سی‌ام خرداد ماه ۱۳۶۰ و رای بفرموده – فرمان آقای خمینی به مجلس-نمایندگان وابسته به قدرت ملاتاریا علیه نخستین منتخب مردم آقای بنی صدر،که آخرین مرحله از کودتای خزنده‌ای بود که با تغییر در پیش نویس قانون اساسی و وارد کردن اصل ولایت فقیه در آن آغاز گرفت، نطقه عطفی در تاریخ معاصر ایران است.
متاسفانه فقط معدوی از هموطنان می دانند که وضعیت اسفباری که برکشور و ما مردم تحمیل شده است و  همه شب و روز آنرا تجربه می کنیم، نه نتیجه انقلاب بهمن که نتیجه کودتای بر ضد آن است که در خرداد ۱۳۶۰ انجام شد.  کودتایی که کوششهای اولین منتخب ملت را در متحول کردن اقتصاد مصرف محور دوران پهلویسم به اقتصاد تولید محور رشدیاب، متوقف و اقتصاد رانتخوار و مصرف محور را باز سازی کرد.  اسناد سازمان آمار که بعد از انقلاب مشروطه ایجاد شد، بما می گویند که تنها در دو سال اول انقلاب است که برای اولین و آخرین بار، در آمد خانوار روستایی و شهری از هزینه آنها بیشتر شد.  این موفقیت پس از اینکه  آقای بنی صدر به یمن اعتبار انقلاب بزرگ مردم ایران قیمت نفت را از زیر ۱۲ دلار به ۳۴ دلار  رساند و شوک دوم نفتی جهان را پدید آورد ممکن شد.
البته سانسورهای همه جانبه و همه طرفه کودتاچیان در داخل و خارج از قدرت حاکم، سبب شده است تا این کودتا، به روایت به سرقت رفته انقلاب ایران تبدیل شود.  بنا بر روایت رسمی، آن چه همه می دانند این است که مجلس اول (که بنا بر گزارش ده کمیته تحقیق وزارت دادگستری، اکثریت نمایندگان آن با تقلب و رای های قلابی وارد مجلس شده بودند)، اولین رئیس جمهور را به دلیل  به اصطلاح ” عدم کفایت سیاسی ” از کار بر کنار کرد. اما  نمی دانند استناد عدم کفایت و ایرادات مجلس که از سوی نمایندگان در صحن مجلس ایراد شد کدامند:   
از دید “نمایندگان” ایرادات وارده به آقای بنی صدر؛ باور به دموکراسی، باور به حقوق بشر و جانبداری از آن، مخالفت با اصل ولایت فقیه. مخالفت با اعدام، مخالفت با شکنجه، مخالفت با زندان کردن های غیر قانونی، مخالفت با به گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی، مخالفت با ایجاد بیدادگاه های انقلاب و سپاه پاسداران، مخالفت با کیش شخصیت آقای خمینی، و… بود.
پیش از این اما، آقای بنی صدر، نخستین رئیس جمهور و تنها منتخب مردم در یک انتخابات آزاد  که به اصول انقلاب، استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی، حق حاکمیت مردم و ولایت جمهور آنها باور داشت و پایبند بود در باره خطر کودتا و باز سازی استبداد هشدارهای مکرر داد.
وی در پیامی خطاب به مردم ایران در ۲۲ خرداد از جمله نوشت:
«به دین خود و راى و اعتماد شما خیانت نکردم و تا جائیکه توانستم کوشیدم. بسیارى از جریانها را بموقع مطلع شدم و هشدار دادم. صدایم را در قیل و قال‏هاى جوسازان گم کردند و اینک نیز مثل جدم حسین ابن على (ع) آنچه از خطرها که مى‏بینم براى شما پیش بینى میکنم:
از سه شعار انقلاب اسلامى: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى هیچ محتوایى بجاى نخواهند گذارد.
۱- استقلال اقتصادى با بودجه ای که تهیه کرده‏ اند و با نفتى که صادر مى‏کنند و با قراردادهایى که امضاء می کنند از بین می رود و چون امنیت نیست وضع شما محرومان جامعه بدتر خواهد شد و گرانى و بیکارى روزگار شما را سیاه خواهد کرد.
۲- استقلال سیاسى بدون استقلال اقتصادى و با وجود ناامنى داخلى و جنگ خارجى از دست خواهد رفت.
۳- از آزادى چیز چندانى باقى نمانده است. فقدان امنیت تا بدانجاست که لیره ۲۰۰ تومانى دو سال و نیم پیش پنج هزار تومان شده است. روزنامه‏‌ها تعطیل و زبانها بسته شده ‏اند و آینده از اینهم بدتر خواهد شد. گروهی که مقامات را به تصرف در آورده است، بلحاظ بدتر شدن وضع و بى اعتبار شدن در افکار عمومى، روز بروز بیشتر به وسائل اختناق آور پناه خواهد برد و خود قربانى همین جریان خواهد شد.
