در پس پنج دهه گرد و غبار و تاریکی مدید حاکمیّت سیاه اهریمن بر میهن، اینک در آستانه شکل گیری جوانه ها و شفاف شدن چهره ها درمیان اپوزیسیون قرار گرفته ایم، خواه ناخواه چنین امری تجلّی تجارب پیشین و برون رفت از بیراهه ها، شکست ها و یأسی یکرنگ از ناداشته های اپوزیسیون درکف دستان مردم و نامرادی ها در امر ضروری رهبری مبارزه است.

ظهور چهره های جدید اپوزیسیون همچون نسرین ستوده، نرگس محمدی و…، و نمودهایی از همبستگی و همپیمانی همچون بیانیه ۱۴ نفر در داخل کشور (بیانیه ای که برای نخستین بار زمینه و پلی برای ارتباط و پیوند خارج ازکشور به داخل کشور و پژواک صدای مردم و زبان مشترک برای اقدام عمل مشترک، نقطه آغاز و بستری برای شکل گیری یک همبستگی و دستیابی به اتحاد ملی بود؛ و این همان حلقه مفقوده ایی است که رژیم جمهوری اسلامی در این چهار دهه با سرکوب مطلق توانسته بود ارتباط داخل و خارج از کشور را قطع، و فصل و جدایی و پراکندگی را رقم بزند). در پهنه دیگر استقبال گسترده مردم در قیام های ۹۶ و آبان ۹۸ و شعارهایی که نمایی از خواست و حمایت از پهلوی( بطور عام) و رضا پهلوی( بطور خاص ) را متبلور می ساخت.

مواضع جدید رضا پهلوی و« ترجیح جمهوری به نظام سلطنتی و موروثی» بعنوان یک سرفصل، نه تنها بمثابه یک اقدام تاریخی و میهنی است، بلکه شایان تحسین شخصیت و پرنسیب ها و انتخاب بزرگ و راهگشا در مسیر اپوزیسیونی فراگیر و تغییر و مبیّن به روز شدن ایشان با جامعه ای کثرت گرا، مدرن و مدنی است.

گام بزرگ و تاریخی رضا پهلوی

آنچه در این میان صورت وضعیت اپوزیسیون را بکلی دگر گون ساخت، گام بزرگ و اقدام تاریخی و تحسین برانگیز رضا پهلوی مبنی بر « ترجیح جمهوری برسلطنت ونظام موروث»است، این اقدام اگر چه با استقبال طیف گسترده ای در داخل و خارج از میهن مواجه شده است، اما مخالفان دیرین و سنّتی و شناخته شده بدون هیچ توجّهی به این تغییر و خواست و شعار ها متبلور گشته مردم در دو قیام اخیر، همچنان پای بر نفی و طرد هر تغییر و تحولی می کوبند و بروز و ظهور هر شخصیتی و هر نوع اپوزیسیونی خارج از مدار حزبی و قواره تن ایدئولوژی و حزبی و آرمانی خود برنمی تابند. به طبع این ملاک و معیار غیر باورمند به دمکراسی، پلورالیسم و البته عدم درک مبانی جامعه مدنی و حقوق بشر است، باید دانست که در یک نظام دمکراتیک، دیگرهمچون نظام فاشیزم هیتلری با کولیس( ابزار اندازه گیری) بینی افراد را اندازه نمی گیرند که تو نژاد ژرمن هستی یا یهودی؟، تا او را طرد و نفی و روانه آشوویتس کنند.

عدم فهم و درک چنین مؤلفه ای بسا تأسف انگیز است و بسا فراتر از آن، چرا که هیچ تفاوتی بین« مواضع پوزیسیون و برخی مدعیان اپوزیسیون» وجود نداشته و در یک راستا قرار گرفته اند و هدف مشترک آنها در مقابله، رویارویی و حذف و طرد رضا پهلوی، نسرین ستوده و نرگس محمدی و… است، و اینک این چالش های نو و صورت وضعیت جدید، پیش روی تک به تک ما و افکارعمومی قرارگرفته است.

پرسش اساسی

نفی، طرد و حذف رضا پهلوی، نسرین ستوده، نرگس محمدی و بیانیه۱۴نفر… بسود کیست؟

رضا پهلوی، نسرین ستوده، نرگس محمدی و…بمثابه اپوزیسیون یا سوپاپ اطمینان رژیم؟

گام بزرگ تاریخی رضا پهلوی و ترجیح جمهوری به پادشاهی، و تقارن پوزیسیون و مدعیان اپوزیسیون؟

تبدیل جوانه های اپوزیسیون از قوه و استعداد به فعل، ضرورت مبرم و بی بدیل رهبری و هدایت مبارزه؟

پیوند میان نیروهای داخل وخارج ازمیهن، بستری برای شکل گیری همبستگی و دستیابی به اتحاد ملی ؟

حلقه مفقوده ایی دوام و بقاء رژیم ج. ا در چهارقیام ۷۸-۸۸-۹۶ و۹۸عدم وجود اپوزیسیون و رهبری است؟

وحدت در دل تضادهاست، آنکس که در این میدان می هراسد خوشه ای برنخواهد چید!

