روزگار کارگران ایران در روزهای کرونایی
در حالی که اکثر اقشار جامعهی ایران در قرنطینه به سر میبرند اما گزارشاتی که از وضعیت کارگران منتشر میشود نشان میدهد آنها روزگار خوبی را سپری نمیکنند.
به دنبال تاخیر در قرنطینه در شهرهای ایران که به ابعاد فاجعه کرونا افزود، نظام چارهای نداشت تا با تاخیر بسیار به قرنطینه تن دهد بیآنکه نامی از آن ببرد.
هر چه بود قشرهای مختلف کشور خانهنشین شدند تا زنجیره ابتلاء به کرونا قطع و از شیوع بیشتر این ویروس جلوگیری شود و به تبع آن قربانیان آن کاهش یابد.
اما در موضوع قرنطینه هم راه نظام ولایت فقیه با راهی که جامعه بینالمللی پیمود مانند همه چیزهای دیگر، جدا بود.
در سایر کشورها، بلافاصله سیاستهای حمایتی دولتها از مردم کشورشان اعلام و بستههای حمایتی به شهروندان تعلق گرفت تا بتوانند در دوران قرنطینه گذران زندگی کنند.
سود وامهای بانکی در سایر کشورها به مبلغ ناچیزی تنزل پیدا کرد تا با اقشار آسیبپذیر همدردی شود.
در بسیاری از کشورها، دولتها از دریافت بسیاری از مالیاتها صرفنظر کردند تا شهروندانشان که درگیر با ویروسی کشنده بودند، دغدغه دیگری نداشته باشند و به دولتهای خویش یاری کنند تا از پس مهار بحران کرونا بربیاید.
این روند هماکنون نیز ادامه دارد و نامبردن از همه مصادیق اقدامات دولتهای مختلف در اقصینقاط جهان در این مقال نمیگنجد.
اما وقتی به صحنه ایران تحتحاکمیت ولایت فقیه نگریسته میشود اوضاع به کلی متفاوت است.
ویروس کرونا که به دلیل بیکفایتی حکومت، منجر به گسترش لجامگسیخته آن و جانباختن تعداد زیادی از شهروندان شد و باید به درستی نام «کرونای ولایت فقیه» را بر آن نهاد، بازار کسب و کار، زندگی و سفره میلیونها نفر ایرانی را تحت تاثیر قرار داده است.
اما قشری که در این میان بیشتر از همه آسیبپذیر است کسانی هستند که استخدام رسمی نیستند، بیمه ندارند و حقوقشان روزانه است.
هر روز باید کار کنند تا شب بتوانند لقمهای نان بر سر سفره خانوادهشان بگذارند، از کارگران ساختمانی گرفته تا کارگران کارگاهها و کارخانهها و …
در روزگار پیشاکرونا، وضعیت این کارگران تعریفی نداشت. ماهها حقوق عقبافتاده، قراردادهای سفیدامضاء، خصوصیسازیهای باندی، اخراجهای گاه و بیگاه و بدون یا با دلیل، ولی بدون حمایت بعد از آن، همه و همه در آن روزگار، شرایط سیاهی را برای کارگران رقم زده بود.
همه اینها در زیر چتر حاکمیت ولایت فقیه روزگار کارگران را سیاه کرده بود چه برسد به روزی که کرونا نیز بر دردهای آنها افزود و آنها را بدون حقوق و مزایا خانهنشین و تهیدست برای لقمهای نان کرد.
حال و پس از آنکه بسیاری از این کارگران به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی کارهای ساختمانی مجبور به ماندن در خانه هستند لقمه نانی ندارند تا بر سر سفره خانوادهشان بگذارند و مجبورند برای تحصیل لقمهای نان از خانه خارج شده و به هر کاری متوسل شوند تا خانوادهشان گرسنه نمانند.
مهدی خجسته؛ از اعضای هیأت مدیره کانون سراسری انجمنهای صنفی کارگران، روز شنبه ۹ فروردین اعلام کرد «دولت تاکنون در زمینه حمایت از کارگران ساختمانی برای مقابله با بحران کرونا اقدامی نکرده … اگر حمایتها شامل حال کارگران ساختمانی نشوند و باز هم نام آنها را قلم بگیرند، خسارتهای فراوانی بر دوش دولت میماند. دولت باید دهها برابر ارقام فعلی را در حوزه سلامت صرف کند؛ در حالی که میتوانست با پرداخت حمایتهای اجتماعی مناسب، از خروج کارگران ساختمانی از خانههایشان برای درآوردن یک لقمه نان جلوگیری کند.»
این سیاستهای نظام ولایت فقیه در حالی صورت میگیرد که بسیاری از کارگران، بعد از گرانی و سهمیهبندی بنزین، در لیست دریافتکنندگان بسته معیشتی قرار نگرفتند.
عبداله یوزی رئیس انجمن صنفی کارگران و استاد کاران ساختمانی شهرستان کامیاران میگوید «در روز ۳ فروردین به میدان کارگری چهار راه اصلی شهر رفتم با وجود اینکه همه انسانها در خانه هایشان قرنطینه هستند، اما کارگران در میدان کارگری حاضر بودند بدون اینکه ماسک و یا دستکشی که ابتداییترین وسیله جلو گیری از ویروس کرونا می باشد داشته باشند. از آنها پرسیدم چرا اینجا هستید مگر ویروس کرونا باعث تعطیلی تمام شهر نشده است و خطر است که اینگونه تجمع کردهاید؟! آنها در جواب گفتند که مستاجر هستیم، بدهکار هستیم، قسط بانکی داریم، از همه دردناکتر این بود که گفتند محتاج نان هستیم سفرههایمان خالی است، در خانه زن و بچههایمان منتظر هستند که حداقل نان خالی را سر سفرههایمان ببریم.»
رضا هاشمی؛ رئیس هیئت مدیره کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی خوزستان، با اشاره به عدم پرداخت وام ۴ درصدی به کارگران ساختمانی خوزستان اظهار داشت: «شاید حضور آنها در میدانها یا ساختمانها برای عموم قابل توجیه نباشد اما آنها مشکلات زیادی دارند. کارگران ساختمانی یا هرشخص دیگری با سفره خالی به نان شب محتاج است. بنابراین محبور است دست از جان بشوید که شرمنده خانواده برای نان شب نشود. حق با شکم گرسنه است. متاسفانه وضعیت رکود ساخت و ساز کارگران ساختمانی را فلج کرده طوریکه اگر کار روزانه یا ساعتی نباشد، شب باید بچههایشان با شکم گرسنه بخوابند.»
آنچه از روزگار کارگران گرسنه که شرح حال اندکی از آنها در این توصیف آمد نشان میدهد، نظام ولایت فقیه، علاوه بر عامل شیوع کرونا، عامل تنگدستی و پریشانحالی کارگران ایران در این دوران نیز هست.
کارگرانی که در روزهای کرونایی تنها گذاشته میشوند بیشک خیل عظیم گروندگان به ارتش گرسنگان را تشکیل خواهند داد که پایان ولایت فقیه را رقم خواهند زد.
شاید این پایان با پایان ویروس کرونا همراه و همزمان باشد، وقتی ولایت فقیه به هیچ چیز جز حاکمیت خود و بقای آن نمیاندیشد و دروغ را با جنایت و تهیدستی کارگران در هم میآمیزد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.