سقوط قیمت نفت و چالش‌های پیش روی خامنه‌ای

سقوط نفت در هفته‌های اخیر باعث نگرانی‌های بی‌سابقه‌ای برای کشورهای تولیدکننده و صادرکننده‌ نفت ایجاد کرده است. این سقوط، چالش سهمگینی برای نظام ولایت فقیه به شمار می‌رود.

تاریخ بارها شاهد این بوده است که کشورهای تولید یا صادرکننده‌ی نفت با کاهش تولید یا افزایش آن، بازار نفت جهانی را به چالش کشیدند تا منافع خود را تامین کنند.

بی‌شک دولت‌ها یا حوادثی که دولت‌ها آن را ایجاد کرده بودند، در این اقدامات عامل بودند. اما این بار مهمان ناخوانده‌ای پا به این زمین مسابقه گذاشت که تمام بازیگران پیشین را به چالش کشید.

بازیگری که تاثیرگذاری‌اش بیش از هر ابرقدرت یا غول نفتی بود که تاکنون جهان به چشم دیده بود اما خود این بازیگر به چشم دیده نمی‌شد. کرونا بود که این بار نقش اصلی را در بازی قیمت نفت ایفا کرد وقتی به یکباره قیمت نفت در آمریکا را ۳۰۰ درصد به نسبت ۳ روز قبل آن کاهش داد.

دوشنبه ۱ اردیبهشت در پدیده‌ای بی‌سابقه در صنعت نفت در جهان، قیمت نفت آمریکا برای تحویل در ماه مه تا ۳۰۰ درصد نسبت به روز جمعه و در برخی لحظات تا منفی ۳۷ دلار سقوط کرد که این موضوع در تاریخ نفت بی‌سابقه‌ است.

وقتی کرونا می‌تواند بزرگترین بازیگر در مسابقه‌ی جهانی را این چنین به بازی بگیرد، سرنوشت دیگر بازیکنان جز تلخی چیزی نخواهد بود.

چند مقام رسمی روسیه پیش‌بینی کرده‌اند که بودجه ۲۰۲۰ این کشور، با کسری ۵.۶ تریلیون روبلی، معادل حدود ۷۵ میلیارد دلار مواجه شود. بخش اعظمی از کسری بودجه روسیه به خاطر سقوط قیمت نفت خواهد بود.

حال در این بین، کشوری مانند ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه که پیش از کرونا نیز به دلیل ماجراجویی‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای‌اش تحریم نفتی بود، ناگفته عیان است.

افت قیمت نفت به زیر صفر به این معنی است که تولیدکننده‌ها در ازای تحویل نفت نه تنها پولی از مشتریان نمی‌گیرند، بلکه پولی هم می‌دهند تا مشتریان آن را تحویل گرفته و حمل کنند.

علت امر به این نکته بر‌ می‌گردد که تاسیسات ذخایر نفت در حال پر شدن است و نفت مازاد تولیدی نه فروش می‌رود و نه قابلیت ذخیره‌سازی دارد و نگهداری آن به دردسری برای تولیدکننده‌ها تبدیل شده است.

ذخیره نفت در نفتکش‌ها نیز هزینه‌بر است و تولیدکننده‌ها الان نه تنها آماده تحویل رایگان نفت هستند، حتی پیشنهاد می‌کنند که پولی پرداخت کنند تا مشتریان محموله‌ها را تصاحب کرده و هزینه نگهداری و حمل آن را خود بر عهده بگیرند.

اوپک و کشورهای ‌هم‌پیمان به رهبری روسیه اخیرا توافق کردند تولید روزانه خود را برای ماه‌های مه و ژوئن ۹.۷ میلیون بشکه کاهش دهند.

آمریکا، نروژ، کانادا و برخی دیگر از کشورهای تولیدکننده نفت نیز متعهد شده‌اند تولیدشان را ۳.۷ میلیون بشکه کاهش دهند و ۲۰ اقتصاد بزرگ جهانی نیز متعهد به خرید و ذخیره‌سازی ۲۰۰ میلیون بشکه نفت طی دو ماه شده‌اند.

