آنها فهمیدهاند که خامنهای و هسته سخت قدرت، به برنامه هستهای به مثابه ابزاری برای باجخواهی از غرب نگاه میکنند، و در این مورد حاضر به معامله هستند اما در مورد نیروی موشکی و پروکسیهای منطقهای، به راحتی حاضر به معامله نیستند.
اصولاً کسی که باندهای جمهوری اسلامی را به «تندرو»! و «میانهرو»! تقسیم میکند، یا کودن است و یا شارلاتان. این تقسیمبندی زمانی معنا دارد که سیستم حقوقی روشمتدی در کشور وجود داشته باشد و جریانهای مختلف سیاسی با کسب قدرت مشروع، توان تحقق وعدههای خود را داشته باشند. در جمهوری اسلامی، اگر خامنهای و هسته سخت قدرت اراده کنند، هر توافقی با هر کشوری محقق میشود، لذا جناحبندی و ایجاد فضای دوقطبی بلاموضوع است و دیگر نباید در این زمین بازی کرد. این جناحی که عدهای آن را «میانهرو»!! معرفی میکنند، توان رفع حصر و رفع ممنوعالتصوی رهبران خود را هم ندارند، توان تحقق وعدههای انتخاباتی خود در حد تحقق وعده پخش ربنای استاد شجریان در لحظات افطار ماه رمضان را هم ندارند، و عملاً تبدیل به دریوزههای استخوانهای سفره انقلاب شدهاند، پس چطور میتوانند در انتخابات وعدهای برای مسایل حساس امنیتی و دیپلماسی بدهند؟!
گمان بنده این است که، در دو ماه آینده، با تزریق و انتشار اخباری مثبت درباره چشمانداز مذاکرات اندکی جو بازارهای ارز و سرمایه و … را تغییر داده و عدهای را تشویق به حضور در انتخابات کنند. اما توافق جامع در این دو ماه بسیار بعید است. اگر جواد ظریف بتواند تا هفته سوم اردیبهشت ماه به یک توافق اولیه برای تدوین نقشه راه جهت احیای برجام دست یابد، تقریباً میتوان علی لاریجانی را رییسجمهور آینده جمهوری اسلامی دانست. خامنهای هم احتمالاً ظریف را به کمپین علی لاریجانی خواهد فرستاد تا در دولت بعدی آن نقشه راه را عملی کنند. ظاهراً ترکیب لاریجانی-ظریف در قضایای تفاهمنامه همکاری ۲۵ ساله با چین جواب داده است و شاید خامنهای بخواهد این ترکیب را برای مذاکرات جامع با غرب هم بفرستد. احتمالاً در این سناریو، تغییراتی در تیم ظریف در وزارت خارجه هم رخ خواهد داد و از آنجا که ظریف وفاداری و تعهدی به هیچکدام از جناحها ندارد، به راحتی با این تغییرات کنار خواهد آمد. اما اگر تا همان هفته سوم اردیبهشت (یعنی موعد ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری)، هیچ نقشه راهی تدوبن نشود، شانس افرادی چون ابراهیم رئیسی، سعید جلیلی و سعید محمد برای ریاستجمهوری افزایش خواهد یافت. قالیباف احتمالاً هیچ شانسی ندارد او در هر دوره یک پاشنه آشیل دارد. پاشنه آشیل این دوره او، عیسی شریفی است. و گمان نمیرود که در این دوره وارد گود انتخابات شود و احتمالاً به تمدید ریاست خود بر مجلس بسنده خواهد کرد. در صورت ریاستجمهوری افرادی چون رئیسی، محمد، جلیلی و امثالهم احتمالاً جمهوری اسلامی در اواخر سال جاری، زیانبارترین بسته پیشنهادی آمریکا را خواهد پذیرفت.
وضعیت ملت و میهن ما هم طبق معمول به سمت پسرفت و قهقرا پیش خواهد رفت، طبیعی هم هست، تا زمانی که جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه میدهد، وضع به همین منوال خواهد بود. برجام در اوج سلامت خود هم خیری برای ایران و ایرانی نداشت، الآن که یک بیمار در وضعیت کما است! و این مرده متحرک در صورت احیا هم خیری نخواهد داشت، و فقط به افزایش عمر جمهوری اسلامی، و خفت و خواری بیشتر برای ایران و ایرانی منجر خواهد شد. تا زمانی که جمهوری اسلامی زنده است، ایران و ایرانی، از حق زندگی نرمال، حق توسعه، حق ارتباط آزاد با جهان و بهره بردن از دستاوردهای دانش بشری، و از بسیاری از حقوق دیگر محروم خواهد ماند. چون جمهوری اسلامی، یک نظام نرمال نیست و نمیخواهد و نمیتواند که یک نظام نرمال در محیط بینالمللی شود. جمهوری اسلامی یک شر مطلق است و حیات آن در شرارت آن است. با شرارت از دنیا باجخواهی میکند، در بدترین زمان ممکن، امتیازهای بزرگ میدهد، ثروت و جایگاه ایران و ایرانی را بر باد میدهد، و در مقابل تکه استخوانی از دنیا دریافت میکند. و در این وسط شاید درصدی از آن تکه استخوان بهطور تصادفی نصیب بخشی از ملت ایران هم میشود. بدبختی اینجاست که روزبهروز هزینههای برخورد با شرارتهای جمهوری اسلامی هم در حال کاهش است، و شاید در آینده، همان تکهاستخوان هم نصیبش نشود!
این خفت و خواری شایسته ایران و ایرانی نیست!
وطن فروشی و مذاکرات برجام!
چهارشنبه, 1ام اردیبهشت, 1400
اضافه شده توسط tabatabaeeasl seyedvahid نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.