قبل از سفر بایدن به خاورمیانه بود که در نوشته کوتاهی عنوان کردم چرا آبی از این سفر گرم نمی‌شود و شفایی از این امام‌زاده پیدا نه و پیش‌بینی کردم که بایدن می‌آید و می‌رود بدون اینکه چیزی اساسی تغییر کنند. به هر روی، برخی گمان می‌کنند دلخوری شخصی بین پسر جوان ملک سلمان و رئیس جمهور پیر ایالات متحده مانع از آن است توافقات بین این دو کشور جوش بخورد، در حالیکه به گمان من چنین دلخوری‌هایی سهمی اندک در سردی روابط بین این دو کشور دارد.

مسئله اصلی از زمان جناب ترامپ شروع شد که خواستار بیرون رفتن از منطقه بود و بدون رودربایستی اعلان کرده بود اگر عربستان از ما تضمین امنیتی در برابر ایران می‌خواهد باید پول آن را بپردازد. در واقع، او داشت می‌گفت که امنیت کالای گرانبهایی است که فروشنده اصلی آن ایالات متحده است و طرف عربستانی باید برای خرید آن سر کیسه را خیلی بیشتر شل کند. خوب، وضعیت ایالات متحده نشان داد که انگار کالای امنیت ساخت امریکا در مقایسه با کالای ساخت چین و روسیه چندان با کیفیت نیست مضافا بر اینکه خیلی هم گران حساب می‌کنند، چه خبر است آقا؟! معامله با پکن و مسکو راحت‌تر است انگار. علاوه بر آن حداقل پوتین نشان داده که دوستانش را نمی‌فروشد! چشم آبی‌های ینگه دنیا از کجا آمده‌اند که بعد از این همه سال دوستی با محمدرضا پهلوی، حتی حاضر نشدند برای معالجه هم او را به کشور خود پذیرا باشند؟ اصلا مردم ایالات متحده این همه نابغه از کجا پیدا کردند که بعد از حضور بیست ساله در کشوری و داشتن سفارتی میلیارد دلاری در آنجا و داشتن بزرگترین پایگاه هوایی منطقه و دارا بودن بزرگترین اداره اطلاعاتی در افغانستان، در نهایت از پیش‌روی سریع طالبان «غافلگیر» شدند! پیش‌بینی دقیق پیش‌روی طالبان در نهایت یک پروژه سه هزار دلاری مطالعاتی بود نه یک پروژه سه تریلیون دلاری.

به جهت این موارد است که عربستان پی برده اهرم واقعی قدرت در دستان ایالات متحده نیست که دستگاه سیاست خارجی‌اش بین پی‌گیری شعارهای حقوق‌بشری و تعقیب و اجرای رئال پلتیک سرگردان است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)