجتماعی‌ـ فرهنگی است. بنابراین تأثیراتی که بر زندگی زنان و زندگی عموم مردم ایران خواهد گذاشت، ماندگار خواهد بود. انقلاب مدرنِ دموکراتیک، پیش و بیش از آنکه نوعی براندازی رژیم باشد، نوعی دگرگونی عمیق اجتماعی‌ـ فرهنگی و ایجاد تغییر در گفتمان و رفتار اجتماعی است. ما این را در جنبش‌های اصلاح‌طلبانه‌ی دوم خرداد و جنبش سبز که تلاش می‌کردند از درون خود جمهوری اسلامی در وضعیت سیاسی و تا حدودی هم در وضعیت اجتماعی رفرم ایجاد کنند، هرگز نمی‌دیدیم. اما جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» با حضور رادیکال زن در عرصه‌ی مبارزه و محوریت‌داشتن زنان و نیز همبستگی و هم‌گرایی بی‌نظیر همه‌ی خلق‌های ایران با همدیگر، نوعی تحول ریشه‌ای اجتماعی را نوید می‌دهد و درست به همین خاطر است که می‌گوییم این جنبش یک جنبش انقلابی است. زیرا این جنبش، تغییر در درون جامعه و خیزبرداشتن برای سرنگونی رژیم را به‌شکل درهم‌تنیده‌ای با هم انجام می‌دهد. یعنی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، این خصلت را از خود نشان می‌دهد که: ما هم خود و سبک زندگی‌مان را متحول می‌کنیم و هم نظام سیاسی حاکمه را. رنج زنان، بزرگ است؛ دردهای مردم ایران جانکاه‌اند؛ و زخم هویت‌های تحت‌ستم عمیق است. بنابراین هیچ چیزی جز یک انقلاب عظیم فکری، فرهنگی و اجتماعی که عرصه‌ی سیاست را به لرزه درآورد و زیر و رو سازد، نمی‌تواند این رنج‌ها و دردها و زخم‌ها را التیام ببخشد. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، پاسخی به این نیاز تاریخی و روزانه است.

کوروش نادری: حال که جنبه‌ی اجتماعی جنبش تا این حد پررنگ است، چرا حضور مردم در خیابان تا این حد مهم تلقی می‌شود؟ آیا تحولات اجتماعی را به‌شکل دیگری نمی‌توان رقم زد؟

ریوار آبدانان: تا خیابان را ازآن خود نکنیم، حتی خانه‌هایمان هم ازآن ما نخواهند بود. با دست‌یابی به جهان بزرگ‌تر است که می‌توانیم جهان کوچک‌تر خود را آزادانه بسازیم. اگر زندگی اجتماعی‌مان را نجات ندهیم، زندگی‌های فردی نیز بی‌دفاع و لگدمال‌شده خواهند بود. به‌عبارت دیگر جزء (یعنی فرد، خانه، زندگی شخصی) و کل (یعنی جامعه، خیابان، زندگی جمعی و فضای عمومی) باید با هم و مکمل هم باشند. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» عمیقا این نکته را درک کرده و اکنون خیابان، محل کشاکش دو اتوریته‌ی دولتی و اتوریته‌ی مردمی (دموکراتیک) است. تداوم حضور مردم در خیابان‌ها، ضامن تداوم حرکت به سمت پیروزی اتوریته‌ی مردمی بر حکومت است. تمام مکان‌های سیاست‌گذاری و آزادی در انحصار و قبضه‌ی حکومت تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی است، خیابان تنها مرکز سیاست‌گذاری مردم است. خیابان جایی است که مردم برای اکنون و آینده‌ی خود تصمیم می‌گیرند، مشارکت می‌کنند، کنش نشان می‌دهند و هویت خود را در انواع ملیتی، دینی و مذهبی، جنسیتی و فرهنگی در مقابل تهدیدگران خارجی (که در اینجا همان دولت و نیروهای سرکوبگرش هستند) به نمایش می‌گذارند. خیابان، مرکز سازماندهیِ خودجوش و خودگردانِ همه‌ی هویت‌ها و افرادی است که از سازمان‌یافتگی منع شده‌اند. بنابراین نقش خیابان و خیزشِ مستمر مردم در خیابان‌ها، برای پیروزی جنبش، هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ سیاسی، بسیار استراتژیک و سرنوشت‌ساز است.

