وضعیت کارگران ایران بعد از پایانیافتن قرنطینه
روحانی و نظام میخواستند با پایاندادن به قرنطینه چرخ ادعایی اقتصاد نظام را بچرخانند اما در همین فاصله کوتاه، شمار بسیار اعتراضات کارگری، سخن دیگری میگوید.
وقتی روحانی به نیابت از نظام در اواسط فروردین اعلام کرد که از ۲۳ فروردین در شهرستانها و از ۳۰ فروردین در تهران، کار و فعالیت اقتصادی، به اوضاع پیش از کرونا برمیگردد، شاید این ظن را داشت که با پایاندادن به قرنطینه و برگشتن مردم بر سر کار، با یک تیر دو نشان را خواهد زد.
اول اینکه از زیر بار پرداخت بسته معیشتی به شهروندان شانه خالی خواهد کرد که نظام از ارائه آن عاجز بود و دوم اینکه با شروع فعالیت اقتصادی کمکی به اقتصاد در حال فروپاشی نظام خواهد شد.
اما اولین دوهفتهی بعد از شروع کسب و کار در تهران و شهرستانها، سخن از واقعیت دیگری گفتند. شاید تصور میشد که کارگران که قشر آسیبپذیرتر جامعه هستند به محض شروع فعالیت به آن مشغول خواهند شد تا بتوانند نانی بر سر سفره خویش ببرند.
اما چیزی که سر برآورد اعتراضات بود. کمیت اعتراضات در چند روزه اخیر چشمگیر بوده است. اخراجشدگان، بیکاران و کارگرانی که به وضعیت شغلی و معیشتیشان و دزدیها در بین سران نظام اعتراض داشتند.
پیگیری و مانیتورینگ اعتراضات هفتهی اخیر در کشور نشان میدهد که اعتراضات کارگری در استانهای البرز و خوزستان بیشتر بوده است. پس از این دو استان، کرمان و کردستان در رتبه بعدی اعتراضات کارگران قرار گرفتند.
اخراج کارگران از کار
اخراج یکی از دلایل اعتراضات کارگران در دو ماه اخیر بوده است. عصر ایران در مطلبی با عنوان «اخراج ۵۰درصد کارگران ساختمانی قم بهخاطر کرونا» نوشت: «بعد از شیوع کرونا، با موج اخراجِ کارگران خدماتی مواجه شدهایم. بسیاری از کافیشاپها، رستورانها و مراکز تفریحی در استان قم و استانهای پرخطر مشابه، یا کاملاً تعطیل کردهاند و یا ساعات کاری را به حداقل رساندهاند و در نتیجه، کارگران شاغل در این مراکز نیز ناخواسته بیکار شدهاند و از آنجا که این کارگران، قرارداد محکم و ثبات کاری ندارند، این بیکاری بهمعنای «اخراج» است».
شرق نیز وضعیت دردناکتری را تصویر کرده و در مطلبی با عنوان «بیکاری۶۰۰ هزار کارگر رسمی در ۲۰روز» نوشت: «وضعیت اشتغال در ایران هم، حالا شکنندهتر از قبل شده است از ۲۵ اسفند تا نیمه دوم فروردین، در همین بازه زمانی کوتاهمدت ۶۰۰ هزار کارگر رسمی از کار بیکار شدهاند».
واردات کالا ضربه کمرشکن به کارگران
موضوع دیگری که میشود از آن به عنوان دلایل افزایش اعتراضات کارگران نام برد موضوع واردات کالا توسط مهرههای نظام است. کالاهایی که در درون کشور امکان تولید آنها وجود دارد اما واردات آن، جز ضربهای به تولید و متعاقب آن ضربه به کارگر معنای دیگری ندارد.
سالهاست در نظام از پدیده شومی به نام سلطان شکر، سلطان گوشت، مرغ، پوشک، کاغذ، گوشت و … نام برده میشود همه این «سلاطین» از دل واردات پیدا شدند و هیچکدام آنها تولیدکننده نیستند و مانند تبری بر ریشه تولید و کارگرند.
امیر طالبی؛ سرپرست معاونت بازرگانی خارجی شرکت بازرگانی نظام در روز ۷ اردیبهشت، اعلام کرد: «در سال ۱۳۹۸، واردات کالاهای اساسی برای ذخیرهسازی نسبت به سال ۱۳۹۷ حدود ۲.۵ برابر رشد داشت.»
دزدی و اختلاس
عامل دیگر را میشود دزدی و اختلاس از جانب نظام ولایت فقیه عنوان کرد که بر خشم و گرسنگی کارگران افزوده است.
همچنین به تازگی از درون نظام افشاء شد که در بودجه سال ۹۷، ۴.۸ میلیارد دلار برای واردات کالا از کشور خارج شده است اما ما به ازاء آن هیچ کالایی وارد کشور نشده است.
در آذر ۹۸ نیز عضو مجلس نظام از قم افشاء کرد ۱۸ میلیارد دلار ارز کشور خارج و با آن در ترکیه و کانادا خانه و ویلا خریداری شده است.
راغفر؛ یک کارشناس اقتصادی نظام به تازگی گفته است: «از ۱۰۰هزار میلیارد تومان بسته حمایتی دولت، قرار است ۷۵هزار میلیارد به بنگاههای اقتصادی ارائه شود که بسیار مشکوک است و نگرانی وجود دارد که بین رفقا و آشنایان آقایان توزیع شود. در حالی که ۲۰میلیارد دلار در جریان فساد بزرگ از کشور خارج شد و کسی هم پاسخگو نیست».
