مهرداد اوجانی یک ایرانی مبتکر و موفق است. او مدیرو بنیان گذارمرکزسالمندان آراد درتهران است که یکی از
بهترین موسسات نگهداری پیران دراین شهراست. من با او مصاحبه ای کردم که دراینجا می خوانید.

قصد من از نوشتن این مطلب

من ۲۷ سال است که ساکن هلند هستم و سه ماه پیش برای دیدن پدرومادرم به ایران رفتم همراه با دختر و نوه ام که برای باراول به ایران می رفتند تا مادربزرگشان را ببینند. متاسفانه بعد از ورودم به ایران متوجه شدم که مادرم زمین خورده و دیگرقادر به راه رفتن نیست. تصمیم گرفتیم که برای مادرم پرستارخصوصی بگیریم یعنی یک پرستار شبانه روزی. به چند موسسه زنگ زدیم و یکی دو نفر را کاندید کردیم. متاسفانه درایران به علت شرایط اقتصادی افرادی به این کار رو می آورند که هیچ نوع تجربه ای دراین زمینه ندارند وحتی گاهی وجودشان برای سالمندان خطرناک هم هست چه از لحاظ امنیتی و چه مراقبتی.
خلاصه بعد ازچند تجربه ی بد به این نتیجه رسیدیم که مادرم را به خانه ی سالمندان ببریم. درایران تا اسم خانه ی سالمندان را می آوری ازهرطرف مورد سرزنش و قضاوت قرارمی گیری. بعد با معرفی یکی از دوستان خوب که شرایط من را درک کرده بود خانه سالمندان آراد را پیدا کردم. ایکاش که زودتر مادرم را به اینجا آورده بودم.
به محض ورودم احساس کردم که با من برخورد دیگری دارند واگر مجبورهستم که مادرم را تنها بگذارم و بروم حداقل مطمئنم که افرادی خوب وبا تجربه از او نگهداری می کنند. به عنوان کسی که دراین چند ماه زیرفشار های زیادی بودم و خیلی سرزنشها را شنیدم می خواستم درد دلی داشته باشم با شما خوانندگانی که شاید دچاراین مشکل باشید. می توانم صادقانه قسم بخورم که هیچ نوع آشنای قبلی با این مرکز و افراد آن نداشتم.

با تشکر از همکاری شما و درج این مصاحبه.

سیهلا صنعتی
تیر ۱۳۹۲

لطفا خودتان را معرفی کنید.

من ۳۵ سال دارم ودررشته مدیریت تحصیل کردم. دارای سه شرکت معتبر خدماتی هستم. شخصا مقید به خدمت به مردم و برای حل مشکلات اجتماعی احساس مسئولیت می کنم. تمام موفقیتم را مدیون زحمت های خودم هستم واینکه سخت کارکرده ام وهمیشه تشنه ی ایده های تازه بوده ام.

چه شد که شما به این کار پرداخیید یعنی بازکردن مرکزی برای سالمندان؟

درسال ۱۹۸۳ به این فکرافتادم که ما به خانه سالمندان نیازداریم، جایی که از دید مردم محل مناسبی باشد با کیفیت خوب با یک سیستم غذایی علمی، هم از نظر بهداشتی ومراقبتی لازم و مفید برای افراد پیروازکارافتاده. برای همین با کمک بردارم که دکتر هستند قرار شد شعبه ای درتهران باز کنیم و تصمیم بعدی ما این شد که شعبه های بیشتری تاسیس کنیم. با تمام سختی هایی که دراین کار بود موفق شدم که از اداره ی بهزیستی تهران اجازه تاسیس این موسسه را بگیرم وشعبه ای درسعادت آباد تهران باز کنم. خانه آراد هم دومین مرکزسالمندان ما در تهران است.

