فروغ جان شاعر زن، زندگی ،عشق
در این دوران که نوگشته ز بهمن
زندگی دیگر آن خیابان درازی نیست
“که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد “
زنبیل بدستان، به جرم زن به جرم زیبایی
مغزشان خوراک ضحاک است.
ندا، ژینا ، حدیث و زهرا* و زهرا
*
دیروز و امروز و هر روز
زنبیلها پر از مغز زن
رها در ماشین گشت کشتار ارشاد است.
*
فروغ جان
دیگر زنی معمولی و معمولی نیست
زنان همه رزمندهاند
اسم رمزشان ژیناست
تفنگ شان ماتیک خوشرنگی است
و شال شان، رقضان در آتش است
در میدان ها می رقصند
انقلاب تا آزادی
و موهای زیبایشان بریده در خیابانهااست
فریادشان،
زن، زندگی، آزادی است
در این دوران نو گشته
هر روزماشین گشت کشتار ارشاد
زنان را کفن پوش از خیابان ها ی دراز گذر می دهند
تا در خانه ی ضحاک
با مارهای روی سر در انتظار
سلام فرمانده! مغز ژینا و حدیث، آماده در ون ارشاد. است
****
وهمچنان امروز فریاد
زن، زندگی، آزادی
در خیابان ها جاری است
عفت ماهباز، کلن
پانویس
بیتی از شعر تولدی دیگر از فروغ فرخ زاد،.” زندگی شاید یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد”
زهرا کاظمی روزنامه نگار دکترای رشته هنر و ادبیات..در دوم تیرماه ۱۳۸۲ بازداشت شد. او در مدت بازداشت مورد شکنجه و آزار قرار گرفت و در اثر ضربات وارده، روز ۲۰ تیرماه همان سال در بیمارستان نظامی «بقیهالله» جانش را از دست داد. وضعیت جسمانی زهرا کاظمی از پنجم تیرماه رو به وخامت گذاشته بود و او به فاصله کوتاهی به علت خونریزی مغزی به کما رفت و دچار مرگ مغزی شد. بعدتر علت خونریزی او، ضربه مغزی و شکستگی جمجمه تشخیص داده شد.
زهرا بنی یعقوب پزشک ایرانی، .او در بیست مهر ۱۳۸۶ در حین صحبت با نامزدش در یکی از پارکهای همدان توسط نیروهای بسیج دستگیر و به بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان فرستاده شده بود. پس از ۴۸ ساعت، خانوادهاش که برای آگاهی از وضعیتش به نیروی انتظامی همدان مراجعه کرده بودند با خبر مرگ وی روبرو شدند.[۲]
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.