۴- روزى محکومى در پاى چوبه دار گفت: اى آزادى چه جنایتها که به نام تو نمی کنند. امروز و فردا بیشتر از امروز خواهند گفت: اى اسلام چه جنایت‏ها که بنام تو نمی کنند. چنان دین را از اعتبار خواهند انداخت که بنام این دین تا یک قرن کسى نتواند حرفى بزند و دعوتى بحق کند.
۵- اینجانب هیچ گناهى بجز اینکه خواسته‏‌ام استقلال و آزادى و اسلام بعنوان تضمین کننده استقلال و آزادى و زمینه ساز رشد و تعالى همه جانبه انسان به اجرا در آیند نداشته و ندارم. از اسلام نان نخورده‏‌ام اما عمر را در خدمت به آن گذرانده ‏ام. بشما مردم گفتم کودتاى خزنده اجرا میکنند و مراحل آنرا هم یکایک شرح کردم و تا اینجا نیز بهمان ترتیب انجام داده ‏اند و مرحله آخر آن که سلب عنوان ریاست جمهورى و گرفتن جان اینجانب است را نیز دست اندر کارند تا انجام دهند. اگر چنین کردند علاوه برآنچه که در بالا پیش بینى کردم امور زیر نیز واقع خواهند شد:
الف- برخوردهاى پایدار در کشور بر برخوردهاى مسلحانه کنونى اضافه خواهند شد و خود بر مشکلات بالا خواهند افزود. مردم ما کر و کور نیستند و وضیعت روزمره خود را مى‏بینند و مى‏بینند که دو سال و نیم حکومت حزب حاکم روز به روز وضعیت کشور را بدتر ساخته است و امنیت از بین رفته است. اقتصاد فلج شده است. جنگ داخلى و خارجى بطور مستمر ادامه دارد و اینک خطر گسترش آن نیز هست.
ب- جنگ تحمیلى در صورت طولانى شدن به فرسودگى کامل نیروهاى ایران و عراق می انجامد و در خاورمیانه زمینه اجراى برنامه آمریکا فراهم می گردد و همانطوریکه در جریان گروگانگیرى ملاحظه کردید ناچار به شرایط ننگینى تن خواهند داد. همانطور که بیمى بخود راه ندادند روزى گفتند تا گروگانها در دست ماست، گلوگاه امپریالیزم آمریکا در دست ماست. و وقتى تسلیم شدند، گفتند گروگانها جنس بنجل بودند و آمریکا نمیخواست، ناچار شدیم از سر بازشان کنیم. خواهند آمد و خواهند گفت چاره نداشتیم جز اینکه به شرایط تسلیم بشویم،
مردم بدانید:
چهار وزیر خارجه آمدند و پیشنهاد کردند که قواى عراق بداخل خاک عراق عقب نشینى کنند و مقدارى هم از مرز فاصله بگیرند و از هر دو طرف حریمى غیر نظامى بوجود بیاید و بعد موارد اختلاف از طریق سیاسى حل گردند. ما از آنها خواستیم نقشه بیاورند و روى نقشه پیشنهاد خود را براى ما روشن بگردانند. قرار بود ۱۸ خرداد بیایند که با ملاحظه وضع کشور منصرف شدند. از ابتداى جنگ باین سوى، امروز وضعیت نظامى ما بهترین وضعیت است. عقیده اینجانب این بود که اگر ما را بحال خود بگذارند، با چند پیروزى چشمگیر، ما نه تنها پیروزى نظامى بدست می آوریم بلکه نقشه ‏هاى آمریکا را در همه منطقه برهم میریزیم و میتوانیم عصر سوم را در تاریخ آغاز کنیم. ضربه از خارج را تحمل کردیم، ارتش مهاجم را متوقف ساختیم و شروع به اضملال آن نمودیم. از پشت سر کردند آنچه که کردند و شما از آن اطلاع دارید. وضع جنگ تا این لحظه اینطور است، هستیم و ببینیم که این وضع چطور تحول خواهد کرد. اگر این خطرها که برشمردم، براى شما مردم ملموس هستند و در دل خود احساس می کنید که راست می گویم و با شما صادقانه حرف می زنم اگر امتحان خود را داده‏‌ام که مقام و موقعیت مرا نفریفته و براى وفادارى به دین و براى شما مردم  به همه چیز حاضر شده ‏ام، اگر بر شما معلوم است که فرق است میان حرف و عمل وقتى انسان سوار اسب سرکش قدرت نشده و وقتیکه سوار میشود و اگر میدانید که امتحان واقعى وقتى است که انسان اسباب سوار شدن بر مرکب خودکامه را داشته باشد و سوار نشود، باور کنید که خطرها که برشمردم همه خطرها نیستند و خطرها هم جدى هستند. باور کنید برای این که این خطرها پیش نیایند خود را در هر خطرى افکنده ‏ام، باور کنید که یک لحظه از فکر این خطر بیرون نرفته ‏ام. به هیچ کس خائن نبوده‏‌ام و خواسته ‏ام محیط امن و آزاد اجتماعى بوجود آید و کشور سریع رشد کند.