کوروش نادری: آیا جامعه برای مقابله با دولت، جایگزین‌های دیگری به‌جز خیزش‌های خیابان ندارد؟

ریوار آبدانان: جمهوری اسلامی ایران با مداخله در زندگی خصوصی و اجتماعی مردم و با صدور فرامین حکومتی برای فرهنگ جامعه، عملا یک «متجاوز» است که به درون خانه، پوشش، زبان و روابط انسانی نفوذ کرده است. جمهوری اسلامی یک امپریالیسم خانگی برقرار کرده است. هر خانه و خانواده از دیدگاه جمهوری اسلامی یک مستعمره است که می‌توان خون آن را انگل‌وار مکید. کشور ایران یک مستعمره‌ی داخلی برای جمهوری اسلامی است تا با فربه‌کردن خود بر روی بدن این مستعمره، توان لازم را برای کشورگشایی و جنگ‌افروزی در کل خاورمیانه کسب کند. کلید هژمونی جمهوری اسلامی ایران، برده‌ساختن زن و سیاسی‌کردن روابط درون خانه است. بنابراین جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» هدفش را بسیار درست انتخاب نموده و به مغز جمهوری اسلامی ایران شلیک کرده است. مردم ایران با حضور در جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» تصمیم خودشان را برای بیرون‌راندن جمهوری متجاوز اسلامی از خانه و خیابانِ خودشان اعلان کرده‌اند. هیولای جمهوری اسلامی، لبخند و شادی را از مردم ایران دزیده است و اینک جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» با خون و رنج خویش، لبخند به لب مردمان بی‌لبخند بازمی‌گرداند. این انقلاب، انقلاب بازستاندن شادی و امید‌ نسل‌های سوخته است. و میدان پیکار برای این حساب‌خواهی، خیابان است.

در نبودِ نهادهای دموکراتیک مشترک، خیابان تنها خانه‌ی مشترک ملت است. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» به موازات اینکه یک انقلاب اجتماعی است تا زن را به جایگاهی آزاد، برابر و عادلانه برساند، خیابان یا همان فضای عمومی مشترک را هم به عرصه‌ی مبارزه‌ی زنان و تمام خلق‌ها و هویت‌های سرکوب‌شده و به‌حاشیه‌رانده مبدل ساخته است. خیابان، محل نمایش اندیشه‌ی آزاد، خواست آزادی و اراده‌ی آزاد جامعه است و زنان و جوانان، پیشاپیش این جمعیت به‌ستوه‌آمده‌ی زنجیرگسسته حرکت می‌کنند. امروز خیابان همان فضایی است که زنان و هویت‌های سرکوب‌شده و به‌حاشیه‌رانده برای تنفس و ابراز وجود و تداوم هستی سیاسی‌ـ فرهنگی خود بدان نیاز فوری و حیاتی دارند. این جنبش می‌تواند شاخ استعمارگر داخلی و امپریالیست خانگی یعنی جمهوری اسلامی را در خیابان بشکند.

خیابان، تنها زبانی است که حقیقت را در گوش دیکتاتور فریاد می‌زند. او نمی‌خواهد بشنود اما خیابان به نخواستن او هیچ اعتنایی ندارد و صدایش را بالا و بالاتر می‌برد. خیابان و خیزش، فضای زیست همه‌ی آن‌هایی است که می‌خواهند با هویت، شخصیت، هستی و رؤیاهای خود آزادانه زندگی کنند. حضور در خیابان و جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، می‌تواند تمام حصارهای امنیتی و ممنوعه‌ای را که جمهوری اسلامی در اطراف ما چیده است، ویران کند. مردم ایران از این پس تنها با زبان پُتک، یعنی با زبان خیابان و خیزش، با جمهوری اسلامی سخن خواهند گفت.

