برای مقابله با کرونا چکار کنیم؟

اغراق‌آمیز نیست اگر بگوییم جهان در حیرت فرو رفت هنگامی که واکنش نظام ولایت فقیه در مواجهه با کرونا را دید. در میان انبوه تلفات انسانی و آنجا که هیچ امیدی به نظام ولایت فقیه برای مبارزه با بحران کرونا نیست، سوالی که باقیست اینست؛ برای مقابله با کرونا چکار کنیم؟

برای مقابله با کرونا چکار کنیم؟ این سوالی است که در مقابل هر مخاطب که قرار گیرد در وهله نخست، او را وادار می‌کند در قاموس پزشکی و بهداشتی دنبال جوابی برای آن باشد.

این رویکرد ممکن است در کشورهای دیگر جهان بسیار درست باشد اما در ایران اوضاع به گونه‌ای کاملا متفاوت است. پاسخ به این سوال را در ایران نباید از بعد پزشکی جستجو کرد. این رویکرد ما را به نتیجه‌ای می‌رساند که هم‌اکنون در شهرهای و خیابان‌های ایران در مواجهه با کرونا در جریان است؛ فاجعه.

سران نظام ولایت فقیه نه می‌توانند و نه حاضرند افکار پوسیده خود را در مواجهه با این بیماری که امری پزشکی و بهداشتی است به ‌بایگانی بسپارند و وارد چارچوب واقعی مبارزه با آن شده و در چارچوب ضرب‌آهنگ بین‌المللی با این بحران مقابله کنند.

این نوع برخورد در ایران مسبوق به سابقه است و مقابله نظام با کرونا شاید یادآور یک واقعه تاریخی باشد همانگونه که در سال‌‌های آغازین حیات نظام، سردمدار این نظام؛ خمینی به قیمت نابودی آخرین خشت خانه در تهران، می‌خواست که جنگ با عراق را ادامه دهد و جنگ را «نعمت» می‌دانست همانگونه که امروز خامنه‌ای نیز کرونا را «نعمت» خوانده است.

سران نظام بارها اعلام کردند اگر جنگ نبود با بسیاری بحران‌ها در جامعه ایران مواجه بودند که قدرت پاسخگویی و حل آنها را نداشتند و در آن زمان که هنوز پایه‌های سرکوب در کشور نهادینه نشده بود هر کدام از این مشکلات به تنهایی می‌توانست ولایت فقیه را از عرش اعلای خود به زیر پای مردم در کف خیابان بکشاند و سرانجام نظام را با حافظه تاریخی پیوند بزند. 

به عبارت دیگر در پشت پرده این جنگ‌طلبی و صدور بحران، بی‌کفایتی نظام در حل مشکلات جامعه ایران خوابیده است. به رغم تلاش همه طرف‌های بین‌المللی و اعلان پرداخت غرامت جنگ، نظام از پذیرش آتش‌بس سر باز می‌زد.

در سال‌‌های آخر جنگ ضدمیهنی نظام با عراق، وقتی تلفات انسانی و فاجعه بالا گرفت رفسنجانی که در آن زمان نفر دوم نظام بود، خود را برای استغاثه و پذیرش آتش‌بس، به نزد خمینی کشاند و این کلمات را برای پذیرش آتش‌بس بر زبان او جاری کرد که «من اعلام پذیرش می‌کنم که طبعاً معتبر است. وقتی کار پیش رفت و عملی شد، شما مرا محاکمه کنید و اعدام کنید، منتها بگذارید اول کار انجام شود.»

اما خمینی باز هم کوتاه نیامد و ادامه داد. اما این جنگ سرانجام با واردشدن یک پارامتر ایرانی؛ ورود ارتش‌ آزادیبخش ملی ایران؛ بال نظامی سازمان مجاهدین خلق؛ اپوزیسیون اصلی نظام به صحنه و اجباری که به خمینی تحمیل کرد، تمام شد و به ویرانی کشور و روند نابودی صدهزاران ایرانی قربانی جنگ، پایان بخشید.

برای تاکید می‌توان بر این نکته انگشت گذاشت که عامل ایرانی و نفرت مردم از سیاست‌های نظام باعث پایان یافتن جنگی ویرانگر و ۸ ساله شد که به قیمت نابودی هست و نیست مردم ایران تمام شد.

