مسئله از آنجا مهم می‌شود که اگر «مردمی» وجود نداشته باشد، آنگاه استبداد هم وجود نخواهد داشت، به عبارت دیگر نظام اسلامی را نمی‌توان استبدادی نامید. توجه کنید که واژه استبداد در ادبیات سیاسی ما از زمان مشروطه وضع شد، در متون سیاسی اسلامی پیش از آن از واژه «تغلب» استفاده می‌شده که اگرچه با استبداد وجوه مشترکی دارد،‌ اما با آن یکسان نیست. در واقع استبداد کیفیتی است که توسط «مردم» ابداع می‌شود و به حوزه آگاهی در می‌آید. به این ترتیب هر نظامی که توسط «مردم» به عنوان نظام استبدادی شناخته شود، استبدادی است نه اینکه استبداد دارای ویژگی‌هایی است که یک دانشمند سیاسی با تطبیق آن به یک نظام سیاسی مشخص در باره آن داوری کند. بسیار خوب.

پرسش: چرا تا قبل از جنبش مشروطه چنین واژه‌ای در ادبیات سیاسی ما وجود نداشت؟

پاسخ: زیرا «مردم» وجود نداشت.

پرسش: به جای آن چه چیزی وجود داشت؟

پاسخ: رعیت.

پرسش: تفاوت رعیت با «مردم» چیست؟

پاسخ: از جمله مهمترین تفاوتها این است که رعیت از حقوق ذاتی برخوردار نیست.

پرسش: به این ترتیب آیا قتل عام رعیت یا ظلم نامحدود به آنها از نظر اخلاقی دارای ایراد نیست؟

پاسخ: اخلاق مطلق متافیزیکی وجود ندارد و در نتیجه پرسش مهمل است.

پرسش: آیا رعیت از حقوق غیرذاتی برخوردار است؟

پاسخ:‌ در نظام اجتماعی ایران،‌ شهریار موظف به رعایت دستورات آسمانی است که در باره رعیت توصیه شده است. در نتیجه قتل عام رعایا در نظام اجتماعی ایران از آن جهت مذموم است که مغایر توصیه پروردگاری است که در آسمانهاست.

پرسش: آیا در غیاب «مردم» دولت ممکن است؟

پاسخ: خیر

پرسش: از چه زمانی در تاریخ معاصر ایران «مردم» تاسیس شد؟

پاسخ: جنبش مشروطه همزمان تحت تاثیر توسعه ایدئولوژی انقلابی و ایجاد طبقه انقلابی یعنی تجار شهری آغازگر همزمان تاسیس دولت و «مردم» شد. به این ترتیب «حقوق» مردم تازه تاسیس شده به وجود آمد. حق از جنس آگاهی است، یعنی «مردم» تنها و تنها به آن سبب صاحب حق هستند که «باور» دارند صاحب حق هستند و باور داشتن کیفیت ذاتی «مردم» است. حق امری متافیزیکی نیست بلکه از جنس آگاهی است که خود را در شکل «قدرت»، هستومند می‌کند.

پرسش: تبعات تاسیس ابتدایی «مردم» چه بود؟

پاسخ: فرایند تاسیس «مردم» به شکل بطئی تا دوره کودتای رضا خان ادامه پیدا کرد و از زمان او تاسیس دولت مدرن و «مردم» در دستور کار قرار گرفت.

پرسش: یعنی در دوره پیشامشروطه صاحب دولت نبودیم؟

پاسخ: خیر. تلاش‌هایی از اواسط دوره ناصری توسط حسین سپهسالار شروع شد که در غیاب «مردم» نتوانست به تغییرات سریع منجر شود.

پرسش: آیا کشورهای همسایه ایران پروژه تاسیس «مردم» را با موفقیت پشت سر گذاشتند؟

پاسخ: خیر.

پرسش: آیا در غیاب «مردم» استقرار یک حکمرانی دموکراتیک ممکن است؟

پاسخ: در غیاب «مردم» اساسا دولت مدرن ممتنع است چه برسد به حکمرانی دموکراتیک. نظام دموکراتیک صرفا شیوه‌ای از حکمرانی سیاسی است که مطابق «حقوق» خاصی است. از آنجا که مرجع حق «مردم» است و نه آحاد مردم، استقرار حکمرانی دموکراتیک ممتنع است. قبلا در باره ریشه‌های شکست دولت امریکا در منطقه نوشتم.

پرسش: فرایند تاسیس دولت مدرن و «مردم» در دوره پهلوی دوم چگونه طی شد؟

پاسخ: قبلا در این باره نوشتم. به هر صورت،‌ تاسیس «مردم» به تنشی انجامید که خود را به شکل انقلاب ۵۷ نشان داد. به عبارت دیگر،‌ انقلاب مزبور تنشی بود که در فرایند تاسیس «مردم» به وجود آمد.

پرسش: نتیجه آن چه بود؟

پاسخ:‌ اضمحلال دولت مدرن و بازگشت به شیوه حکمرانی پیشامشروطه. همزمان اضمحلال «مردم» و ناپدید شدن تدریجی آن و بازگشت رعیت.

پرسش: یعنی در دوره حاضر نیز حقوقی مانند حق حیات، مالکیت و غذا و بهداشت و … بر آحاد مردم مترتب نیست؟

پاسخ: خیر، مگر آن وصایایی که زمامداران کنونی از طرف پروردگار خود در مورد رعیت دریافت داشته‌اند.

پرسش: آیا امکانی برای بازگشت «مردم» وجود دارد؟

پاسخ: البته. قبلا در مورد سناریوی محتمل تغییر ساخت قدرت دوره پساخامنه‌ای که از اکنون شروع شده، نوشتم،‌یعنی تلاشی برای احیای دولت مدرن در غیاب «مردم»‌. در صورت شکست آن پروژه شاید توجه بیشتری به آیه‌ زیر در کتاب مقدس مسلمانان مناسب باشد

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُم. بقره ۵۴

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)