لطفا بیشتر درمورد هدف و انگیزه تان بگویید؟

من انگیزه مالی نداشتم چون درزمینه های دیگر اقصادی موفق بودم. درواقع به این اعتقاد داشتم که درفرهنگ ما چیزی به نام خانه ی سالمندان جا نیافتاده است. یعنی می خواستم این ذهنیت یا این عقیده و نظر را درایران عوض کنم. افراد سالمند را نجات بدم و برای آنها رفاهی همه جانبه فراهم کنم. نه تنها برای خودشان بلکه هم چنین برای خانواده هاشان. همانطور که مشاهده می کنید این مرکزیک مرکز سالمندان معمولی نیست. یک هتل ۵ ستاره است. با بهداشت و تغذیه فوق العاده عالی و مراقبت کامل ازافراد پیر وناتوان.

مشکلات شما و موانعی که در حال حاضر دراین کار با آن مواجه هستید ،چیست؟

استخدام کردن افرادی که دراین کارتجربه داشته باشند و دراین زمینه تعلیم دیده و تربیت شده باشند. افرادی که این کار را دوست داشته باشند. دوم قانع کردن خانواده های سالمندان. افراد زیادی هستند که باوجود داشتن تفکرمدرن هنوز مخالف نگهداری پیران در بیرون از خانه هستند. به جرات می توانم بگویم من ۳۰ خانواده را که سخت مخالف این کار بودند متقاعد کردم و به آنها نشان دادم که بهترین شیوه برای نگهداری نزدیکانشان مراکز سالمندان است. بعدها آنها ازما تشکر کردند. من به هیچ عنوان ازطرف دولت حمایت نمی شوم. اگراین سرمایه گذاری را دربخش دیگری می کردم الان بیش ازسه برابردرآمد فعلی درآمد داشتم، ولی من عاشق کارم هستم. متاسفانه هنوزدولت مخالف بودن زن و مرد تواما دریک خانه سالمندان است. و ما مشکلات مالی هم داریم.
هزینه ها فوق العاده زیادند. ایده های زیادی دارم که برای رسیدن به آنها احتیاج به بودجه و کمک هست. ولی دراین مورد بسیارخوش بین هستم و مطمئن هستم که موفق خواهم شد. برای این کار زحمت های زیادی کشیدم وهرگز از کسی کمک نخواستم . خوشبختانه همسرم همیشه در کنارم بوده و درتمام مسائل به من کمک کرده است.

از مرکز آراد و از سالمندان ساکن و تجربه هایی که داشته اید برایمان تعریف کنید.

من معتقد هستم که آراد یک مرکز سالمندان معمولی نیست بلکه یک کلنیک است. یک کلنیک با کیفیتهای بالا. سالمندانی وارد این مجموعه شده اند که نمی توانستند راه بروند، حتی توان اینکه غذا بخورند را نداشتند. بسیاری از کسانی که به آراد می آیند تجربه های نامطلوبی از پرستاران خصوصی دارند و هر کدام قصه ای دردناک که بازگو کردن آنها دراین جا درست نیست. شماری از این افراد درخانه زیرنظر پرستارهای خصوصی بودند. به محض اینکه به اینجا آورده شدند تحت مراقبتهای فیزوتراپی وتغذیه ای قرارگرفته اند. به سروضع شان می رسیم. دراینجا هرماه یک جشن بزرگ برگزارمی کنیم با موزیک و تنقلات مختلف. همه دورهم غذا می خورند و با هم آشنا می شوند. افراد سالمند به شادی و امید به زندگی نیاز دارند.

دورنمای شما برای آینده چیست؟

من هدفم این است که در۵ سال آینده درسه منطقه ی تهران مرکزهای دیگری برای سالمندان داشته باشم. می خواهم که حداقل۶۰ درصد از مردم را به حمایت از خانه ی سالمندان ومزایای آن جلب کنم. وهزاران ایده ی دیگر که درحال بررسی آن هستم که درآینده بازتاب آن را خواهید دید. وشاید درآینده بتوانم حمایت صدرصد مردم را جلب کنم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com