بورس تهران و خیل مالباختگان
همان طور که انتظار میرفت دستکاری بورس ایران که از آغاز سال ۱۳۹۹ با هدف تامین کسری بودجه شروع شد، در ماههای پایانی سال خیل عظیم مالباختگان را به همراه داشته است.
از ابتدای سال ۱۳۹۹ سیاست روحانی و در مقیاس بزرگتر کل نظام بر آن بود که با ایجاد حباب در بازار بورس تهران، سرمایه شهروند ایرانی را که در فضای ناسالم اقتصادی کشور به سوی خرید ارز و طلا سوق پیدا کرده بود به سوی بورس کانالیزه کنند.
این امری بدیهی است در اقتصادی که آشفتگی و ناکارآمدی در آن حرف اول را میزند شهروندان به بازارهای غیررسمی روی بیاروند تا سرمایه خود را از گزند افلاس اقتصادی در امان نگاه دارند.
نظام ولایت فقیه نیز که خود از پشتپرده این جابجایی پول مطلع بود، از ابتدای سال ۱۳۹۹ و البته نیمه دوم ۱۳۹۸، دست به مانور در بازار بورس زد و با ایجاد حباب و تبلیغات گسترده حول سرمایهگذاری در بورس سرمایه بخش عظیمی از مردم را از بازار ارز و طلا به بورس تهران کشاند.
خامنهای همچون روحانی پیش از این و در آبان ۱۳۹۸، مردم را به سرمایهگذاری در بورس دعوت و از آن «ترویج فرهنگ کار جهادی و تعاون» نام برد.
روحانی نیز با عبارت «مردم بدانند سکه و دلار جای سرمایهگذاری نیست بلکه بورس و خرید نفت جای سرمایهگذاری است.» مالباختگان کنونی را به این دام کشاند.
در بورس حباب ایجاد شد و شاخص کل بورس تهران حد فاصل فروردین تا مرداد ۱۳۹۹، از ۵۰۰ هزار واحد در شگفتترین حبابسازی تاریخ به بالای ۲ میلیون رسید.
نظام در ابتدا میپنداشت که با این حبابسازی میتواند دو مطلوب خود را به دست آورد. اول اینکه بعد از سرازیری سرمایه به بازار بورس، سپس ترکاندن حباب، بخش عظیمی از کسری بودجه خود را جبران کند که البته به قیمت ایجاد خیل عظیم مالباختگان در این امر موفق شد.
اما مطلوب دوم نظام این بود که با جذب سرمایه موجود در بازار ارز و طلا به بورس، سپس ترکاندن حباب بورس، چنانچه این امری طبیعی در کشورهای دیگر جلوه میکند که ارزش سهام بورس در یک دوره زمانی میتواند شاهد افزایش و در یک دوره زمانی ممکن است شاهد کاهش باشد، به سرمایهگذاران متضرر در بورس این را القاء کند که در سرمایهگذاری خود متضرر شدهاند بیآنکه کسی مقصر این امر باشد.
اما مطلوب دوم نظام برایش تبدیل به نامطلوب شد وقتی که مالباختگان بازار بورس تهران راهی کف خیابانها شدند و علیه سیاست دروغ و نیرنگ نظام شوریدند هر چند این امر در بدایه خود است.
پرچم بورس تهران توسط مالباختگان خشمگین پایین کشیده شد، ساختمان بورس با تخممرغ گندیده هدف قرار گرفت و بسیاری دیگر از این دست اعمال که در آینده قابل پیشبینی نباشد.
اعتراضات روزهای اخیر خیل مالباختگان بازار بورس تهران نشان داد که نظام با جناحین خود در این کلاهبرداری عظیم مالی شکست خوردهاند و در حالی که هنوز بسیاری از پروندههای مالباختگان موسسات اعتباری خاتمه نیافته، پرونده خیل عظیم مالباختگان بورس تهران در مقابلش گشوده شده است.
هر چند مالباختگان در اعتراضات خود، جناحی از جناحین نظام را با شعار «مرگ بر روحانی» هدف قرار دادند اما نگاهی به سهام شرکتهای که حباب آنها در بازار بورس تهران ترکانده شد نشان میدهد در قدم بعد جناح دیگر نظام؛ یعنی خامنهای و سپاهش آماج معترضان قرار خواهد گرفت.
شرکتهایی چون صنایع پتروشیمی خلیج فارس متعلق به قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه پاسداران، فولاد مبارکه اصفهان، ملی صنایع مس ایران، شرکت معدنی و صنعتی گلگهر، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو همگی تحت سیطره سپاه در این شمارند.
بازگشایی پرونده مالباختگان بورس تهران میتواند چالشهای پیشبینی نشده و جبران ناپذیری را در مقابل نظام قرار دهد، که نشان نخست آن، استعفای داریوش اسماعیلی؛ معاون وزیر صمت و به استعفاکشاندن و قربانیکردن قالیبافاصل؛ رئیس سازمان بورس تهران است هر چند خود وی استعفایش را در روز سهشنبه ۳۰ دی تکذیب کرد.
اما این پایان راه نیست، به استعفاکشاندن این مهرههای کوچک هرچند به عنوان عامل رسمی این کلاهبرداری به کار گرفته شدند، به همراه جوسازیهای دیگری که در روز سهشنبه ۳۰ دی در مجلس نظام و با هدایت قالیباف، به راه افتاد که نتیجه آن، درخواست استیضاح وزیر اقتصاد بود، نمیتواند بازیگران پشت پرده این بازی فریب و نیرنگ را از خشم مالباختگان برهاند.
معنای این مهم را در «امنیتی» خواندن بازار بورس از جانب نایبرئیس مجلس نظام، «کوره پولسوزی» خواندن بورس از جانب رسانههای نظام، «بورس در یک قدمی بحران ملی»، «نوسانگیری از سهامداران خرد، جز لاینفک دولت برای پرکردن خزانهاش» میتوان دید.
اکنون بازار بورس تهران در کانال یک میلیون و صد هزار سیر میکند، سقوط یک میلیونی شاخص سهام از مرداد تا پایان دی، یعنی در عرض ۵ ماه، در هر کشور دیگری به تنهایی میتوانست فروپاشی اقتصادی و سیاسی آن کشور را رقم بزند اما نظام سعی دارد با یک بازی دوگانه از این فروپاشی سیاسی برهد.
در نظام ولایت فقیه مالباختگان به سمت شعار «مرگ بر روحانی» سوق داده میشوند، یا از طرف دیگر مجلس ولایی نظام، روحانی را آماج قرار داده و وزیر اقتصادش را تهدید به برکناری میکند، یا درخواستها اعضای مجلس نظام از قضائیه رئیسی برای ورود به پرونده بورس، همه و همه با یک هدف انجام میشود، مخفیکردن شاه این صحفه شطرنج، یعنی خامنهای و سپاهش از حملات مالباختگان.
این مهم را باید در نظر داشت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.