۲۳ شهریورماه بود. دختر جوانی پر از شور و شوق زندگی توسط گشت ارشاد در تهران بازداشت شد و بعد از سه روز، در اثر شدت جراحات به قتل رسید. مهسا امینی همان ژینای کردستان که نامش بر بلندای ایران و جهان فریاد زده شد و در این روزهای تاریخی ایران تبدیل به رمز مقاومت و انقلابی نوین گردید. اما اکنون از اعتراض فراتر رفته و تبدیل به انقلابی شده که مردم ایران پا در راهی گذاشته‌اند که نه تنها خودشان از همیشه امیدوارترند که به ثمر بنشیند، بلکه جهان را نیز وادار کرده‌اند که صدایشان را بشنوند. بیش از یک ماه است که زنان و مردان شجاعی در ایران برای ابتدایی‌ترین حقوق اولیه خود، قهرمانانه مبارزه می‌کنند. امروز مردم در کف خیابان‌ها، دانشگاهها، مدارس، کسبه و بازاریان از هر گوشه و نقاط کشور، مردم با اعلام انزجار خشم و نفرت خود را نسبت به عملکرد حکومت حاکم ابراز می‌دارند.
رمز مقاومت و انقلاب نوین این روزهای تاریخی ایران

 جمهوری اسلامی ژینای نازنین را کُشت و دختر یک خانواده را بیگناه به قتل رساند و اما شعله اعتراض ایران از قلب کردستان برخاست و مردم در اکثر شهرهای کردستان اعتصاب کردند و نسبت به این جنایت حکومت اعتراض خود را نشان دادند و همین اعتراضات از شهرهای کردستان فراتر رفت و ۱۱۴ شهر را در ایران درنوردید و مردم متحدانه و قهرمانانه در کنار هم به مبارزه علیه این حکومت ضد بشریت پرداختند.

  مرگ مهسا یا همان ژینا ما و دختریکه با آرزوهایش پر کشید، درد این جنایت تا مغز استخوان همه را سوزاند و یکی از خطرناک‌ترین موارد برخورد خشونت علیه زنان را در این پرونده می‌توان یافت. مهسا بر اساس سیاست ضد ملی جمهوری اسلامی حتی از نام اصلی خود «ژینا» نیز محروم بود واین مصداق دو نوع تراژدی تلخ است که امروز مردم ایران « زن کشی در سایه اسلام» را نیز تجربه کردند.

جرقه آغاز دوره تازه اعتراضات و به دنبال خاکسپاری مهسا امینی زده شد. معترضان علیه نظام شعار دادند و زنان معترض روسری از سر برداشتند. پس از حمله و شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به مردمی که در ادامه مراسم تشییع مهسا امینی مقابل فرمانداری سقز تجمع کردند، موج گسترده‌ای از اعتراض‌های خیابانی در ایران شکل گرفت وشعله‌های آتش مردم بیشتر و بیشتر شد و پا به عرصه میدان مبارزه گذاشتند.

اعتراض‌های مردمی اخیر که سراسر شهرهای ایران را فرا گرفته است، نشان می‌دهد آنچه هم‌ اکنون در خیابان‌های ایران جریان دارد، پر قدرت‌ترین خیزش مردمی است که حکومت را به لرزه در آورده است. با این حال رویکرد حکومت همیشه خشونت بوده است اما واقعیت امر این است که حکومت تهران در حال فرسایش درونی است؛ حتی اگر در نتیجه اعتراض‌های کنونی سقوط نکند.

در گذشته گفته می‌شد «کسی که باد می‌کارد، طوفان درو می‌کند». در واقع آشفتگی که هم‌اکنون ایران را فرا گرفته، ناشی از همان هرج‌ ومرجی است که حکومت ایران در منطقه ایجاد کرد. از زمانی که روحانیون در ایران به قدرت رسیدند، می‌خواهند سرنوشت ۸۰ میلیون انسان را خودسرانه و آن‌گونه خود در نظر دارند، رقم بزنند که دیگر نمی‌توانند مثل گذشته هر آنچه می خواهند علیه مردم اعمال کنند.

