آب و مدیریت آن در ایران به عنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمه خشک، همیشه دارای اولویت فراوان بوده است و مردم ایران از دیرباز با سنت های متفاوت سعی در مدیریت پایدار منابع آبی مخصوصا در مناطق خشک مینموده اند. از نمونه های این مدیریت پایدار میتوان سازه های آبی مختلف که قدمت آنها به ۲۴۰ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد، ذکر کرد.

در سالهای اخیر، خبرگزاری های نزدیک 

به مقامات دولتی سعی نموده اند موضوع شدت کمبود آب در مناطق جنوبی خصوصا منطقه خوزستان را نه به پدیده “مافیای آب” بلکه به خشکسالی، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین گره بزنند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شرکای آنان هرگونه اعتراض و انتقادی را نسبت به این موضوع خاموش نموده و البته که اصلاح طلبان نیز در این مورد عملکرد مشابهی داشته اند!

سد گتوند بعنوان یکی از بزرگترین پروژه های ملی ایران، نمونه اعلایی از فساد سازمان دهی شده و هماهنگ مافیای آب است. 

گزارش های ارزیابی در مورد هزینه- فایده این پروژه ها بصورت رسمی منتشر نشده و دولتهای مختلف در طی سالهای گذشته، یکی پس از دیگری توسعه این ساختار بزرگ را تایید کرده اند.

پس از انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران با هدف حفاظت و صدور انقلاب تشکیل شد و پس از آن این نهاد به عنوان بازیگر مهمی در مسائل مالی و نظامی با هدف حفظ حقوق خود، به فعالیتش ادامه داده است.

پس فوت روح اله خمینی و شروع دوره سازندگی رفسنجانی، علی خامنه ای (رهبر کنونی ایران) دستور ایجاد یک شرکت سازندگی به نام خاتم الانبیا را صادر نمود، زیرا که سپاه پاسداران برای استغال جانبازان به پروژه های مختلفی نیاز داشت و از آن پس قرارگاه خاتم الانبیا برای انواع پروژه‌های بزرگ ساختمانی از جمله نیروگاه‌های نفت و گاز و پتروشیمی، سدها، تونل‌ها و طرح‌های انتقال آب از دولت بودجه دریافت می‌کند.

در سال ۱۳۷۱، سپاسد به عنوان بخش سدسازی قرارگاه خاتم الانبیا ایجاد شد که این نام از ترکیب دو نام “سپاه” و “سد” گرفته شده است.

سپاساد در پروژه های بزرگی مانند سد کرخه و گتوند در استان خوزستان مشارکت داشت. این شرکت با یک شرکت مشاور برجسته نزدیک به رژیم به نام “مهاب قدس” شریک شده و با هم شروع به لابی کردن با نمایندگان مجلس نمودند تا دولت را برای ساختن سدهای بیشتر تحت فشار قرار دهند. در این فرایندها طراحی و نظارت پروژه بر عهده مهاب قدس و پیمانکار سپاساد بود.

به تدریج، این دو بدنه قدرتمند به هسته اصلی آنچه که اکنون به عنوان «مافیای آب ایران» شناخته می شود، تبدیل شدند. نهادی که با ایجاد فشار پروژه های مختلف سدسازی را برنده می شود، ثروت را در میان گروه کوچکی از اعضا پخش می کند و هیچ تلاشی برای نظارت یا ممیزی فعالیت های خود را برنمیتابد. اینگونه است که هزینه ساخت سدی مانند گتوند می تواند از ۱.۵ میلیارد دلار به ۳.۳ میلیارد دلار افزایش یابد و هیچکس حتی جرات نمی کند در مورد محل مصرف منابع مالی با وجود چنین خروجی ضعیفی از سمت پیمانکار، پرسشگری و مطالبه نماید.

اولین مطالعه دقیق زمین شناسی سد گتوند توسط شرکت مهندسی آمریکایی هارزا و شرکت کانادایی Monenco در دهه ۱۹۷۰ انجام شد. آنها مکان متفاوتی را پیشنهاد کردند. با این حال، هر دوی این پیشنهادات بر سر یک نکته اتفاق نظر داشتند که سد نباید روی گنبد نمکی (محل فعلی که سد قرار گرفته) ساخته شود. 

پس از انقلاب ایران، باجرا و بهره برداری سود محور از سد گتوند توسط قرارگاه سپاه در شش دولت ادامه یافت و سپاه به دلیل طولانی شدن پروسه کار و تغییر قیمت مصالح و تجهیزات، دائماً هزینه های خود را افزایش داده و اعتبار بانکی بیشتری کسب می کرد و مرتبا در حال افزایش سود خود بود. 

در زمان ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی (بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ ) برنامه ریزی اولیه سد را نهایی شد و بررسی احتمال ساخت سد به شرکت‌های چینی مشانیر و لامایر سپرده شد. به گفته آقای بنی هاشمی، رئیس موسسه آموزش عالی آب دانشگاه تهران، «در طرح مذکور، مشکل تشکیل‌های نمکی نادیده گرفته شد». ساخت سد در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) آغاز شد و اولین مرحله عملیاتی آن در سال ۱۳۹۱ توسط دولت محمود احمدی نژاد (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲) دقیقاً بر روی گنبدهای نمکی گچساران به بهره برداری رسید.

محمدعلی بنی هاشمی آبان ماه سال ۱۳۹۴ سد را یک اشتباه ملی خواند و گفت: طبق بررسی های انجام شده توسط دانشگاه تهران، سد گتوند عامل ۲۵ درصد آلودگی رودخانه کارون است. حمیدرضا خدابخشی، نایب رئیس انجمن مهندسین آب خوزستان در سال ۱۳۹۷ گفت: سد گتوند بر اساس مطالعات دانشگاه تهران ۳۵ درصد نمک رودخانه کارون را افزایش داده است.

 

پس از آبگیری، نمک های اطراف سد به زیر آب رفته و اکوسیستم و گل و لای زمین های کشاورزی و باغ ها و نخلستان های جنوب را از بین برد. مشکلات سازه سد تنها به محیط زیست محدود نمی شود بلکه باعث از بین رفتن مالکیت زمین، افزایش جابجایی جمعیت و مهاجرت به شهر، آسیب های اجتماعی، از بین رفتن آثار باستانی مانند سازه های آبی شوشتر و غیره شد.

همانطور که اخیراً بسیاری از دانشمندان اشاره کرده اند، ما در ایران با خشکسالی انسانی مواجه هستیم که بر اثر تصمیمات و فعالیت های انسانی کشور را ویران می کند، بالاتر از آن چیزی که سابقا تحت عنوان خشکسالی در اثر کمبود آب شناخته میشد. تصمیم گیرندگان به دلیل سیاست هایی که در آن ها اهمیت ارزش آب را درک نکرده اند، منابع آب های سطحی و زیرزمینی را از بین برده اند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)