خیابان، به عنوان عمومی ترین و نا امن ترین منطقه ی فعالیت های انسانی در شهرها شناخته می شود. افراد همواره بیم خطراتی را دارند که صرفاً از خیابان برمی آید ، در آن صورت می پذیرد و متاثر از آن است. دسته ی بزرگی از این خطرات را جرایم خیابانی ( اطلاق لفظ خیابانی صرفاً از جهت صورت پذیرفتن این جرایم در خیابان است، و نه حصر به جرایم خیابانی مشخص) تشکیل می دهند که در دوره های مختلف در هر جامعه،تحت تاثیر عوامل خاصی بر آمار آن ها افزوده می شود. مسائل اجتماعی و اقتصادی به عنوان مهم ترین عوامل وقوع و افزایش این جرایم شناخته می شوند و طبیعتاً بر کسی پوشیده نیست که این دسته از جرایم، در محله های فقیرنشین و محروم از امکانات شهری، به مراتب بیشتر از محله های در رفاه رخ می دهند.

از طرف دیگر نگاهی به آمار جرایم ارتکاب یافته از جانب کودکان و نوجوانان، نشان می دهد که درصد بالایی از جرایم ارتکاب یافته توسط این گروه، در خیابان صورت پذیرفته اند. نزاع های خیابانی منجر به آسیب های جسمانی و یا قتل، سرقت و جیب بری، ولگردی و تکدی گری، زورگیری( هرچند که در قوانین ما وصف مجرمانه ندارد) و …. عمده ترین موارد این بزهکاری ها بوده اند که در همه ی آنها، نقش خیابان و تعیین کننده بودن تاثیر آن غیرقابل انکار است. بنابراین شناخت خیابان و تاثیر آن بر روی کودکان و نوجوانان به عنوان مهم ترین عامل مکانی ارتکاب بزه، مساله ای قابل بحث است.

خیابانِ پیش از ارتکاب و در زمان ارتکاب
همانطور که گفته شد در محله های محروم، آمار ارتکاب جرایم خیابانی بالاتر از محله های متوسط و یا مناطق در رفاه نسبی است. در این مورد تاثیر خیابان را می توان در دو سطح بررسی کرد : اول، از جهت محیطی دارای ویژگی هایی که منجر به سوق دادن کودکان و نوجوانان به سمت بزهکاری، چه به عنوان امری هیجانی و چه برای منافع مالی و شخصی می شود. و دوم از جهت محیطی آماده و بدون نظارت برای ارتکاب جرم در زمان ارتکاب آن. بنابراین علل ارتکاب بیشتر جرم در این محله ها نیز در این دو سطح بررسی می شوند.

در سطح اول، همانگونه که گفته شد عواملی مورد بررسی قرار می گیرند که پیش از ارتکاب جرم در شکل گیری و یا تشدید انگیزه های ارتکاب عمل بزهکارانه بر روی کودک تاثیر می گذارند. سکونت در محله های فقیر نشین و محروم از امکانات شهری، مسائلی را با خود به همراه می آورد که حتی اگر به عنوان علت ارتکاب بزه قابل اثبات نباشند، در همبستگی کامل با آن هستند. این عوامل در شاخه های جرم شناسی اجتماعی و محیطی مورد بررسی قرار می گیرند.

در حالت کلی مهم ترین عوامل محیطی تاثیر گذار بر بزهکاری کودکان عبارتند از: خانواده، مدرسه و گروه همسالان.[۱] در شرایطی که تعداد بالایی از کودکان در مناطق محروم، به دلیل فقر مالی خانواده مجبور به کار در محیط هایی چون خیابان می شوند، تاثیر خانواده و مدرسه مفهوم خود را از دست می دهد و به یک عامل فرعی و ثانوی تبدیل می شود. در تصور شرایط مساعدتر و فرض کار نکردن این گروه از کودکان و حضور در محیط خانواده و مدرسه نیز موقعیت مطلوب تری برای آنها قابل تصور نیست. چرا که خانواده به دلیل مشغله های اقتصادی و درگیری های شغلی، فرصتی برای تاثیر و نظارت ندارد . مدرسه نیز به دلیل کمبود امکانات آموزشی و عدم توانایی برای به کارگیری نیروهای انسانی مجرب، قدرت تاثیر خود را از دست داده و حتی به محیطی برای تشدید رفتارهای بزهکارانه در کودکان تبدیل می شود.

در شرایطی که خانواده و مدرسه و دیگر نهادهای آموزشی، نقش خود را در رابطه با کودکان از دست می دهند، کودکان بیش از پیش تحت تاثیر همسالان و دوستان خود قرار می گیرند. عضویت در گروه های همسالان که عموماً مکان معاشرت آنها را خیابان( با تمام ویژگی های مخاطره آمیز خیابان ها) و محیط های آسیب زا تشکیل می دهد، موجب شکل گیری برخی ویژگی ها در تک تک افراد عضو این گروه ها می شود. در ابتدا عواملی چون جذابیت و هیجان فعالیت های گروهی، هم بستگی بالای اعضای گروه و نیاز به عضویت در گروه های اجتماعی که نقشی به عنوان حامی برای کودک ایفا کنند، موجب جذب شدن آنها به سمت چنین گروه هایی می شود. کودکانی که به صورت انفرادی توانایی ارتکاب جرم را ندارند، با عضویت در این گروه ها و بالا رفتن روحیه ی ریسک پذیری و افزایش اعتماد به نفسشان در نتیجه جمعی بودن فعالیت ها و داشتن همراه و پشتیبان، می توانند به اعمالی دست بزنند که در نهایت وصف مجرمانه به خود می گیرد. ارزش ها و هنجارهای اجتماعی محیط نیز که به نوعی خصلت های مورد پسند را در روحیه ی تهاجمی و خطرپذیر افراد می دانند و خلافکاران را به عنوان اسوه ی شجاعت می پذیرند، در تشدید این وضعیت تاثیر به سزایی دارد.

