چرا در ایران هر فریادی به مرگ بر خامنه ای تبدیل می شود؟!
مرگ بر خامنه ای انعکاس خشم جامعه انفجاری
این روزها با اوج گیری بحران قطعی برق و آب، شعار مرگ بر خامنه ای در حال تبدیل شدن به یک شعار همگانی است. این روزهای فریادها خشم آلود یک جوان شمالی که با بغض مردم را به بیرون آمدن از خانه فرا میخواند و یک سره به خامنه ای لعنت می فرستاد، مورد توجه جوانان قرار گرفت.
فریاد شبانه مرگ برخامنه ای از تهران تا معالی آباد شیراز و تا کرمانشاه و فردیس کرج شنیده شد. فریاد خشم آلود زنی که در اداره برق فریاد می زد آن بالایی ها مقصرند را همه دیدند و شنیدند.
لعن و نفرین پدر و مادری که فرزند بیمارشان در اثر رفتن برق درحال مرگ بود و بالاخره هجوم مردم خوزستان به اداره برق و بست نشینی در آن جا را همه در فضای مجازی دیدیم. [خوزستان؛ فیلمی از ورود کشاورزان خشمگین به سازمان آب و برق]
چنین وضعیتی در عمر ۴۳ ساله حکومت ولایت فقیه بی سابقه است. اکنون سوال اصلی این است که برون رفت این وضعیت چه خواهد شد؟ تحولات به کدام سو خواهند رفت؟ و بالاخره اینکه چرا حاکمیت ولایت فقیه به این نقطه رسیده است؟
اعتراضات بزرگ در راه است
محمود میرلوحی معاون وزیر کشور دوران خاتمی در پیش بودن اعتراضات را چنین پیشی بینی کرد: «جامعه ما سالهاست که تحت فشار قرار دارد. مشکل برق هم بر آن افزوده شده است. و گر نه علاوه بر این تحریمها، کرونا، مشکلات اقتصادی، نرخ پائین سرمایه گذاری و … همه و همه مصیبتهایی است که سالهاست مردم را گرفتار کردهاند…
هر دو اعتراض سالهای ۹۶ و ۹۸ به دلیل مشکلات اقتصادی و از سوی طبقات فرودست بود. حالا هم اگر مسئولان کاری برای مردم نکنند و کلافگی مردم رفع نشود، هیچ بعید نیست باز هم شاهد اعتراضاتی حتی وسیعتر از آنها باشیم. به خصوص در جنوب ایران که واقعا وضعیت بغرنج است. باید به سرعت کاری کرد تا مردم بیش از این عصبانی نشوند. باتلاق اقتصاد ایران آن قدر وسیع است که با رفتن این دولت و آمدن دولت دیگر به راحتی درست نمیشود».
به گفته این مقام حکومتی از باند اصلاح طلبان، اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند، به قول او عصبانیت مردم که همان انفجار خشم انباشته مردمی است، حتمی به نظر میرسد.
چرا حاکمیت ولایت فقیه به این نقطه رسیده است؟
نزدیک به ۴۳ سال از عمر ننگین حاکمیت ولایت فقیه گذشته است. هر سال که از عمرش میگذرد، صدها بحران بر بحرانهای جامعه افزوده شده است. این حکومت نه تنها اکنون اکثریت وسیع مردم را در فقر مطلق فرو برده است، بلکه در کنارش تمامیت این مردم را از بدیهیات زندگی مثل آب و برق و هوای سالم محروم کرده است.