کوروش نادری: نقش زنان در امری رهبری جنبش و مساله‌ی بی‌سر بودن جنبش را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟

ریوار آبدانان: زنان، نه‌تنها پیشقدم و جلودار این کنش سیاسی دموکراتیک و انقلابی هستند بلکه صدای تمام هویت‌ها را اکو می‌کنند. زنان، رهبران حقیقی و جسور این جنبش‌اند. زنان به این جنبش کاریزما (فرهمندی) بخشیده‌اند و به‌جای سازماندهی متکی به تک‌رهبر، جنبش را به سطح سازماندهی متکی بر «رهبریِ جمعی» برکشیده‌اند. برخورداری جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» از رهبریِ جمعی، به پیشبرد جنبش و عدم گیر افتادن آن در شبکه‌ها‌ی سرکوب، بسیار کمک می‌کند و ضمنا خصلت دموکراتیک و سلطه‌ستیز جنبش را بیش از پیش برجسته می‌سازد. رهبریِ جمعی، نوعی عقلانیت و کنش جمعی است. همگان در این عقلانیت و کنش حضور دارند و دموکراسی نیز همین است. دموکراسی و برابری و آزادی مقولاتی نیستند که به پس از پیروزی جنبش موکول شوند. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» برخلاف جنبش دوم خرداد و جنبش سبز، یک جنبش مشارکتی است و نه بیعتی. زیرا هیچ شخص خاصی را در رأس هرم قدرت قرار نداده است و اصولا ساختاری هرمی ندارد. فلسفه‌ی وجودی این جنبش بر نفی هرگونه سلطه و قدرت استوار است و بر آری‌گویی به زندگی دموکراتیک و آزاد، پافشاری می‌کند. این جنبش مشارکتی‌ست زیرا هر فرد، هر هویت، هر جنسیت و قوم و ملیتی به‌طور بی‌واسطه و بدون نماینده در آن حضور دارد. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» عرصه‌ی حضور مستقیم همگان است و هرکس خودش نماینده‌ی خودش است. بنابراین از لحاظ نُرم‌های دموکراتیک، بسیار رادیکال است.

کوروش نادری: آیا این خطر وجود ندارد که جنبش صرفا به آن بخش از جامعه که دغدغه‌های خاص اجتماعی، سیاسی و هویتی دارند محدود بماند و به روی سایر طیف‌های اجتماعی بسته بماند؟

ریوار آبدانان: خیر! به حاشیه‌رانده‌شدگان اکنون از طریق جنبش «زن زندگی آزادی»، متن سیاست را به تصرف خود درآورده‌اند. با توجه به معیارهای دموکراتیک و سلطه‌ستیزِ جنبش «زن زندگی آزادی»، این به‌حاشیه‌رانده‌شدگان در صدد ایجاد مرکزــ حاشیه‌های جدیدی نخواهند بود و کل فضای سیاسی، فرهنگی و مادی‌ای را که در نتیجه‌ی مبارزه‌ی جنبش گشوده خواهد شد، با تمام هویت‌ها و گروه‌های اجتماعی به اشتراک خواهد نهاد. اکنون همه‌ی تنوعات هویتی جامعه ضمن آنکه در فضای خودگردان خودشان زیست می‌کنند، بخشی از «ما»ی جمعی هستند و «دیگران»ی که طرد می‌شوند تنها جمهوری اسلامی و تفکرات فاشیستی‌ای خواهند بود که بخواهند از فرصت‌های آفریده‌شده توسط این جنبش سوءاستفاده کنند. یعنی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» با هر نوع گرایش و هویت و تفکری که هنجارهای دموکراتیک را بپذیرد، رواداری نشان خواهد داد و تنها با گرایشات مردسالارـ پدرسالارانه، مرکزگرایانه، بنیادگرایانه‌ی مذهبی و فاشیستی‌ای که بخواهند هژمونیِ تمامیت‌خواه تازه‌ای در ایران برقرار کنند سر ستیز خواهد داشت.‌ از این پس «امر مقدس»، تنها و تنها خودِ «زندگی آزاد» جامعه خواهد بود و تمامی شخصیت‌ها، نهادها و ساختارهایی که خود را از بالا و به‌شکل فرامین مطلق الوهی‌، مردسالارانه، پدرسالارانه و دولتی، در جایگاه «امر مقدس» قرار داده‌اند، به زیر کشیده خواهند شد. از این رو جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» یک جنبش بت‌شکن است، و انقلابِ تقدس‌زدایی از قدرت‌هاست. پس از شکست داعش، این دومین و مهم‌ترین جهش بزرگ برای پایان‌دادن به اسلام سیاسیِ سلطه‌طلب است. شکست اسلام سیاسی سلطه‌طلب، فضا را برای مشارکت تمام طیف‌های اجتماعی دموکراسی‌خواه باز می‌کند. از این پس هر نوع قداستی که به بهای خوار و خفیف شمردن یک جنسیت، ملیت، مذهب و هویت برپا شود، از نظر جامعه‌ی نوین ایران مردود و ناپذیرفتنی و یک نامقدس بزرگ خواهد بود. کثرت‌گرایی از خصلت‌های برجسته‌ی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» است و همین می‌تواند تمام طیف‌های اجتماعی و گروه‌های خاکستری را که هنوز وارد عرصه‌ی مبارزه نشده‌اند، ترغیب به مشارکت کند.

