کامران جمالی نویسنده، شاعر و مترجم ادبیات آلمانی، و عضو کانون نویسندگان ایران متولد ۱۳۳۱ در تهران بود و در روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ به علت بیماری ریوی در آلمان درگذشت. خبر مرگ او بعد از یک هفته به ایران رسید.
کامران جمالی در سال ۱۳۵۳ دیپلم گرفت و به آلمان رفت. مدتی به فرانسه رفت و مجددأ به آلمان برگشت تا سال ۱۳۵۹ که به ایران برگشت و در دانشگاه ملی آن زمان و شهید بهشتی کنونی، در رشته زبان آلمانی مدرک گرفت.
اولین ترجمهای که چاپ کرد، ترجمه شعری بود از الکساندر بلوک شاعر روسی که در مجله چیستا چاپ شد. این شعر البته بعدها در روزنامه انتخاب نیز مجدداً چاپ شد. بعد از آن شروع به ترجمه داستانهای کوتاهی از هاینریش بُل کرد که ابتدا در مجلاتی مثل دنیای سخن و آدینه چاپ شد و بعد به صورت کتابی با نام «تا زمانی که…» درآمد.
کتاب دیگری که از هاینریش بُل ترجمه و منتشر کرد رمانی بود تحت عنوان «زنان برابر چشمانداز رودخانه».
ترجمه کتاب «قرن من» اثر گونترگراس دیگر اثر او است.
از کامران جمالی آثاری پژوهشی همچون «فردوسی و هومر – تحقیقی در حوزه ادبیات تطبیقی» و «جادوی شعر در کلام نهفته است»، مجموعه اشعار «واحهای سرخ در صحاری زرد»، «در انجماد پس از زمهریر»، «کلاغی و بیانی و برف» و «مرغ نیما» و همچنین ترجمههایی از آثار گونتر گراس، هاینریش بل، تئودور فونتانه و برتولت برشت، همچون به «قرن من»، «افی بریست»، «تا زمانی که» و «زنان برابر چشمانداز رودخانه» منتشر شده است.
در سالهای اخیر شماری از کتابهای کامران جمالی در ایران «لغو مجوز شدند یا پشت سد سانسور دولتی بلاتکلیف ماندند». یکی از آثار او با عنوان «وزارت نظارت» در ایران اجازه انتشار نگرفت و در سوئد به چاپ رسید.
دو نمونه از ترجمههای کامران جمالی:
– «پلنگ» از راینر ماریا دیلکه شاعر اتریشی:
میلهها ره بر نگاهش بستهاند
و نگاهش را چنان فرسودهاند
که در آن دیگر توانی نیست
میله، صد میله، هزاران میله میبیند
در ورای میلهها گویی جهانی نیست
میخرامد نرم و اهلی، گامهایش استوار ما
دایرههای خرامش تنگ، تنگِ تنگ
همچو رقص قدرت، اما گردِ یک مرکز
که در آن عزم سترگی ایستاده منگ، منگ منگ
گاهی، اما، پردهها از مردمکهایش
میرود آهسته یک سو، تا خیالی در درون آید؛
از سکونِ خشمگینِ دست و پایش بگذرد،
آن گاه
در میان قلبِ او آرام گیرد، در سکون آید.
– «جداً» از اریش فرید اتریشی:
پسران از سر شوخی سنگ
میپرانند به سوی وزغی چند
و وزغها جداً میمیرند.
جمعآوری و نگارش:
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.