سوال این است که چرا ؟ آیا ارادهای در این حکومت برای حل مشکلات مردم وجود ندارد یا نمیخواهد؟ چه چیزی حاکمیت ولایت فقیه را این قدر در مقابل کمترین مطالبات جامعه عاجز ساخته است؟
اگر در همین مقوله برق و تأمین انرژی مورد نیاز مردم حکومت را ارزیابی کنیم، واقعیتهای سرسختی را میبینیم؛
بر اساس ارزیابی بانک جهانی در سه سال پیش، ذخایر نفتی ایران ۱۵۵ سال دوام میآورد و ذخایر گاز ایران عمری بیش از ۲۰۰ سال خواهد داشت. مردم ایران با داشتن چنین منبع لایزال نفتی چرا باید در گرمای سوزان تابستان بدون برق بمانند؟
ولایت فقیه به جای اینکه از منابع موجود برای تأمین نیازهای مردم استفاده کند، آن را تماما صرف اقدامات توسعه طلبانه و جنگ افروزانه خود در منطقه میکند. سپس به زعم خود دنبال انرژی اتمی برای تأمین انرژی مورد نیاز کشور میگردد. در حالی که هرکسی میفهمد و الان هم واضح است که دنبال سلاح اتمی است.
تولید فلز اورانیوم ۲۰درصد!
همین چند روز پیش مقامات حکومتی اعلام کردند که نیروگاه اتمی بوشهر از دور خارج شده است. علت آن را عدم تأمین سوخت اتمی توسط روسیه و یا برخی تعمیرات مورد نیاز اعلام کردند. درحالی که سه شنبه ۱۵تیرماه آژانس اتمی اعلام کرد که مقامات حکومت ایران از قصد خود برای تولید فلز اورانیوم ۲۰درصد خبر دادند. [قطعی آب و برق در تابستان داغ ایران]
چطور کشوری که میتواند به چنین سطح پیشرفتهایی از غنی سازی برسد و یا از سانتریفیوژهای نسل جدید و پیشرفته برای غنی سازی اورانیوم استفاده کند، توان تأمین سوخت نیروگاه برق را ندارد؟
از این روست که با ضرس قاطع باید گفت، حاکمیت ولایت فقیه تنها به فکر بقای خود است. هیچ قدمی در راه سعادت و رفاه مردم بر نمیدارد مگر اینکه منافعی در بقای خود داشته باشد. از این رو مردم را تا سر حد انفجار تحت فشار قرار میدهد، بیماری کرونا را بلای جانشان میکند، گرسنگی و فقر و بیکاری را گسترش میدهد تا مردم توان و امکان شوریدن بر وضعیت مردم را نداشته باشند.
تبدیل شعار مرگ بر خامنهای به شعار ملی
الان در حالی که بیش از صدهزار تن از کارگران نفت در اعتصاب به سر میبرند، حکومت قدمی جهت حل مشکلات آنان بر نمیدارد. این کارگران پیمانی در شرایط بسیار طاقت فرسای پالایشگاهها و نیروگاهها و صنایع پتروشیمی زندگی و عمر خود را تلف میکنند بدون اینکه امکان زیست مناسب داشته باشند. [یک روز پا به پای کارگر عسلویه؛ به یاد کارگران اعتصابی نفت]
لذا در شرایط کنونی که مردم عمیقا فهم کردند که این حکومت هرگز و هرگز قصدی برای حل مشکلات نفسگیر مردم را ندارد باید:
الف. مطالبات مربوط به تأمین حداقلهای زیستی مردم بالاتر برد. و حکومت را مجبور به تن دادن به خواستههای مردم کرد. [اعتراضات مردمی نسبت به قطع برق و آب شهرهای ایران را فرا میگیرد]
ب. در شرایط بحرانی کنونی باید برق سپاه و بسیج و اطلاعات و انتظامی و مراکز هستهای و مزارع استخراج رمزارزهای در اختیار سپاه و نیز مراکز موشکی را قطع کرد. باید دست ایادی حکومت را از این خدمات عمومی مثل آب و برق قطع کرد.
ج. باید هر قطع برقی را به فرصتی برای تبدیل محله و کوچه و شهر به مرکز شعار مرگ بر خامنهای تبدیل کرد.
د. شعار مرگ بر خامنه ای الان برخاسته از تضاد واقعی مردم با حاکمیت است، باید این شعار را به شعار روز و شعار ملی تبدیل کرد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.