کوروش نادری: جنبش «زن زندگی آزادی» چه ارزش‌های نوینی را به ارمغان آورده و چه کسی از این ارزش‌ها دفاع خواهد کرد؟

ریوار آبدانان: جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، تمام روابط بیعت‌وار، عبدگونه، سلطه‌طلبانه و سلطه‌پذیرانه، مردسالارانه و پدرسالارانه را به چالش کشیده و به زیر سوال برده است. در نتیجه‌ی شکل‌گیری این جنبش، یقینا جایگاه زن دیگر مانند گذشته نخواهد بود و زنان در مسیری روشن و پر امید به حرکت درآمده‌اند. برابری و احترام به هویت‌ها به یک ارزش بزرگ مبدل شده است. این جنبش انقلابی، نویددهنده‌ی ایجاد یک نظام زندگی آزاد جدید است. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» در بطن خود یک قرارداد اجتماعی نوین و دموکراتیک است. هم رابطه‌ی جامعه با سیاست و جامعه با دولت و قدرت را معلوم می‌کند و هم رابطه‌ی بین زن و مرد و رابطه‌ی بین خلق‌ها و رابطه میان هویت‌ها را. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» در مسیر انقلاب اجتماعی حرکت می‌کند و اگر به همین نحو ادامه یابد صرفا به تغییر ساختار سیاسی محدود نمی‌ماند و از آن فراتر خواهد رفت. این جنبش گام‌های بزرگی در مسیر انقلاب اجتماعی برداشته است. دغدغه‌ی جنبش صرفا براندازی رژیم و جابه‌جایی چند دولتمرد با دولتمردانی جدید نیست. مردم با این جنبش می‌خواهند سبک زندگی اجتماعی و جهان فرهنگی‌شان را تغییر داده و آن را نوسازی کنند؛ می‌خواهند نظام سیاسی دموکراتیک و جدیدی را نیز طبق این سبک زندگی اجتماعی و فرهنگی بر سرکار بیاورند. بنابراین خود جنبش برای دفاع از خویش و اهداف و ارزش‌هایش، تصمیم‌گیری خواهد کرد و کار دفاع از جنبش را به هیچ جریان سیاسی‌ای که بخواهد برتر و مجزا از جامعه باشد، نخواهد سپرد.

کوروش نادری: رژیم خیلی تلاش دارد چهره‌ی جنبش «زن زندگی آزادی» را خدشه‌دار کند و آن را جنبش برهنگی معرفی کند. این را چطور می‌توان پاسخ داد؟

ریوار آبدانان: این تلاش‌های رژیم تنها دست‌وپازدن بیهوده است. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، جنبش برهنگی نیست، بلکه جنبش برهنه‌کردن ماهیت پلید و جنایات جمهوری اسلامی در برابر نگاه‌های جهانیان است. «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم» شعاری‌ست که نشان می‌دهد تمام انگ‌هایی که جمهوری اسلامی به زنان و مردان آزادیخواه ایران می‌زند تنها شایسته‌ی خود این رژیم است و بس. اکنون مردم ایران، مانند یک آینه‌ی پاک هستند که تمام کراهت و زشتی و خوی ناانسانی جمهوری اسلامی را به دنیا می‌نمایاند.