سطح دوم بررسی که به بررسی خیابان در لحظه ی ارتکاب جرم و بزه می پردازد ، عموماً به عوامل محیطی ای توجه دارد که نبود و یا کمبود آنها موجب شده است فرد بتواند عمل مجرمانه ی خود را اجرایی کند. در این سطح نقش عوامل پیشگیرانه و امنیتی در مرکز توجه است. این مسائل عموماً در شاخه ی پیشگیری وضعی در جرم شناسی بررسی می شوند. پیشگیری وضعی نوعی از پیش گیری است که تاکید بر وضعیت و موقعیت، زمان و مکان وقوع جرم دارد. به گونه ای که ارتکاب جرم برای بزهکار سخت تر می شود و یا فرصت ارتکاب جرم از وی گرفته می شود یا خطر شناسایی و دستگیری وی را افزایش می دهد.[۲] این نوع از پیشگیری شامل دو دسته فعالیت می شود : نخست پیشگیری انتطامی و پلیسی که ناطر به وظایف و تکالیف پلیس است. از جمله حضور پلیس در منطقه، گشت های سیار، نصب دوربین های مدار بسته در مناطق مختلف و … . فعالیت های نوع دوم ناظر به اقدامات شهرداری ها در طراحی و معماری شهری می باشد. مانند نحوه ی خیابان کشی ها، روشنایی، معماری ساختمان های مسکونی و غیرمسکونی و … که می تواند بر کاهش یا افزایش جرم تاثیرگذار باشد.

فعالیت های ناشی از پیشگیری وضعی هرچند که در کاهش جرایم غیر عمدی نقش به سزایی دارد، اما بالا بردن تعداد نیروهای پلیس در مناطق جرم خیز و افزایش نطارت نهادهای امنیتی، با فرض کاهش آمار جرایم ارتکابی در یک منطقه، تاثیری در انگیزه های سوق دهنده ی افراد به سمت اعمال مجرمانه و کاهش آنها نخواهد داشت. چنین پیشگیری هایی تنها موجب انتقال این دسته از فعالیت های مجرمانه، به مکان و حوزه ای دیگر می شود. در شرایطی که ریشه های بروز رفتار مجرمانه همچنان در جامعه پابرجا باشند، افزایش نظارت (Big Brother هایی در نقش های مختلف) چیزی جز تاثیر ظاهری و موقتی نخواهند بود.

خارج نمودن خیابان از مرکز تقصیرها
در جریان زورگیری افراد در پاییز سال گذشته، به دلیل وقوع حادثه در محلی که دوربین های امنیتی نظاره گر این اتفاق بودند، افراد به سرعت دستگیر، محاکمه و مجازات شدند. ( به مجازاتی شدیدتر از مجازات تعیین شده در قانون) . اما نظارت های خیابانی و دستگیری و برخورد خشونت آمیز با چنین مجرمانی، که فقر اقتصادی و مشکلات مالی خانواده راه دیگری برای رفع نیازهای آنها باز نگذاشته است، تا چه حد می تواند در کاهش رفتارهای مجرمانه و آسیب های آنها موثر باشد؟

بزه های خیابانی، مانند بزه های صورت گرفته در محیط های دیگر، تحت تاثیر یک سری عوامل عینی و واقعی است و برای کاهش این دسته از رفتارها، بررسی این عوامل و ریشه های آن در جامعه و محیط افراد ضروری است. بالا بودن میزان جرایم صورت گرفته در خیابان نسبت به هرجای دیگر، به دلیل بالا بودن برخورد ها بین افراد، امکان های بروز رفتار مجرمانه و موقعیت های بروز جرایم غیرعمدی است. بنابراین تمرکز بر روی مکان خیابان، به عنوان نقطه ای برای پیشگیری از جرایم و کاهش آسیب های آن، در خصوص جرایم غیرعمدی می تواند موثر باشد، اما در مورد جرایمی که وقوع آنها تحت تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی است و فرد به دلیل مشکلات موجود در هریک از این موضوعات به سمت ارتکاب جرم و بروز رفتارهای بزهکارانه سوق پیدا می کند، با ایجاد محدودیت در خیابان ها و پیش گیری های موقت و لحظه ای قابل رفع و یا جبران نیست. منتقل کردن چنین اعمال و رفتارهایی از یک مکان به مکان دیگر، تاثیری در اصل وجود مشکلات آسیب زای اجتماعی ندارد. بنابراین راهکارهای اصلی که می تواند منجر به کاهش حقیقی این دسته از رفتارها شود، تلاش نهادهای مسئول برای رفع نابرابری های اجتماعی و اقتصادی در جهت کاهش آسیب های آن بر روی افراد است.

[۱] شهلا معظمی، کتاب بزهکاری کودکان و نوجوانان، موسسه انتشارات دانش گستر ↑

[۲] عباس شیری، مقاله پیش گیری وضعی و گونه های آن ↑

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com