کاسبی روحانی از محل کرونا، وام با بهره ۱۲ درصد با حذف یارانه‌ها

بعد از آنکه در ۱۶ فروردین، نظام اقدام به بازکردن ادارات کرد و مقرر کرد که کسب‌و‌کارها از ۲۳ فروردین در شهرستان‌ها و ۳۰ فروردین در تهران آغاز می‌شود، روحانی دو اقدام دیگر نیز وعده داد. بسته معیشتی «۲۰۰ الی ۶۰۰ هزار تومانی» و «یک وام یک میلیونی» با سود ۱۲ درصد مابه‌ازاء حذف یارانه در ماه‌های آینده.

به رغم همه هشدارها مبنی بر وضعیت قرمز کرونا در شهرهای ایران، روحانی در روز ۱۷ فروردین اعلام کرد که کسب‌وکارها در شهرستان‌ها از ۲۳ فروردین و در تهران از ۳۰ فروردین از سر گرفته می‌شود.

این امر اعتراضات گسترده‌ای را در درون رسانه‌های نظام در پی داشت.

کار بدانجا رسید که رئیسی؛ رئیس قضائیه خامنه‌ای، برای اینکه خود را از مسئولیت جنایت پیش‌رو، ناشی از پایان‌دادن به قرنطینه، در ببرد به روحانی تاخت که «در میان انواع سلامت، سلامت جسم و جان مردم اولویت دارد و در تزاحم بین انواع سلامت‎ها، باید تدبیر و مدیریت ما مبتنی بر تأمین سلامت جانی مردم باشد»!

اما وضعیت آشفته اقتصادی، نظام را بر آن داشت تا  وقعی به این اعتراضات نگذارد و به این سیاست ادامه دهد و «طرح سه‌فوریتی» مطروحه در مجلسش برای مقابله با کرونا را با شمشیر «اصل چهارم قانون اساسی و اصل ۱۱۰» وتو کند.

اما در گمانی که نظام داشت، نمی‌شد بی‌گدار به آب زد و باید این امر، با سلسله‌ای از اقدامات توجیه می‌شد تا این ظن در ذهن شهروند ایرانی ایجاد نشود که نظام در فکر سلامت و معیشت شهروندانش نیست.

برای القاء این ذهنیت روحانی یا بهتر است بگوییم خامنه‌ای، دست به اقداماتی زد. از جمله آنها می‌توان به پرداخت ۲۰۰ الی ۶۰۰ هزار تومان معادل ۱۲ تا ۳۶ دلار به ۳ میلیون خانواده در نظر گرفت.

روحانی همچنین وعده داد «یک وام یک میلیون تا ۲میلیون تومان [معادل ۶۰ تا ۱۲۰دلار] نیز برای ۲۳ میلیون خانواده‌ کم‌درآمد قرار می‌گیرد اما در طول ۲۴ماه از یارانه آنها کم می‌شود»!

این وام به‌نوعی دریافت یک‌جای چندماه یارانه نقدی به‌حساب می‌آید و قرار است دریافت‌کنندگان آن، در چندماه آینده یارانه دریافت نکنند تا به ‌این شکل اقساط وام را تسویه کنند.

همچنین رقم یک‌میلیون تومان، سقف وام قابل پرداخت به خانوارهای پنج‌نفره است و به‌ همین ترتیب هرچقدر از تعداد اعضای خانوار کم شود، رقم وام نیز کاهش پیدا می‌کند.

نکته قابل توجه دیگر این است که این وام باید به همراه ۱۲ درصد سود آن، از یارانه شهروندان کاسته خواهد شد.