کوروش نادری: به نظر شما کدام شیوه‌ی مبارزاتی می‌تواند باعث رسیدن جنبش به خواسته‌ها و پیروزی مورد نظرش بشود؟

ریوار آبدانان: هر گروه اجتماعی مانند خانواده‌های یک محله، جوانان یک کوچه، همسایگان، محفل‌های دوستانه و فامیلی، همکاران یک اداره یا کارخانه، جمعیت‌های همکاری نظیر معلمان و پزشکان، یا دانشجویان یک دانشگاه می‌توانند بخشی از شبکه‌ی خودمدیر جامعه در جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» باشند. این‌ها با بخش‌های دیگر این شبکه‌ی گسترده‌ی مردمی که جمهوری اسلامی را دشمن خود می‌دانند، در ارتباط و همسو می‌باشند. به این ترتیب جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» که فاقد رهبریت متمرکز یا سلسله‌مراتبی است، به شکل یک شبکه‌ی گسترده‌ی متشکل از واحدهای اجتماعی خودسازمانده و خودمدیر عمل می‌کند. رژیم نمی‌تواند چنین جنبشی را سرکوب و تحت کنترل بگیرد و ضمنا از بطن همین روابط خودمدیر محلی است که نظام خودمدیریتی دموکراتیک به عنوان جایگزین جمهوری اسلامی تشکیل خواهد شد. یعنی مردم در چارچوب این شکل از خودسازماندهی دموکراتیک، هم با رژیم جمهوری اسلامی پیکار می‌کنند و هم آنچه را در آینده می‌خواهند تأسیس کنند از هم‌اکنون تمرین و درونی می‌نمایند. خودسازماندهی زنان و جوانان در چارچوب محلات و شهرها، دانشگا‌ه‌ها و مدارس و… زمینه‌ی خودمدیریتی دموکراتیک آینده را در ایران فراهم می‌گرداند. ما آینده را در اکنونِ‌ جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» می‌بینیم و این جنبش توانسته اتوپیا و برنامه‌ی سیاسی و قرارداد اجتماعی آینده را به زمان حال منتقل کند. مردمِ به‌پاخاسته، آینده‌ی آزاد و دموکراتیک و شاد و پرامید خود را اکنون زیست می‌کنند. و این مهم‌ترین مزیت و دستاورد این جنبش است. این جنبش، یک جنبش سرگردان، تصادفی و بی‌افق نیست. این جنبش، جنبش عملی‌کردن خواست‌ها و آرزوهای همگی ماست. با توجه به هویت باز و پذیرنده‌ی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، هر ایده و راهکاری که به خودمدیریتی و برقراری دموکراسی در ایران خدمت کند می‌تواند فضایی در این جنبش داشته باشد. این جنبش اگر این خصلت خود را تداوم بخشد، انقلاب اجتماعی و سیاسی‌ای که رقم خواهد زد، هرگز انقلابی دگم و ایدئولوژیک محض نخواهد بود و به یک نظام تک‌ساحتی، انحصارگر و تک‌رأسی نظیر آنچه در انقلاب ۱۳۵۷ و فاجعه‌ی جمهوری اسلامی روی داد، منتهی نخواهد شد.