روزنامه اقتصاد سرآمد نیز در روز ۲۸ فروردین درباره دزدیهای میلیاردی و حیف و میل اموال مردم توسط سران نظام نوشت: «در ایران، اکثر مدیرها و دولتمردان ما، حکم بچه پولدارها و شاهزادگانی را دارند که توان کارآفرینی را ندارند و تنها هنرشان این است که پول بادآورده را حیف و میل کرده و به گفتاردرمانی مشغول باشند…»
عدم رسیدگی بهداشتی به کارگران در محیطهای کار
یکی دیگر از موضوعاتی که کارگران با آن مواجهند نداشتن الزامات بهداشتی برای پیشگیری از ابتلا به بیماری کرونا است. به رغم اینکه کارگران مجبور شدهاند که در سر کار خود حاضر شوند اما گزارشها حاکی از آن است که کارگران با کمبود جدی الزامات بهداشتی و پزشکی برای جلوگیری از ابتلاء به کرونا هستند.
کارگران در حالی که وضعیت معیشتی آنها در وضعیت فاجعهبار قرار دارد اما مجبورند بخشی از درآمد ناچیز خود را صرف تهیه این الزامات کنند البته با قیمتی بیش از قیمت واقعی این اقلام و در برخی موارد از طریق بازار سیاهی که توسط عوامل نظام براه افتاده است.
ایلنا در ۲۴ فروردین نوشت کارگران فلزکار در نامهیی به روحانی نوشتند: «قبل از شیوع بیماری کرونا، دستکش لاتکس بستهای ۳۵هزار تومان در دارو خانهها توزیع میشد اکنون ۱۰۰هزار تومان شده است. همچنین ارزانترین ماسک ۵۰۰ تومانی امروز در داروخانهها با قیمت ۴۵۰۰ تومان، ماسک فیلتردار حداقل ۳۵۰۰۰ تومان عرضه میشود یعنی ۹برابر، الکل لیتری ۶۰هزار تومانی اکنون ۱۰۰هزار تومان به فروش میرسد.»
بیشک این وضعیت کارگران و اقشار کمدرآمد نمیتواند تا بینهایت بدون تبعات برای نظام باشد. تغییرات کمی در پدیدهها تجیع یافته و در نقطهای به یک کیفیت تبدیل میشوند.
آنچه در چشمانداز است نشان میدهد اقشار ضعیف تا مرحلهای تابآوری خواهند داشت و بعد از آن به رغم سرکوب، ارتش گرسنگان حداقل ۴۰ میلیونی، راهی کف خیابان خواهد شد.
شهباز حسنپور بیگلری، عضو مجلس نظام به تازگی اعلام کرده است «امروز بیش از ۱۰میلیون خانوار در کشور به نان شب محتاج هستند». با احتساب خانوار بر مبنای ۴ نفر، میشود گفت ۴۰ میلیون نفر، یعنی نیمی از جمعیت کشور در حال حاضر به نان شب محتاجند.
این امر بر نظام نیز پوشیده نسیت اما بجز هشدار نه میخواهد و نه میتواند کاری کند. همتی یک عضو مجلس نظام میگوید: «اگر ما به این وضع توجه نکنیم قطعاً تشدید این تحریمها و مشکلات معیشتی مردم که واقعاً بهشدت دارد آنها را آسیب میزند و اذیت میکند میتواند اساس نظام را با یک خطر جدی مواجه بکند».
روزنامه آرمان نیز این را «بسان یک بمب اجتماعی» توصیف میکند «که میتواند هر لحظه منفجر و منجر به ناآرامی اجتماعی شود».
نمونهها بسیارند. همچنین ستاره صبح هم مینویسد: «احتمال تکرار تنشهای اجتماعی یا سیاسی مانند دو سه ساله اخیر فارغ از جناحبندیهای سیاسی وجود دارد. هم در کوتاهمدت و هم بلندمدت جامعه ایرانی و کشورمان درگیر پیامدهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و نیز سیاسی بحران پاندمی کرونا خواهد بود».
روزنامه مستقل نیز این ترس را اینگونه بروز میدهد: «وضعیت بحرانی در اقتصاد کشور و شیوع کرونا که آن را تشدید مینماید از یکسو سبب محرومیت و کمبود منابع و درآمد و از سوی دیگر عدم انجام تعهدات مالی توسط افراد به خشونتها در سطح جامعه دامن خواهد زد و میتواند به شورشها و حرکتهای اعتراضی و قهرآمیز منجر شود.»
نباید از یاد برد که در آستانهی روز جهانی کارگر هستیم. هنوز بازداشتشدگانی از معترضان روز کارگر در سال پیش در بازداشت و زندان به سر میبرند.
گویا آنان از نظر حکومتکنندگان فعلی بر ایران، بسان مجرمند که باید در زندان بمانند. حال آنکه آنها فقط روزی خود و شرافتشان را طلب کرده اند. بیشک پاسخ زندانی کارگر و زندانی گرسنه به این حکومتکنندگان، چیزی بیشتر از موضوع نان و معیشتشان خواهد بود.
اگر موضوع دعوا در این بین، میان حکومت و کارگران، موضوع نان بود که در طول ۴۱ سال، باید این موضوع حل میشد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.