سالروز میلاد نت نویس رویای چشمه ی مهتاب

نوشتن در بارۀ «اسفندیار منفردزاده» سخت نیست. او آدمی سر راست است. با تربیت و مرامی برآمده از «حرمت مردم» و «رفاقت» که از محله‌ای قدیمی با ساخت و بافتی از «زورخانه» و «بازارچه» و «بچه‌محل» می‌آید. در تمام این راه هفتاد ساله‌ای هم که آمده، از «مردم» به معنای عام آن جدا نبوده و نمانده است.

نوشتن به کارهای او که می‌رسد اما چندان ساده و سر راست نیست. کارنامۀ فعالیت‌های هنری او چندین بخش دارد و متنوع است. کارنامه‌ای که به سه دورۀ نوجوانی، جوانی و میانسالی او تقسیم می‌شود و کارهای هر دوره پیوندی ظریف با تب و تاب‌های سیاسی ـ اجتماعی زمانۀ خود دارد و رنگ‌گرفته از نگاهی نوجو و گاه حتی ماجراجویانه و بدعت‌گذار اوست.

آنچه در زیر می‌خوانید اما به بهانۀ «هفتاد سالگی اسفندیار منفردزاده» است و بیشتر یادداشتی سردستی از یادداشت‌های من راوی این حکایت است که فهرست‌وار نوشته‌ام تا روزی فرصتی درخور و آنچنان که باید دست دهد و با وقت و حوصلۀ استاد جور بیاید و بنشینیم تا باقی‌اش را هم خود او تعریف کند و ما کتابت کنیم.

یادمان اسفندیار منفردزاده (بخش اول)
از «صدای بی‌صدا» تا «سکوتم را مکن باور»
۱۳۱۹ – ۱۳۲۷

یادمان اسفندیار منفردزاده (بخش دوم)
۱۳۴۷-۱۳۴۹

 

یادمان اسفندیار منفردزاده (بخش سوم)
۱۳۵۰-۱۳۵۳

 

هشتاد ساله‌گی‌ی اسفندیار منفردزاده؛ سال‌روزِ میلادِ نت‌نویسِ رویای چشمه‌ی مهتاب و آواز بارانِ ساز و ستاره مبارک باد

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)