کوروش نادری: آیا جنبش تاکنون توانسته آسیب جدی به پیکره‌ی جمهوری اسلامی وارد کند؟

ریوار آبدانان: قطعا! اعتراف خود سران رژیم به ضربه‌خوردنشان توسط جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» نشان می‌دهد که این جنبش انقلابی، از تفکر صحیح، روش درست، اسلحه‌ی مناسب و هدف‌گذاری صحیح برخوردار است. به قول خود این سرانِ ضربه‌خورده، «مردم و رژیم دیگر حرف همدیگر را نمی‌فهمند». این نقطه‌ی عطفی‌ست. چرا که نشان می‌دهد شکاف میان جامعه و دولت، اختلاف بر سر توزیع ثروت و سرمایه نیست بلکه شکاف بین دو جهان‌بینی است. وقتی اندیشه‌ها از هم می‌گسلند، زبان‌ها نیز از هم می‌گسلند و برای هم نامفهوم می‌شوند. اکنون اندیشه‌ی تازه و خلاق مردم ایران در حال یک نبرد شدید با تفکر منجمد جمهوری اسلامی است. این، نبرد دو جهان‌بینی است؛ نبرد هنجار نو با هنجار کهنه! زندگی نو در مقابل حیاتی بدتر از مرگ.

در حال حاضر هر شخص، گروه، هویت و خلقی که خود را با جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» همدل و همقدم و همپیمان می‌داند، تمامیت نظام جمهوری اسلامی را چه از لحاظ ایدئولوژیک و چه از لحاظ ساختار سیاسی، ابتدا در ذهن خود، سپس در روابط خود، بعد در خانه و آنگاه در خیابان، سرنگون و فسخ می‌کند. جمهوری اسلامی اگرچه هنوز اسکلت عریانش باقی مانده، اما در ذهن و زندگی مردم ایران سرنگون شده است.

کوروش نادری: آیا تلاش‌های رژیم برای ایجاد ترس و هراس و امنیتی‌کردن هرچه بیشتر فضای کشور می‌تواند جنبش را به عقب‌نشینی وادارد؟

ریوار آبدانان: ترس وقتی هست که پای ناشناخته‌ای در میان باشد. اما مردم ایران اکنون خودشان را با تمام زخم‌ها و دردهایشان شناخته‌اند، هیولای جمهوری اسلامی را با تمام پلیدیها و فریب‌ها و وحشی‌گری‌اش شناخته‌اند. هم مرگی را که دیکتاتوری جمهوری اسلامی به نام زندگی به آن‌ها تحمیل می‌کرد شناخته‌اند و هم جوهره‌ی زندگی حقیقی را که آزادزیستن و خودبودن است. بنابراین این مردم اکنون بی‌هراس شده‌اند و پا در عرصه‌ی نامیرایی گذاشته‌اند. آن‌ها خود را چرخ‌دنده‌ی بی‌ارزشی در ماشین حکومت نمی‌دانند. اکنون قیام، خود زندگی‌ست. اکنون هرجا مقاومت هست، زندگی هم درست در همانجاست. این جنبش، سر باز ایستادن ندارد زیرا ترس، مرده است.

کوروش نادری: احزاب و سازمان‌ها و جریان‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در کجای این تحول سیاسی و اجتماعی‌ای که جنبش «زن زندگی آزادی» رقم می‌زند قرار دارند؟

ریوار آبدانان: دختران و پسران جوان در رأس پیکان جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» قرار دارند. جمهوری اسلامی هرچقدر هم که نیروی سرکوب‌گر در اختیار داشته باشد اما این نیروهای سرکوبگر خسته و فرسوده نمی‌توانند در برابر دختران و پسران جوان و پرانرژی‌ای که برای زندگی غصب‌شده‌ی خود به خیابان آمده‌اند تاب بیاورند. این دختران و پسران جوان و شجاع، برای زندگی‌شان می‌جنگند، برای آینده‌شان می‌جنگند. اینجا پای دسته‌های سیاسی و یارگیری در میان نیست. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» در چارچوبی فراتر از جریانات سیاسی خارج از کشور و در تضاد کامل با جریانات سیاسی داخلی (از هر طیف و دسته‌ی حکومتی) عمل می‌کند. بدنه‌ی اجتماعی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» برای خودش می‌جنگد و مهره‌ی پیاده‌ی هیچ گروهی بر روی تخته‌ی شطرنج سیاسی نیست. هر جریان سیاسی‌ای که به این نبرد خدمت کند و برایش هزینه بپردازد، می‌تواند فردای پیروزی انقلاب، در ساختن نظام دموکراتیک و آزاد جامعه مشارکت کند. اما هر جریان سیاسی‌ای که در پی برنامه‌های منفعت‌طلبانه، قبضه کردن قدرت و تشکیل دولت مقتدر خودش باشد و دغدغه‌اش صرفا براندازی نظام فعلی باشد تا خودش متن سیاست و قدرت را اشغال کند، قطعا بخشی از «مشکل» را تشکیل می‌دهد و جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» از هم‌اکنون با چنین جریاناتی زاویه دارد و باید هم داشته باشد. زیرا مبارزات صد ساله‌ی اخیر مردم ایران و خلق‌هایی که در گستره‌ی این کشور زیست می‌کنند، درس‌ها و تجارب تلخ اما آموزنده‌ی فراوانی به آن‌ها داده است. به نظر می‌رسد جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» به هیچ وجه حاضر به تکرار این تجربیات تلخ نیست.

