تنفیذ رئیسی؛ آب یا بنزین؟
تنفیذ رئیسی توس خامنه ای به مثابه باز تأئید قتل عام ۶۷
روز ۱۲ مرداد مراسم تنفیذ ابراهیم رئیسی توسط خامنه ای برگزار شد. مراسم تحلیف او در مجلس تحت امر خامنه ای نیز قرار است روز پنجشنبه ۱۴ مرداد برگزار شود.
در حقیقت خامنهای؛ با تنفیذ رئیسی، شراکت خود در قتلعام زندانیان سیاسی را باز تایید کرد و در نبرد با مردم و مقاومت پا در سرزمین سرخ گذاشت.
خامنه ای در این تنفیذ تا جا داشت به پای جلاد۶۷ ریخت و سرنوشت خود را با سرنوشت جلاد و مسیری که باید طی شود به صورت کامل گره زد. با بسته شدن شکاف در راس این نظام؛ مردم نیز با نظام یک دستی روبرو هستند و هر تیر رها شده به سمت رئیسی و دولتش؛ خامنهای را هم شکار خواهد کرد. این؛ نشانه ای از دوران پایانی حکومت و گام بلندی به سوی سرنگونی است. [تنفیذ رئیسی علامت پایان یک دیکتاتوری است!]
آیا خامنه ای با تنفیذ رئیسی برای خود عمر بیشتر خرید؟
با گذشتن از این سرفصل؛ سوال این است؛ آیا خامنهای با رئیسی و با حرکت در بستر استراتژی انقباض (تشدید سرکوب و تروریسم) برای خود عمر بیشتری خریده یا به سرنگونی نظام شتاب داده است؟
برای پاسخ به این سوال کافیست به چند سوال ساده جواب داد و اینکه رئیسی به اتکای تشدیدٍ سرکوب و تروریسم کدامیک از عوامل بحرانزا و جرقهساز و قیام آفرین نظام در پهنه ابربحرانهای اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی و منطقهای و بینالمللی را می تواند حل کند؟ آیا رئیسی میتواند خامنهای و حکومتش را از حلقه آتشین مردم و مقاومت؛ بخصوص در آستانه پسا کرونا و در دوران «گسترش و استمرار» قیام مردم ایران بیرون بکشد ؟

درباره؛ سرنوشت خامنهای ورق خورد، بیشتر بخوانید
پاسخ به این سوالات زیاد پیچیده نیست؛ روزگاری که بشود با گرد و خاک و دود و دم از این ستون تا ستون بعدی فرجی حاصل کرد؛ گذشته است. در حقیقت می توان گفت که خامنهای به دنبال گورگن خود می گردد ولی نامهاش را به آدرس غلطی فرستاده است! در روزگاری که شرایط عینی انقلاب می جوشد؛ همانگونه که نه ازهاری و نه بختیار نتوانستند شاه را از سرنگونی نجات دهند؛ «رئیسی» نیز «هرگز»قادر نخواهد بود که خامنهای را نجات دهد. یعنی رئیسی برای خاموش کردن آتش قیام «آب» نیست بلکه حکم «بنزین» را خواهد داشت!
اصلاح طلبان قلابی به پایان سلام کردند!
از سوی دیگر، همراه با شروع کار رئیسی بازهم شاهد آبرو باختگی اصلاحطلبانی هستیم که نقاب و لباس قلابی اصلاحطلبی را از تن در آورده و بی محابا دست همیاری و همکاری به سوی رئیسی دراز میکنند. ظریف گفت اجرای هر فرمان رئیسی را روی چشم میگذارد و رسانههای باند قلابی اصلاحات سینه چاک به حمایت از رئیسی به میدان آمدهاند.
این باند الان به درستی خود را «دلسوزان نظام» معرفی کرده و میگویند هر حمله به رئیسی حمله به ایران یعنی تمامیت نظام است. چون صورت مساله همه ما حفظ نظام است. چون کشور در آستانه فروپاشی بر اثر تعرض قیام آفرینان است و… بنابراین باید با تمام قوا به حفاظت از رئیسی برخیزیم! و تجارب خود را در اختیار او بگذاریم و الا نظام جارو می شود و ما هم که در کشتی نظام نشستهایم؛ غرق خواهیم شد.
رقیب، براندازان هستند!
به چند نمونه از دلسوزی این عناصر برای رئیسی توجه شود:
محمدعلی ابطحی: «آقای رئیسی باید مراقب مینهای خودشونیهاشون باشد».
احمد زیدآبادی: «خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست… کارکنان ایرانیِ رسانههای فارسی زبان خارج از کشور (پیدا کنید منظورش را؟) باید بسیار هوشیار و حساس باشند. وگرنه خدای نکرده اگر فرداروزی فاجعه (سرنگونی) بر این مملکت نازل شد، باید راهی برای کنار آمدن با وجدان خود داشته باشند!»
عباس عبدی: «تصویب طرح مشهور به صیانت به کاهش امید و اعتماد مردم نسبت به دولت شما منجر میشود».
محمد قوچانی حرف اصلی و آخر را می زند: ما نگران ایران هستیم نه اصولگرایان. «رئیسیهراسی» هم نادرست است و هم دیگر اقناعکننده نیست… رقیب اصلاحات، براندازان … هستند.»
به این ترتیب مردم و مقاومت و خون پاک شهیدان قیام آبان ۹۸ تا قیام خوزستان؛ این جماعت را در طوفان سرنگونی وادار کردند که دست از دلقلک بازی سالیان برداشته و همراه با خامنهای و تمامیت نظام به پایان خود سلام کنند! تنفیذ رئیسی و به قدرت رسیدن جلاد ۶۷ مرزها را روشن تر کرد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.