مسأله اساسی هر دستگاه سیاست خارجی در رویارویی با وضعیت سیال و متغیر منطقهای و یا بینالمللی این است که چگونه خود را از فاز انفعالی و واکنشی خارج سازد تا بتواند با طراحی مناسب، وضعیت پیشآمده را به فرصتی برای گسترش نفوذ خود و یا ایجاد ساختارهایی که تضمین کننده منافع درازمدت آن کشور است، تبدیل نماید. کاهش حضور فعال آمریکا در منطقه خاورمیانه یکی از آن مواردی است که کشورهای عرب منطقه و اسرائیل را با تهدید مستقیم ایران روبرو میکند. همانگونه که مدتها پیش نوشتم، یکی از مسیرهایی که آمریکا میتواند مانع از ایجاد یک مسابقه توسعه تسلیحات هستهای در منطقه در کنار حضور یک ایران هستهای شود، ایجاد یک چتر حمایت نظامی و هستهای توسط اسرائیل است. چنین چتر حمایتی که به عنوان عامل بازدارندگی هستهای عمل میکند، میتواند کشورهای عرب منطقه را از تعقیب یک برنامه هستهای منصرف کند و تا فرصت کافیس در اختیار آنان قرار دهد که بتوانند برنامههای توسعه اقتصادی درازمدت خود را دنبال کنند. در واقع، سیاست تهاجمی و هستهای ایران این فرصت تاریحی را در اختیار اسرائیل قرار داده تا صحبت از پیمان نظامی به میان آورد که ده سال پیش امکان آن به فکر هیچ تحلیلگر سیاسی نیز خطور نمیکرد. اما اینکه برنامه توسعه هستهای و تهاجمی ایران با وضعیت پیشآمده چه نفعی به حال نظام حاکم بر ایران دارد، بسیار روشن است. پرونده اتمی رژیم اسلامی حدود دو دهه است که ادامه دارد و در همان ابتدای مذاکرات تروئیکای اروپایی با ایران نوشتم که این پرونده سفره گشودهای است که همه طرفها در حال تناول از آن هستند. منفعت خاص رژیم ایران نیز همانگونه که رهبر این نظام به صراحت اعلان داشته، رسم یک حد یقف، یعنی بازداشتن اروپائیان و آمریکا برای اعمال فشارهای سیاسی و همچنین حقوق بشری به ایران است. به عبارت دیگر، تضمین بقاء نظام اسلامی در چانهزنیهای سیاسی برای انصراف یا تعقیب برنامه ساخت تسلیحات اتمی با هزینه وضعیت فلاکتبار اقتصادی و معیشتی برای اکثریت مردم ایران.
پیمان نظامی اسرائیل و کشورهای عربی
سه شنبه, 9ام فروردین, 1401
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.