با ازدست رفتن اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه و مهمتر شدن تهدیدات منطقهای و جهانی دیگر، به نظر میرسد امریکا به گونهای رضایت داده تا ایران به عنوان کشوری تحتالحمایه روسیه درآید. اگرچه در این میان امریکا متحمل ضررهایی خواهد شد، اما نفع بزرگتر برای همه آن خواهد بود که کشور شروری مانند ایران تحت انقیاد برادر بزرگتری قرار گیرد که با امریکا دارای تعاملاتی در سطح بالاست. این برای ایرانی که در سی سال اخیر با از دست دادن منابع سنتی قدرت خود سعی کرده بود منابع جدیدی از قدرت با توسل به راهبرد جهانی سازی شر برای خود دست و پا کند، کشنده خواهد بود. کنارهگیری امریکا و عدم تمایل او برای تعامل با ایران بیش از همه برای نظام اسلامی مرگآور است زیرا با رفتن به زیر پرچم قدرتی مانند روسیه عملا تمام قدرت ایدئولوژیک خود در منطقه تحت عنوان اسلام انقلابی را از دست خواهد داد. نوع رفتار روسیه به ایران هم عملا نشان میدهد که تا چه اندازه تبلیغ محور ایران-روسیه-چین به عنوان اتحاد سهگانه علیه قدرتهای غربی حرف بیهودهای است. رفتار تحقیرآمیز پوتین و دیگر مقامات روسیه با مقامهای ایرانی آشکارا تاکید میکند که چنین همکاریهایی با رژیم تهران از اساس از موضع اتحاد راهبردی نیست و به موضوع تحتالحمایگی بیشتر مانند است. آشکار شدن تحتالحمایگی ایران، دست این کشور در فعالیتهای مخرب منطقهای خود را نیز خالی خواهد کرد.
به این سبب است که اخیرا واکنشهایی از طرف مقامات ایرانی در اظهار تمایل مذاکره مستقیم با امریکا شنیده میشود. مقامات تهران حس کردهاند چه دامی برای آنان پهن شده و اکنون تا حدود زیادی در این تله گرفتار شدهاند. جواب مثبت امریکا به مذاکره مستقیم با ایران بدترین و سادهلوحانهترین کاری است که ممکن است تیم سیاست خارجی بایدن مرتکب شود. اگرچه عقربههای ساعت برای هستهای شدن کامل به نفع ایران در چرخش است، اما تلهای که برای ایران پهن شده هر ساعت حلقه خود را دور این بدن نحیف تنگتر میکند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.