بیش از یک ماه است از آغاز این اعتراضات که یکی از بزرگترین تظاهرات ضد حکومتی در سال‌های اخیر ایران است می‌گذرد.  اگرچه حجم این اعتراضات را نمی‌توان با انقلاب (انقلاب ۱۳۵۷) و زمانی که میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند مقایسه کرد، اما همبستگی و یکپارچگی و اتحاد معترضان در این اعتراضات که خواهان سقوط جمهوری اسلامی هستند، به همان اندازه قوی است. حتی اگر جمعیت مردم کم باشد به مرور زمان و با ادامه دادن مخالفت با این حکومت به تظاهرات میلیونی تبدیل خواهد شد و حمهوری اسلامی این را خواهد دید. خوشبختانه چیزی که امروز دیده می‌شود نشانه گرفتن ریشه اصل نظام است و همین مساله باعث عصبانیت خامنه ای شده و مثل گذشته مردم ایران را “اغتشاشگر، ارازل و دشمن” خوانده است و باز به دشمن گفتن پناه برد به همین دلیل است که درطول این مدت بارها دیده‌ایم که معترضان با پاره کردن تصاویر علی خامنه‌ای یا سر دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش کشیده‌اند و البته در مقابل نیز نیروهای سرکوبگر با گاز اشک‌آور، قمه کشی، با باتوم و حتی استفاده از گلوله‌های جنگی در صدد خاموش کردن صدای مردم بوده‌اند وآنها مقابل مردم توان سبعیت و خشونتِ حکومت آدمکش را به نمایش گذاشتند. در تاریخ معاصر در هیچ کشوری چنین اتفاقی نیافتاده است که نیروهای نظامی یک حکومت، با سلاح جنگی و به قصد کشتن بر روی معترضین غیر مسلح، آتش گشوده باشند و حاضر به هیچ پاسخ گویی به آمار کشته شدگان هم نباشد و بلکه کشته شدگان را به دشمن نسبت داده که در واقع خودش دشمن مردم است.

وقتی که حکومت در ایران اینترنت را به روی مردمانش قطع می‌کند و خواهان شنیدن صدای معترضان نیست یعنی در حال کشتار همنوعان ما هستند. استفاده از سلاح جنگی علیه معترضان یک جنایت بین‌الملل است افرادی که در این جنایت مشارکت می‌کنند تا آخرعمر می‌توانند محاکمه شوند.

جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته؛ معلم، کارگر، دانشجو، فعالان سیاسی و مخالفین و نخبگان را اعدام و شکنجه کرده و به قتل رسانده، مردم را به خروج از کشور هل داده تا بحران مشروعیت را از خود دور کند؛ اما این سیاست چون بومرنگی اکنون به سمت خودش برگشته است. چون به‌رغم همه تلاش‌ها برای توجیه سرکوب خونین اعتراض کنندگان و به‌رغم اختلاف‌هایی که میان جناح‌های حکومتی بوده و هست، معترضان با گذار از مجموعه نظام جمهوری اسلامی و جناح‌های آن، مهر پایان تاریخ مصرف را بر پیشانی علی خامنه ای و مجموعه نظامش کوبیدند.

اما این همه ماجرا نیست، وضع در سرزمین کردستان محروم و مردمانی درد کشیده و همچنین سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران، به مراتب از این هم بدتر است. بیشترین میزان کشته شدگان تا امروز، از مردمان کُرد و بلوچ بوده‌اند. شکی نیست، که پنجه سرکوب حکومت در سیستان و بلوچستان و شهرهای کُردنشین ایران در غرب و شمال غربی، بی رحمانه‌تر آدم می‌کشد. جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر حاکمیت ننگین خود بارها در صدد سرکوب فعالان مدنی و سیاسی در کردستان بوده که بیشترین فعالان سیاسی کُرد را با اتهامات واهی و یا با زور اعترافات اجباری اعدام کرده است وعلاوه بر این در شکنجه‌های اطلاعات زیر شکنجه جانشان را گرفته است.

متاسفانه جنایات جمهوری اسلامی در این دو منطقه فقیر ایران، مانند تهران بازتاب پیدا نمی‌کند. گویی رسانه‌ها و افکار عمومی، برای مرگ معترضان در تهران، ارزش و وزن بیشتری قایل می‌شوند تا یک شهروند بلوچ در زاهدان در یک ساعت نزدیک یک‌صد نفر از جمله چند کودک توسط نیروهای سرکوبگر رژیم به قتل رسیدند و یا وقتی که جوانی داخل ماشینش بوق می‌زند در افکار عمومی او را با گلوله می‌کشند. وقتی حکومت وحشیگری خود را اینگونه نشان داد که در روز جمعه  تجمعی پس از نماز جمعه در زاهدان و در اعتراض به تجاوز فرمانده انتظامی چابهار به یک دختر نوجوان بلوچ شکل گرفت که با سرکوب خونبار ده‌ها معترض توسط ماموران امنیتی همراه شد که دستکم ۱۰۰ انسان بیگناه قتل و عام شدند.

جمهوری اسلامی از فردای انقلاب ۵۷ ناتوان از حل تضادهای سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی ایران، برای مقابله با اعتراضات و خواست‌های اقشار و ملیت‌های مختلف مردم ایران دست به کشتار‌جمعی و قتل عام‌های بسیاری زد که نمونه این کشتار مردم کردستان بودند که یکصدا به انقلاب خمینی ” نه ” گفتند که پس از آن اولین نمونه‌های قتل عام در جمهوری اسلامی کشتار در روستای قارناو قلاتان و دیگر شهرهای کردستان همراه با فرمان جهاد خمینی بود. نمونه‌ی دیگر کشتار مردم ترکمن صحرا در سال ۱۳۵۸ است و تاکنون در برخورد با اعتراضات مردمی و یا برای پاکسازی جریان‌های سیاسی در ایران ده‌ها قتل عام رخ داده است.

