همراه با زندانی سیاسی سهیل عربی بعد از هشت سال حبس در زندان رجایی شهر؛

سهیل عربی در سال ۱۳۶۴ در تهران متولد شد. وی فارغ التحصیل رشته عکاسی است. سهیل عربی که متاهل و دارای یک دختر به نام روژان است در آبان سال ۹۲ بدلیل نشر نظریاتش در فیس بوک به اعدام محکوم شد.

اتهامات وی سب‌النبی و اهانت به امامان شیعه، خامنه‌ای، احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل در شبکه های مجازی است. در پی این اتهامات سهیل به اعدام محکوم گردید و حکم او در ۴ آذر ۱۳۹۳ به تایید دیوان عالی کشور رسید.

علاوه بر این به اتهام توهین به رئیس وقت دانشگاه علامه طباطبایی، احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل در فیسبوک به ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد.

در پی اعتراضات گسترده حکم اعدام وی لغو گردید. این زندانی سیاسی بدلیل پرونده سازیهای متعدد درحالیکه به هفت سال و نیم زندان و دوماه تبعید محکوم شده بود دوران حبسش به ۱۵ سال افزایش پیدا کرد.

سهیل عربی سال ۹۷ دردادگاه به قاضی مقیسه ای گفت: «تو یک عروسک خیمه شب بازی هستی و بزودی دوره تان به سر میاید و آنوقت نوبت ماست که جای تو بشینیم و محاکمه‌تان کنیم.»

سهیل عربی تاکنون از هرگونه مرخصی محروم بوده است. او بارها مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته و چند نوبت نیز در اعتراض به وضعیت زندان، یا در دفاع از سایر زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده است.

برغم همه سختی ها و شکنجه ها، سهیل عربی درشمار زندانیان سیاسی قهرمانی است که به گفته خودش:

«تلاش میکنند به زندان و دیوارها غلبه کنند. آنگاه شکنجه گاه را تبدیل به دانشگاه میکنند».

او همچنین گفته است:

«چاره ای نیست مگر آنکه قلم را در یک دست و اسلحه را در دست دیگر بگیریم و تا پایان یعنی سرنگونی سلطنت عمامه برسران و چفیه بر دوشان ادامه بدهیم.
نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره»

سهیل عربی در توصیف اتاق بازجویی گفته است:

اتاق بازجویی روزهای اول جای ترسناکی به نظر می‌رسد. هر زمانی بیشتر از بازجوها بترسی، بیشتر به سمت تو حمله می کنند. پس از این که سال ها و بارها بازجویی می شوی، اتاق بازجویی شبیه جایی مثل محل کارت می‌شود. محل کاری که آن را دوست نداری. ولی زندگی مجبورت می‌کند که برای گذران عمر ساعت‌هایی آنجا باشی و کار کنی. حالا دیگر پس از سالها ترسی از اتاق بازجویی و بازجو نداریم. بازجو هم این را فهمیده که دیگر به جای تهدید باید سعی کند، مذاکره کند و پاسخ من به آنها این است یا مرگ یا رهایی.

یا حق مان را می گیریم یا میمیریم. ما این را فهمیده ایم که حق داریم و می توانیم بهتر از این زندگی کنیم. پس برای زندگی بهتر می جنگیم. پس از چند جلسه بازجویی، بازجو فهمیده که دستگیری من از روز نخست ابلهانه بوده است و هرگز مرتکب جرمی نشدم. حالا برای آنها مثل یک اره شده ام. آزادم کنند می‌برم. در زندان نگهم دارند، بیشتر می برم. این اره سد راه آزادی ما را قطع می کند. حتی با دستان بسته حتی از درون شکنجه گاه.

به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)