“آنک قصابانند
بر گذرگاه‌ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون‌آلود
روزگارِ غریبی‌ست، نازنین”

مهسا (ژینا) امینی، شهروند ۲۲ ساله اهل شهرستان سقز که طی روزهای اخیر با حال نامساعد جسمی از بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی تهران به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان کسری منتقل شده بود، روز جمعه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱، در بیمارستان براثر ضرب وشتم شدید و سکته مغزی جان خود را از دست داد.

در خاورمیانه به دلیل ویژگی های فرهنگی و ژئوپلتیک به ویژه جنسیت گرایی و دین گرایی، زنان بیش از همه در معرض خشونت قرار دارند. این خشونت در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی روز به روز گسترده تر می شود، تا جایی که ما روزانه شاهد تکرار و تکرار تحقیر زنان، ضرب و شتم، بازداشت و حتی به قتل رساندنشان هستیم. خشونتی که سازمانیافته و دولتی ست. دیروز مرگ شلیر رسولی بود که وجدان های بیدار را شوکه کرد و امروز مرگ مهسا امینی که جهان را به لرزه در آورد، که در گوشه ای از این دنیا زندگی زنان به تار مویشان بند و پایه های یک نظام به تارموی این زنان گره خورده است. رژیمی که چماق بدستانش را راهی خیابان ها می کند تا مثل سگان آموزش دیده سر به هر کوی و برزن و هر گوشه و کناری زنند و بو کشند. مبادا تار مویی راه نفس کشیدن را پیدا کرده ونفس می کشد. چماق بدستان چماق هایشان را بر سر زنان فرود می آورند تا صدایشان صدای اختلاس های میلیاردیشان را پنهان کند. تا آقازاده هایشان در کنار سواحل خارج از مرزها مهمانی های میلیارد دلاریشان را راه اندازند. تا جیب های گشادشان را پرتر و پرتر کنند.

حجاب اجباری بارزترین خشونتی ست که چهره حقیقی نظام گندیده و متعفن رژیم جمهوری اسلامی را نشان می دهد. حجابی که مانیفست این رژیم است. مانیفستی که روزانه با تصویب قوانین ناعادلانه، برخوردهای وحشیانه و احکام قرون وسطایی، بربریت خود را بیش از پیش آشکار می کند.

هر چه مبارزات مردم برابری خواه و در راس آنها زنان آزادی خواه و مبارز از یک طرف گسترش می یابد، خوی وحشیگری سرکوب و کشتار رژیم از طرف دیگر بیشتر می شود. رژیمی که با وقاحت تمام اینبار نه در زندان ها و شکنجه گاه ها بلکه در خیابان ها و در انزار عمومی آن را به نمایش می گذارد و باکی از این همه خشونت و کشتار عریان ندارد. دیروز شلیر در مریوان بود و مردم مریوان با جسارتی قابل ستایش فریاد زدند از کردستان تا تهران ستم علیه زنان و امروز در تهران مهسا امینی قربانی ستمگری رژیم ضدزن شدند. این رژیم تمامیت خواه و توتالیتر ایران را به زندانی برای زنان تبدیل کرده و آن را میدان به نمایش گذاشتن سگان هار و درنده خود کرده است. مردم ایران و در راس آنها زنان در هیچ گوشه ای از این خاک در امان نیستند. دیروز شلیر قربانی قوانین نانوشته و مردسالار این حکومت شد و امروز مهسا قربانی قوانین تصویب شده. قاتل شلیرها و مهسا ها حکومتی ست که با همه ابزارهایش فرودستی زن را روزانه تولید و بازتولید می کند.

تنها وقتی که درکی درست و علمی از نظام نابرابر و ریشه های ستم بر زن داشته باشیم، می توانیم دریابیم که علل ستم بر زن با شکاف طبقاتی که زائیده فقر و محرومیت، استثمار و خشونت است، یکی هستند و رابطه ای تنگاتنگ و دو جانبه دارند و از علل ریشه های ستم بر زن است.

تنها در مبارزه ای  سازمانیافته و متحد با حضور گسترده زنان ستمدیده و مردانی که رهایی زنان و برابری زنان در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هدفشان است می توان پا به عرصه مبارزه ای توده ای و ریشه ای گذاشت.

نبرد علیه خشونت و تجاوز به حقوق زنان، تنها مسئله زنان نیست. بلکه مسئله کلیه انسان های آزاده، برابری طلب، آگاه و مترقیست. مبارزه علیه خشونت بر زنان بخشی از مبارزه برای رهایی از نظام سرمایه داریست. مبارزات زنان و مردان برابری طلب به مبارزات کارگران برای خشکاندن ریشه نظام سرمایه داری و تحقق جامعه “سوسیالیستی” گره خورده است. این جنبش و این مبارزه را باید “قویا” تقویت کرد. تنها در این صورت است که می توان به ستم بر زن، پایان داد و این لکه ننگ را برای همیشه از جامعه بشری زدود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)