 باز هم کردستان همیشه قلب تپنده آزادی وهمبستگی وسنگر مقاومت بوده است. سهم مردم کردستان از ۴۴ سال حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی همیشه زندان‌های طویل المدت، شکنجه‌های بیرحمانه و ماه‌ها حبس در سلول‌های مرگ انفرادی، کشتار و اعدام که این میراث یک حکومت به مردمانی که سالها زیر تبعیض نژادی، زبان و ظلم قرار داشتند. جمهوری اسلامی در طول چهار دهه حاکمیتش همیشه به دنبال ایجاد تفرقه میان مردم بوده است و بارها گفته که سیستان و بلوچستان و کردستان به دنبال تجزیه هستند و همین شایعات پلید رژیم باعث شده بود که اختلافاتی میان مردم شکل بگیرد. اما خوشبختانه در این اعتراضات مردمی ایران یکصدا شعار دادند و نام سرفراز کردستان در شعارها ذکر شد و امروز همه با اتحاد در کف خیابانها و دانشگاهها علیه حکومت در کنارهم شعارهای سرنگونی حکومت را سر می‌دهند و همین مسئولان جمهوری اسلامی را بیش از حد عصبانی کرده است. جمهوری اسلامی همیشه در صدد کشتار کردستان بوده و هر بار مردم را با بهانه‌های واهی خونین بار کرده است. هر بار فعالینی در کردستان برای حقوق بشر و یا فعالیت‌های سیاسی بازداشت می‌شود ماهها در بازداشتگاههای امنیتی تحت شکنجه بیرحمانه قرار می‌گیرند و با زندان‌های طولانی مدت و یا با حکم اعدام روبه رو می‌شوند که همه اینها نشانه کینه‌ورزی و غرض ورزی که از قبل با مردمان کردستان داشته و دارد.

موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، موضوع نقض حقوق کودکان است. نیروهای سرکوبگردر طی دو هفته گذشته، مدارس عموما دخترانه را مورد حمله قرار داده، دانش آموزان دختر را مورد ضرب و جرح قرار دادند و بازداشت کردند. این اتفاقات در مدارسی افتاد که می‌بایست محل آموزش و تربیت این کودکان باشد. در یک مورد در مدرسه‌ای در اردبیل، یک دختر دانش آموز که تنها ۱۵ سال داشت، براثر ضرب و جرح نیروهای سرکوبگر، جان خود را از دست داد. اما باید گفت که کودکان و یا همان دانش آموزان هم امروزه در مدارس مورد ظلم واقع شدند و آنها هم همواره در کنار مردم علیه این حکومت به پا خواستند و خواهان مطالبات و حقوق اولیه خود می‌باشند. امروز، وجدان‌های بیدار جهان نباید سکوت کنند و در مقابل این جنایات منفعل بایستی عمل کنند و اجازه ندهند که کودکان را مورد ضرب و شتم قرار دهند و یا به گونه‌های مختلفی جانشان را بگیرند.

کشته‌شدگان اعتراضات اخیر به دست‌کم ۲۱۵ شهروند و از جمله ۲۷ کودک کشته شدند. حمله و سرکوب خشونت‌بار کودکان در مدارس، خشم عمومی را در بسیاری از شهرها برانگیخته است. محمود امیری مقدم مدیر سازمان حقوق بشر ایران گفته است: «خشونت بی‌پروای حکومت که حتی کودکان و زندانیان را نیز هدف قرار می‌دهد، همراه با روایت دروغین مقامات جمهوری اسلامی، نیاز فوری به ورود جامعه جهانی و تشکیل مکانیزم پاسخگویی آمران و عاملان جنایت‌ها و تحقیق مستقل تحت نظارت سازمان ملل را بیش از پیش کرده است.» در واکنش، پلیس و نیروهای امنیتی برای سرکوب تظاهرات به خشونت متوسل شدند و با سلاح جنگی به سمت مردم شلیک کردند. علاوه بر این موارد اکنون دستکم ١٠٠٠ معترض اعم از شهرهای مختلف ایران از کردستان تا تهران و سیستان و بلوچستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت که هر کدام از آنها در معرض شکنجه قرار دارند.

خشونت بی‌پروای حکومت که حتی کودکان و زندانیان را نیز هدف قرار می‌دهد، همراه با روایت دروغین مقامات جمهوری اسلامی، نیاز فوری به ورود جامعه جهانی و تشکیل مکانیزم پاسخگویی آمران و عاملان جنایت‌ها و تحقیق مستقل تحت نظارت سازمان ملل را بیش از پیش کرده است. مسئولیت قتل این معترضان به اعتراضات جاری، برعهده علی خامنه‌ای و نیروهای تحت امر اوست و آن روز خواهد رسید که در دادگاههای مردمی به جنایت علیه بشریت محاکمه شودند.

زندگی و آزادی مال ماست و افق روشنی در پیش روی مردم است.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)