سقوط قیمت نفت اکنون برای دولت‌های وابسته به نفت، از جمله روسیه، عربستان، ایران و ونزوئلا نگرانی‌های اقتصادی بیشتری ایجاد کرده است.

پیش از این برجام به نظام خامنه‌ای این امکان را داد که از گشودگی فضای دیپلماتیک و از درآمدهای میلیاردی ناشی از فروش نفت برای تداوم برنامه موشکی خود و برای برهم زدن آرامش و ثبات منطقه‌ای با هدف تغییر در نظام‌های سیاسی و هویت کشورها استفاده کند.

اما جهان از نظام ولایت فقیه دیگر نمی‌پذیرد که پول حاصل از نفت و شبه‌نظامیان وابسته به خود را صرف تغییر شاکله سیاسی منطقه و دخالت‌های تروریستی در پایتخت‌های کشورهای دیگر کند.

دلهره را به روشنی می‌شد حتی پیش از این در سخنان روحانی دید که در سال  ۹۷ تاکید ‌کرد که «ایران در صورتی که نتواند نفت خود را بفروشد تنگه‌ی هرمز را خواهد بست.»

اما اکنون گسترش کرونا و کاهش تقاضای جهانی نفت، درآمد اقتصاد وابسته به نفت نظام ولایت فقیه را در ماه فروردین، با کمبود بیش از ۵۰ درصد روبرو کرده و به ۵.۳ میلیارد دلار رسانده است و در این بین نمی‌توان تنگه‌ی هرمز را بست!

صادرات روزانه نفت نظام پیشتر نیز متاثر از تحریم های ایالات متحده و با سیر نزولی به روزانه حدود ۲۰۰ هزار بشکه رسیده بود و در زمان ارسال بودجه سال ۹۹ به مجلس نظام این بودجه بر روی قیمت ۴۵ دلار در هر بشکه برای نفت نظام حساب باز کرده بود.

همچنین ۴۵ هزار میلیارد تومان، درآمد حاصل از فروش نفت رقمی بود که در بودجه سال ۹۹ نظام پیش‌بینی شده بود. بودجه‌ای که بدون تصویب مجلس نظام و با حکم حکومتی خامنه‌ای تصویب شد.

در این شرایط، نظام درصدد چاپ پول برای جبران کسری بودجه کشور است و این به معنی افزایش قیمت و تورم است. برخی تحلیل‌گران بر این باورند که در خرداد ماه، نظام با افزایش صددرصدی تورم و افزایش شدید قیمت‌ها روبرو خواهد بود.

از سوی دیگر از همین میزان فروش نفت نیز مردم ایران نصیبی نمی‌برند. آفتاب یزد در ۲ اردیبهشت در این باره نوشت: «نفت برای کشور واجب است، اما منافع آن را نه مردم می‌برند نه کارکنان، بلکه منافع آن را همه رانت‌خواران می‌برند.»

همه این پارامترها دست به دست هم می‌دهند تا صحنه اجتماعی ایران را مانند وضعیتی کنند که مردم ایران را در آبان و دی ماه سال گذشته به کف خیابان کشاند.

ترسی که آنرا این روزها مهره‌های نظام به هر زبان ممکن آشکار می‌سازند. جهان صنعت در روز ۳ اردیبهشت در این باره نوشت: «این بار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و می‌توان از آن به عنوان یک ابرجنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت.»

پاسدار جعفری، فرمانده‌ی پیشین سپاه خامنه‌ای نیز این خطر را در روز ۲ اردیبهشت اینگونه گوشزد کرد «باید رزمایش و تمرینات را جدی گرفت و از آن به‌عنوان تجربه استفاده کرد زیرا کروناهای خطرناک‌تری در جامعه وجود دارد که برایمان ملموس نیست و آن را حس نمی‌کنیم.»

سخن آخر آنکه یقینی است که قیمت نفت بر بود و نبود نظام ولایت فقیه شرط‌بندی کرده است.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)