سوالات بسیاری در این بین هویدا می‌شود؛ چرا نظام ولایت فقیه در بحران کرونا به گونه‌ای عمل می‌کند همه چیز  و همه‌کس را علیه خودش برمی‌انگیزاند؟

آیا در باور و ظن نظام نمی‌گنجد موجی را که با این عمل به میان جامعه می‌فرستد به مانند یک سونامی عظیم به سوی حکومتش بازخواهد گشت به مانند آنچه در تظاهرات آبان ۹۸ شاهد آن بودیم؟

نظام امنیتی‌کردن موضوع اطلاع‌رسانی در مورد آمار کرونا و دستگیری افرادی که آمار را در این زمینه منتشر کرده‌اند را چطور تبیین می‌کند؟ و سوالاتی دیگر از این قبیل.

قبل از پاسخ به این سوالات باید در مورد یک موضوع شفاف‌سازی کرد، این سوالات را در مورد حکومتی می‌توان طرح کرد که در مواجهه با هر بحرانی از اراده، خواست، توانایی و ماهیتی برخوردار باشد که مبتنی بر اهمیت‌دادن به جان مردم کشورش باشد، در مورد نظام خامنه‌ای بعید است کسی چنین باوری داشته باشد.

از این نکته نیز نباید غافل ماند که فارغ از خواست و نیت برخورد با کرونا، باید دید آیا آنچه که در نظام «دولت» خوانده می‌شود توان مقابله با کرونا را دارد؟

پاسخ به صراحت نه است. جان مردم ایران، نیروی قدس سپاه نیست که فی‌الفور بعد از جسدشدن سلیمانی نظام را برانگیزد که برای آن ۲۰۰ میلیون دلار اعتبار صرف کند.

جان مردم ایران آخوند‌های خارجی مستقر در «جامعه‌ المصطفی العالمیه»؛ مرکز صدور بنیادگرایی نظام نیست که برای آن ۳۰۰ میلیارد تومان هزینه کند.

جان مردم ایران رژیم سوریه نیست که برای آن  ۶ میلیارد دلار در سال توسط نظام هزینه شود.

جان مردم ایران «انصارالله یمن»، «حزب‌الله لبنان»، «حماس» و «جهاد اسلامی» فلسطین، «کتائب حزب‌الله» عراق نیست که برای نظام ارزش حیاتی داشته باشد و برای آن بودجه‌های میلیاردی اختصاص دهد.

معادله بسیار ساده است؛ تمامی این جیره‌خواران در پی حیات نظام ولایت فقیه هستند چون با آن زنده‌‌اند، اما مردم ایران در پی ممات خامنه‌ای و نظام ولایت فقیه هستند و با ممات آنها، حیات واقعی را تجربه خواهند کرد.

در آخرین نمونه از یک سو در قیام آبان ۹۸ در پی گرانی بنزین و دی ۹۸ در پی ساقط‌کردن هواپیمای اوکراینی، مردم ایران پایان ولایت فقیه را در خیابان فریاد زدند.

از سوی دیگر نظام ولایت فقیه حفظ حکومت به هر قیمت را «اوجب واجبات» خود دانست و نه حفظ جان مردم ایران، تا آنجا که ۱۵۰۰ نفر را در مدتی کوتاه قتل‌عام کرد.  

نتیجه‌ای که به دست می‌آید اینست که پول و ثروت مردم ایران برای هرکس و هرجایی هزینه می‌شود به جز مردم ایران. یا بهتر است بگوییم پول مردم ایران برای هرکس و هرجایی آنقدر هزینه شده است که دیگر در خزانه نظام کف‌گیر به ته دیگ خورده است.

اکنون نیز صحنه شطرنج سیاسی ایران به مانند دوران پایان جنگ نظام با عراق است. مردم ایران در فاجعه کرونا دست و پا می‌زنند.

آغاز این فاجعه با سودجویی ماهان سپاه و سپس مخفی‌کاری شیوع کرونا به منظور مشروعیت‌خریدن نظام در نمایش حکومتی ۲۲ بهمن و سپس نمایش انتخابات مجلس نظام همراه بود.

انقباض در مجلس و حذف نیروهای غیر‌خودی‌تر در انتخابات مجلس برای رویارویی با مردم در ماه‌های آینده، خامنه‌ای را بر آن ساخت تا شیوع کرونا را بپوشاند و کاهش آمار شرکت در این نمایش را هم با طلبکاری به دشمن فرضی نسبت دهد.