کوروش نادری: کلیدواژه‌ای که جنبش «زن زندگی آزادی» بتواند با آن به پیروزی برسد کدام است؟

ریوار آبدانان:«زن زندگی آزادی»، انقلابی دموکراتیک برای فتح دوباره‌ی زندگی و بازپس‌گیری رؤیاهای دزیده‌شده‌ی مردم است. بی‌شک، «خوداتکایی و خودمدیریتی» کلیدواژه‌ی پیروزی این جنبش‌اند. انقلاب زنانه و دموکراتیک خلق‌های ایران تنها در صورت اتکای جنبش «زن زندگی آزادی» به نیروی اجتماعی خود و دوری‌گزیدن از بازی‌های سیاسی نیروهای خارجی و همپیمانان محلی آن‌ها می‌تواند همچنان یک انقلاب بزرگ اجتماعی و دموکراتیک باقی بماند. در دریای طوفانی و سهمگین این زمانه که انسانیت با جنگ جهانی سوم دست‌به‌گریبان است، جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» مانند یک چراغ دریایی پر نور، مسیرهایی را که به ساحل امن آزادی و دموکراسی ختم می‌شوند، به همگان نشان می‌دهد. بنابراین چشم از این جنبش برنداریم و با جان و دل همراهی‌اش کنیم.

گردآمدن جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» حول زنان و درهم‌شکستن تمام قداست‌های پوشالی ارباب‌ـ مرد، شاه‌ـ مرد، فقیه‌ـ مرد به دلیل همین محوریت‌داشتن زنان است. کلید پیروزی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، تداوم حضور زنان و پیشاهنگی جوانان ساختارشکن است. آزادی همگان از این رهگذر امکان‌پذیر خواهد شد.

کوروش نادری: و اگر کلام آخری باقی مانده…

ریوار آبدانان: جمهوری اسلامی با زور و استفاده از اسلحه‌ی ایدئولوژیک توانست قدرت را در ایران قبضه کند و آزادی‌های جامعه را سلب کند. ولایت مطلقه‌ی فقیه از همان ابتدا خود را «پدر و ارباب مطلق ملت» معرفی کرد و خواست تا همه را تابع دیکتاتوریِ خود گرداند. اما هرگز نتوانست با زور، اراده‌ی هویت‌ها را نابود کند و جامعه را به‌طور کامل به میل خود مهندسی نماید. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» نشان داد که جامعه‌ی ایران به‌شکل زیرپوستی، خود را در مسیر خواسته‌های خودش متحول نموده و اکنون در بزنگاهی تاریخی برای رویارویی نهایی با جمهوری اسلامی به میدان آمده است. دو جهان اکنون در مقابل هم ایستاده‌اند: یکی جهانی پیر، خسته، مردسالار، جزم‌اندیش و بی‌امید؛ و دیگری جهانی جوان، پر انرژی، زن‌آزاد‌خواه، نواندیش و پرامید. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، بهار زنان و همه‌ی هویت‌های اجتماعی تحت‌ستم و به‌حاشیه‌رانده است و پاییز پدرسالاران خشک‌اندیش و مستبد. تنها یک راه به روی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» باز است، و آن راهِ پیروزی‌ست!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)