پرسش این است که آیا باید از تضادها و مخالفت ها و رویارویی ها واهمه داشت و ترسید، یا بعکس، با طیب خاطر و بنا به مصالح عالیه مردم و میهن و عاری از منافع و نظر شخصی، گروهی و حزبی به استقبال بخت مردم و میهن رفت. در مسیری که امکان شکل گیری جوانه های اپوزیسیون از قوه ، استعداد و پنانسیل خارج گشته و به صورت فعل درآمده و کسوت مادّی بخود بگیرد و در این فرایند بعنوان نقش ضرور و بی بدیل رهبری و هدایت در امر مبارزه مردم گام برداشت.

در این مسیر نباید هراسید، خشت های تردید، همواره دیوارهای بلندی می سازد، فراتر از قامت و اندیشه انسان و دستیابی به اهداف والایمان. « فصل » ها و « وصل » ها دو روی یک سکّه اند، و فصول، خورنده هم و، دوزخ یک دیگر. و به طبع « وحدت در دل تضادهاست» پس ناگزیر حتی پیامبران فصول نیز باشیم ، ناگزیر تغییریم. اگر می خواهی دیگران را تغییر دهی، خود باید اولین تغییر کننده باشیم، و به بیشه تغییر در آییم.

هر گامی فرای واقعیت های نحس تنیده شده بر دست پای مان ، یک زیبایی و نوزایی انسانیست، و در قامت اجتماعی مان و رنگین کمان مردم ایران خواست به حق و دیرینه ی دستیابی به جمهوری دمکراتیک و البته سکولار. همچنان که حتی رضا پهلوی نیز با اقدامی که نام ایشان در تاریخ به ثبت خواهد رسید این حقیقت را گواهی داد که :

در زهدان زمان ، دوران « من » تمام شده است ، دوران « ما » ست.

 

صف بندی ها اپوزیسیون نو و کهنه

تقارن پوزیسیون و مدعیان اپوزیسیون

مواضع جدید رضا پهلوی و به طبع رویکرد هر فرد، گروه و سازمان نسبت به آن، بنوعی شاخص و تراز جدیدی از اصالت، ماهیّت، خاستگاه و پایبندی به ارزشهای دمکراتیک و جامعه مدنی در جهت منافع و خواست اصلی و اولویت مبرم مردم و میهن در برچیدن رژیم جمهوری اسلامی است.

در این میان مواضع افراد و گروه هایی همچون فرخ نگهدار(‌۱ ) فدائیان خلق و چپ، بخشی از سلطنت طلبان و ملیون و ملی مذهبی ها و مجاهدین خلقو از جمله مریم رجوی که در بیانیه رسمی اجلاس میاندوره ایی شورا (۲) برعلیه اقدام رضا پهلوی و مواضع جدید او پرداخته و همزمان بطور غیر مستقیم نسرین ستوده و نرگس محمدی و… را به سوپات اطمینان های خودی و غیر خودی رژیم جمهوری اسلامی و وزرات اطلاعات منتسب کرده است، همچنین مقاله «‌ در رویارویی با رژیم جمهوری اسلامی: کی در کدام صف است؟ بخشش یا انتقام؟ جمشید پیمان »( ۳)، حکایت از برهم خوردن تعادل پیشین اپوزیسیون و شکل گیری اپوزیسیونی نو در تقدیر است.

 

در متن بیانیه شورا برعلیه رضا پهلوی و… چنین آمده است« پیرامون دعاوی و نمایشهای اخیر بقایای سلطنت مدفون پس از تغییر دولت در آمریکا »،« سیاست اصولی ۴۰سالهٔ شورا «نه شیخ، نه شاه »،« به‌خصوص نباید به رژیم آخوندی و وزارت اطلاعات آن و مزدورانی که پس از قیامهای مردم ایران لباس سلطنت و شاه‌پرستی پوشیدند، فرصت داد که با این پروژهٔ ارتجاعی و استعماری دستاویزی برای به انحراف بردن نیروها بر ضدّ تنها آلترناتیو دموکراتیک و مستقل بجویند و به این وسیله بر طول عمر فاشیسم دینی بیفزایند»،« مانورها و دوبله‌خوری و باز کردن دکان دونبش بین سلطنت و جمهوریخواهی» ،« «نه» تاریخی و رأی بازگشت‌ناپذیر خود را به رژیم دست‌نشاندهٔ ستم‌شاهی اعلام کرده‌اند. چرخ تاریخ به عقب باز نمی‌گردد.»، « پروژهٔ ارتجاعی و استعماری دستاویزی برای به انحراف بردن نیروها بر ضدّ تنها آلترناتیو دموکراتیک و مستقل بجویند و به این وسیله بر طول عمر فاشیسم دینی بیفزایند»

 

ابهام و پرسش هایی چند در بیانیه شورا:

۱) در این بیانه از یک «جمهوری دمکراتیک » نام برده شده است. همچنین مجاهدین خلق در روز۱۴ فروردین ۱۴۰۰ یک کارزار توفان توئیتری در حمایت از « آری به جمهوری دمکراتیک» اعلام نموده اند و پس از گذشت ۵ روز ناگزیر هنوز نتوانسته اند نتیجه این کارزار بزرگ را اعلام کنند؟

این درحالی از که مصوبه شورا در سال ۱۳۷۲ و تعیین یک نظام اسلامی « جمهوری دمکراتیک اسلامی» تغییری نیافته و این مصوبه بطور رسمی پا برجا است؟ و در حتی درهمین بیانه شورا نیز خود را« به‌عنوان یک نیروی انقلابی مسلمان » معرفی کرده است.

ادامه مطلب

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)