در قدم بعد افکار ارتجاعی سران حکومت مانع از یک برخورد علمی و پزشکی با کرونا شد و در مقابل قرنطینه قم و اماکن مذهبی که نان‌دانی سران حکومت است، توسط آخوندهای دانه‌درشت خط بسته شد تا فاجعه تمام‌عیار شکل گیرد و بحران به عمق برود.

خامنه‌ای فقط به حفظ قدرتش می‌اندیشد در حالی‌که مردم ایران در خیابان جان می‌دهند.

حال که بحران کرونا در اثر جنایت نظام شیوع گسترده یافته، پول در دست آنچه «دولت» نامیده می‌شود، وجود ندارد که صرف کرونا و علاج درد مردم ایران شود. پول در دست سپاه و خامنه‌ای برای سرکوب است.

این فرمول را ساده‌تر نیز می‌توان نوشت؛ بقای ولایت فقیه برابر است با فنای مردم ایران و بقای مردم ایران برابر است با فنای نظام ولایت فقیه.

سوال آغازین در ابتدای مطلب را دوباره تکرار می‌کنم؛ برای مقابله با کرونا چکار کنیم؟

تنها راه مقابله با کرونا، شورش در مقابل نظام ولایت فقیه است و جنگیدن با آن. هیچ راه دیگری متصور نیست. هر حرکت دیگر؛ ولو بزرگ، در اعماق بحران کرونا که با جنایت نظام به آن دامن زده می‌شود، محو می‌شود.

امنیت نظام یا سلامت مردم ایران؛ فقط یکی از این دو،  در آن واحد قابل تحقق است.

صحبت از بی‌کفایتی نیست، صحبت از ندانم‌کاری و بی‌عرضگی نظام نیست، دستگاه ولایت فقیه در موضوع کرونا کاملا سازمان‌یافته، شکل‌گرفته، و مهندسی‌شده در برابر کرونا علیه مردم ایران و نه برای حفظ جان مردم ایران، عمل کرد و در پی آنست آنگونه که خامنه‌ای گفت «تهدید را به فرصت تبدیل» کند تا بدانجا که خوردو‌های زرهی تحت عنوان «عملیات سرکوب کرونا» در شهر به دنبال اوجب واجبات نظامند.

ماسک و لباس پزشکی وجود دارد، انبار و احتکار شده است، بیمارستان وجود دارد اما در اختیار عوامل نظام قرار گرفته است، الزامات و امکانات وجود دارد اما همه آنها در قبضه نظام است. سران و عوامل نظام وقتی مردم در خیابان‌ها جان می‌دهند هر روز یکی، در یک اقدام چندش‌آور با کیت‌های تشخیص کرونا که فقط در خدمت جیره‌خواران نظام قرار گرفته است نمایش «من هم کرونایی شدم» می‌دهند.

تنها باید این تجهیزات و امکانات را از چنگ آنها بیرون آورده شود و در خدمت جامعه پزشکی ایران قرار گیرد که به رغم اینکه در زیر مهمیز ولایت فقیه بر اثر کرونا جان می‌بازند اما برای فدای جان خود، برای هموطنان‌شان دریغ نمی‌کنند.

حق سلامت جامعه ایران مانند حق آزادی، گرفتنی است و باید آن را از نظام بازستاند، آنگونه که در برخی شهرها، جوانان شورشی به میان بزرگراه و جاده‌‌های ورودی شهرشان شتافتند و در بی‌عملی نظام در شهرشان، اعلام قرنطینه عمومی کردند.

صبر منفعلانه، خواست نظام برای حفظ اوجب واجباتش، یعنی حفظ حاکمیت، به رغم هر جنایت، در بحبوحه بحران کروناست.

برای مردم ایران اکنون جنگ با ویروس کرونا و جنگ با کرونای ولایت فقیه که بیش از ۴۱ سال است از مردم ایران قربانی می‌گیرد روی هم افتاده است.

باید با شوراهای مقاومت و جوانان شورشی و شهرهای شورشی،‌ پزشکان و پرستاران فداکار، ابتدا به جنگ کرونای ولایت رفت تا راهی برای مقابله با ویروس کرونا نیز پیدا شود.

ادامه‌دادن با سیاست نظام در مواجهه با کرونا، فقط بر عمق تخریب می‌افزاید. سکوت و صبر منفعلانه چاره کار نیست برای مقابله با کرونا باید شورش کرد بر کلیت نظام ولایت فقیه. این است جواب سوال نخستین.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)