در نمایشنامهی آنتیگونه اثر سوفوکلس نمایشنامهنویس یونانی، پولونیکس و اتئوکلس پسران ادیپ در جنگ برای تاج و تخت با یکدیگر درگیر شده و کشته میشوند. بعد از این جنگ عموی آنها کرئون به پادشاهی میرسد و فرمان به اجرای مراسم تدفین برای یکی از آنها و ممنوعیت این مراسم برای دیگری (پولونیکس) به جرم خیانت میدهد. آنتیگونه دختر ادیپ خود را ملزم به اجرای مراسم تدفین برای پولونیکس میداند، زیرا این وظیفهی اوست و کاری است که باید انجام داد.
از طرفی او وظیفه دارد فرمان پادشاه و عموی خود را انجام دهد. فرمان پادشاه نیز دستوری نیست که بتوان از آن سرپیچی کرد. به این ترتیب هر کاری آنتیگونه انجام دهد غلط است. هر چند در نهایت او میگوید «من از قلبم فرمان میبرم» و پولونیکس را به خاک میسپارد اما به دستور پادشاه و به جرم خیانت و نافرمانی زنده در گور میشود. حال مقصود از روایت این تراژدی یونانی این است که بعضی اوقات بهتر است از قلبتان (یا عقلتان) فرمان برید اما گاهی با محکوم کردن دیگران برای اینکه در موقعیتهای حساس و بحرانی چه تصمیمی میگیرند یا گرفتهاند، خود را در نقش کرئون میگذارید. پادشاهی که فرمان به زنده به گور کردن برادر زادهاش داد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.