این رویکرد نظام سوالاتی چند را در برابر مخاطب قرار می‌دهد؟

آیا این اقدامات، هرچند رقمی ناچیز را شامل می‌شود، سوپاپ اطمینانی است برای وضعیت انفجاری جامعه و ترس از قیامی است که در پی بی‌کفایتی سران نظام در مواجهه با کرونا احتمال آن می‌رود؟

چرا در حالی که صدها میلیارد دلار پول و سرمایه در موسسات و ارگان‌های متعلق به خامنه‌ای و سپاه، مانند آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان خمینی، بنیاد مستضعفان، بنیاد تعاونی سپاه و … ذخیره شده است، خانواده ایرانی باید در دورانی که درآمدی ندارد با ماهیانه ۱۲ تا ۳۶ دلار گذران معیشت کند؟

چرا در حالی مردم ایران در شرایط سخت کرونایی به سر می‌برند، برای آنها تنها مبلغ ناچیز ماهیانه‌یی در نظر گرفته می‌شود که برابر با حقوق یک‌روز نیروهای نیابتی نظام است که برایش در خارج از مرز‌ها و برای پیشبرد مطامع نظام می‌جنگند؟

آیا نمی‌شود از هزینه‌های «صدور انقلاب» نظام در دیگر کشورها مانند سوریه، عراق، لبنان، یمن، فلسطین و … کاست و آن را صرف معیشت مردم ایران کرد؟

چرا به جای تامین هزینه معیشت شهروند ایرانی از محل صندوق توسعه ملی، که به عنوان «ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایه‌های زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسل‌های آینده از منابع نفت و گاز و فراورده‌های نفتی تأسیس گردید» تعریف و ایجاد شد، نظام از منابع دیگری که در اختیار خامنه‌ای و دیگر نهادهای قدرت است، برای این دوران بحرانی استفاده نمی‌کند؟

چرا بنا بر گفته‌ی محمد حسینی، عضو ناظر مجلس نظام در روز ۱۷ فروردین، روحانی «برای پرداخت‌های پرسنلی» و «شب عید پول کم داشت» و ۱۸۰۰ میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی برداشت کرده است و در ۷ فروردین و بعد از آنکه این پول از صندوق توسعه ملی برداشت شده است، در نامه‌ای به خامنه‌ای، خواستار این پول در قالب «یک میلیارد یورو» شده است؟

چگونه می‌شود پرویز فتاح، رئیس «بنیاد مستضعفان»، اعلام می‌کند قاسم سلیمانی برای حقوق سربازان اجیرشده نظام بنام فاطمیون که در سوریه برای نظام می‌جنگند و پیش از این اعلام شده است ماهیانه ۱۵۰۰ دلار حقوق از نظام دریافت می‌کنند، این پول را از بنیاد مستضعفان اخذ می‌کند اما از این بنیاد، برای مردم ایران در شرایط کرونایی آبی گرم نمی‌شود؟

سوالات بسیار دیگری از این قبیل را می‌شود بر روی دایره ذهن ریخت. اما در ورای این سوالات، آنچه در شهرهای ایران عیان می‌شود این واقعیت تلخ است که خامنه‌ای و روحانی میلیونها ایرانی را در قربانگاه کرونا بی‌پناه رها کرده‌اند، در حالی که میلیاردها دلار در موسسات و بنگاه‌های اقتصادی نظام انباشته شده است تا صرف ضرور نظام برای حفظ حکومت به طرق گوناگون شود.

این واقعیت نه تنها بیرون از دایره نظام قابل رویت است در درون نظام نیز پژواک آن شنیده می شود. جهان صنعت در ۱۸فروردین آن را بدینگونه فرموله کرده است: «قرنطینه برای دولت جمهوری اسلامی ایران بسیار پرهزینه است چون باید مایحتاج مردمی که در خانه‌ها هستند را حکومت تأمین کند و به‌دلیل این‌که حاکمیت تمایلی به‌صرف هزینه ندارد پس ترجیح می‌دهد همه جامعه مبتلا به‌بیماری کرونا شوند و از این تعداد چند میلیون نفر کشته شوند… آن‌طور که پیداست دولت ایران به‌جان مردم کشور بی‌تفاوت بوده و… اعتقادی به‌قرنطینه و تعطیلی کامل کشور ندارد».

با این اوصاف برای مردم ایران راهی باقی نمی‌ماند تا در کف خیابان؛ مانند آنچه در آبان ۹۸ شاهد آن بودیم، به دنبال منفعت خود باشند و این تنها راهی است که مردم ایران بتوانند به ثروت‌های ملی خود در روزگاری  که گرفتار فاجعه می‌شود، دست یابند. 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)