بگمان اینجانب راه چاره آسان است، به شما مردم همواره سخنم این بوده است:
روزى که به دزفول رفتم، شهر در حال سقوط بود. با ارتشیان صحبت کردم به آنها گفتم شما بخود باور کنید و میتوانید دشمن را متوقف کنید و بشکنید. آنها از این جانب پذیرفتند، عمل کردند و موفق شدند. حالا هم به شما مردم میگویم شما به توانائى خود باور کنید. تسلیم جوسازان و چماق داران نشوید. استقامت کنید. راههاى استقامت را شما خود در گذشته یافته‏اید و اینبار نیز میتوانید بیابید.»
اینک ۴۱ سال پس از کودتا، وضعیت ایران همان گونه است که وی خاطر نشان کرده بود. نظام ولایت مطلقه که استبداد را پیشه کرده بود به غیر از این نمی توانست رفتار کند.
 از آن پس،با زندانی کردن ایرانیان در مدار بسته انتخاب بین بد و بدتر، اداره امور کشور به دست کودتاچیان ضد انقلاب، تحت عناوین مختلف، خط امام،مکتبی ،سازندگی ،اطلاح طلب و اصولگرا افتاده است که کار آنها توجیه خیانت و سرکوبهای خونین خویش و عدول از اصول استقلال و آزادی است.
کوشش زورپرستان خواه ضد انقلاب مغلوب و چه غالب با توسل به وسایل گوناگون و در رسانه ها و شبکه‌های اجتماعی  ایجاد مدار بسته بد و بدتر با مقایسه صوری استبداد فاسد پیش از انقلاب و فاسد تر پسا کودتا است تا با سانسور دوران مرجع انقلاب که در آن نهال آزادیها همراه با توسعه اقتصادی در حال شکوفایی بود، نظام بر آمده از کودتا را بر آمده از انقلاب بنمایانند و با ایجاد ترس در جامعه، در  ایرانیان ناتوانی از تغییر و تحول را القا کنند.
هموطنان
دوران انبساط استبداد ولایت مطلقه به سر آمده و دوران انقباض  و تنگ تر شدن دایره قدرت مطلقه و سرکوب آن فرار رسیده است. نظام حاکم از حل بحران‌های خود ساخته و مشکلات اقتصادی ناشی از فساد گسترده عاجز است.
ایران امروز، پس از تجربه دو استبداد سلطنتی و دینی، از هر زمان، بیشتر آماده تحول از استبداد به آزادی و به ثمر رسیدن تلاشهای بیش از یک قرن برای استقرار حاکمیت ملی است. ایران امروز،بیشتر از پیش  نیازمند استقلال و آزادی و اشراف ایرانیان به حقوق خویش و نیز شناخت تاریخ معاصر، آن گونه که واقع شده است می باشد.
مردم ایران توانا و قادرند تا بدون مداخله بیگانگان به مقاومت برخیزند. بر تک تک ایرانیان از هر صنف و گروه و نحله فکری است تا ندای حق طلبانه خود را فریاد زده و از جنبش‌های حق طلبانه  به دور از خشونت که در اقصی نقاط کشور شکل می گیرند حمایت کند.
باید هشیار بود و امکان نداد تا بار دیگر با بستن مدار انتخاب بین بد و بدتر، وایجاد ترس ها، رژیم ولایت مطلقه، دوران احتضار خویش را طولانی تر کند، چه، هر روز ادامه این نظام فاسد و خائن به وطن، خسارات جبران ناپذیر به بار خواهد آورد.
تجربه انقلاب مردم ایران و غفلت ایرانیان از نقش خود در مراقبت از آزادی و حقوق خویش ، همچنین نقش عناصر قدرت طلب در هر سو، در نقض اصول استقلال و آزادی و بحران آفرینی هاکه حاصل آن وضعیت کنونی کشور است یادآور این امر مهم است که حق حاکمیت انسانها بر سرنوشت خویش که دو اصل استقلال و آزادی دو عنصر تفکیک نا پذیر آن هستند به مانند هر داشته، نیاز مبرم به مراقبت دارد غفلت از هر یک از این اصول و واگذاری آن به عناصر قدرت موجب محدودیت و بسا از بین رفتن این حق می شود.
 مجامع اسلامی ایرانیان
۲۹ خرداد ۱۴۰۱

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)