تاریخ شکل گیری و بنانهاده شدن جوامع طبقاتی، با تاریخ فرودستی زن هم زمان است. زنان در تمام طول این تاریخ سراسر تغییر و تحول به مثابه ابزار و کالا مورد استفاده قرار گرفته و این پروسه تاریخی تا به امروز در سراسر جهان به شیوه های مختلف و هر بار با تغییراتی ظاهری نه بنیادی ادامه داشته و دارد.

زن به عنوان ابزار و کالایی جنسی برای زاد و ولد و یا حتی نیرویی ارزان برای سیستم سرمایه داری حاکم از اهمیت خاصی برخوردار بوده تا جایی که در طول تاریخ و در سیستم های مختلف با ابزارهای گوناگون این فرودستی را تقویت کرده و هر بار با رنگ و لعابی فریبنده آذین کرده اند.

یکی از این ابزارهای قدرتمند “مردسالاریست”. مردسالاری که در آن نه تنها سیستم حاکم هر اجحافی در حق زنان را در قانون خود به رزیلانه ترین شیوه جای داده بلکه به مردان اجازه می دهد تحت عناوین مختلف و کذایی از جمله شرف و ناموس زنان را به شیوه های مختلف تحقیر، آزار، اذیت و در کل انواع تجاوزها و در نهایت به قتل برسانند.

“مرگ تلخ شلیر رسولی شوکی بود به درازی تاریخ”

شلیر رسولی زنی ۳۶ ساله ساکن مریوان که از ترس تعرض مرد همسایه خود را از پنجره به پایین انداخت و پس از ۶ روز مقاومت و دست و پنجه نرم کردن با مرگ در تاریخ ۱۷ شهریورماه جان خود را از دست داد.

مرگش شوکی چندهزار ساله بود که یک بار دیگر جامعه را واداشت فریاد زند که زن کالا نیست و مرد مالک نیست. جامعه را واداشت تا با شعار ” زنان و مردان متحد شوید و ریشه مردسالاری را بکیند” و یک بار دیگر شعار “مردسالاری و سرمایه مسبب این رویداده” سر دادند. آری این شعارها نشان می دهد که مردم پی برده اند که این سیستم و ابزارهای موجودش مسببان اصلی چنین جنایت هایی هستند.

شلیر از پنجره خود را به پایین انداخت و جانباخت، اما آن روی سکه را نیز ببینیم.

شلیر اگر به فکرش خطور نمی کرد که خود را پرت کند و اگر راه فراری نداشت و مجبور به تن دادن به خواسته های متوحشانه و متعرضانه این مرد می شد چی؟

قضاوت ها، نگاه ها، عملکردها و غیره و غیره چگونه بود؟ آیا پس از این واقعه مجال دفاع از شلیر داده می شد؟ آیا فرصت نفس کشیدن دوباره و در آغوش کشیدن فرزندانش را داشت؟ آیا همین جامعه و سیستم مردسالار او را به عنوان لکه ننگی از دامان خود پاک نمی کرد؟ شاید زنده می بود اما فرهنگ و عرف و سنن چی؟ او را لحظه لحظه با اتهامات واهی و قضاوت های نا به جا ذره ذره می کشت. آری در هر صورت شلیر امکان داشت بمیرد، چه مرگی آنی و چه مرگی تدریجی. اما با این تفاوت که شلیر اکنون قهرمان است و می گویند نمونه اش بسیار. برای جامعه مردسالار دفاع از شرف بهتر از حق نفس کشیدن یک انسان است و این دقیقا همان جاییست که زن هنوز هم کالاست هنوز هم شرف است و ناموس و باید تحت هر شرایطی پاک بماند حتی با وجود مردنش.

در اعتراضات مردم شهر همیشه سرخ مریوان اما حضور پرقدرت و سهم بالای زنان در این اعتراضات نشان از این دارد که به درجات بالایی از زیر سایه نظام مردسالار رهایی یافته اند و این یعنی ضربه ای مهلک به این سیستم و ابزارهایش. یعنی آینده ای امیدبخش برای زنان و مردان برابری طلب یعنی پتانسیلی نهفته و قدرتمند برای آزادی. اما یادمان باشد که در نظام جمهوری اسلامی نظامی که با اشاعه ایدئولوژی، قوانین و مجازات های اسلامی زن ستیزانه اش به مردان اجازه قهر علیه زنان را صادر می کند طبیعی ست که دست مردان برای کشتن زنان و به اسارت گرفتنشان و حتی مورد تجاوز قراردادنشان باز باشد. سطحی ننگریم و آنی قضاوت نکنیم. ریشه های مصائب را بنگریم و همانند بسیاری از شعارها ریشه کنشان کنیم. پس برای نابود کردن این چنین فرهنگ و سیستمی باید ریشه را کند و نابودش کرد. باید جمهوری اسلامی را با مبارزات گسترده و مستحکم به گور سپرد.

تا دیگر شاهد نباشیم که با یاس های معطر و زیبای زندگی با داس سخن گفته شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)