بقول محمد رضا شاه “برخی اندازه الاغ هم نمی فهمند!”
رمز بقای مشاورین مادام العمر رهبری، طوطی یا میمون دست آموز بودن، گویا فقط تاریخ نیست که تکرار می شود بلکه شخصیت های تاریخی نیز تکرار می شوند.
مشاور سیاسی همانگونه که از نامش پیداست شخصی است که به یکی از مقامات عالیرتبه سیاسی بر اساس تخصص و تجربیاتش از فضای سیاسی کشور و جهان در زمینه های مختلف سیاسی اعم از داخلی و خارجی مشاوره می دهد. تاکید می کنم «مشاوره می دهد!». اینگونه اهمیت چنین شخصی اگر بیشتر از خود آن مقام نباشد، هموزن و هم تراز اوست. چرا که عملا مشاورین هستند که ذهنیت فرد تصمیم گیرنده را می سازند بقول معروف تصمیم سازان اصلی که به تصمیم نهایی می انجامد (یا لااقل از نظر منطقی و اصولی باید اینگونه باشد). برای ساده تر شدن مطلب بعنوان مثال از نمونه های مشاوره در دیگر حوزه ها استفاده می کنم. مثلا مشاور خانواده یا مشاور روانشناس یا مشاور حقوقی که اینگونه مشاورین وظیفه دارند مطالب را بشنوند و راهکارهای اجرایی و اصولی ارائه کنند. نقش مشاورین نه بازگویی، و نه بازخوانی، نه توجیه و نه تایید گفته های مشاوره گیرنده در باره موضوع مورد مشاوره است. مشاوری که صرفا عین جملات یا هموزن و هم قافیه و هم راستا با جملات مشاوره گیرنده را تکرار می کند دیگر نامش مشاور نیست و عملکردش بیشتر شبیه میمون و یا طوطی دست آموز است. در مورد مشاورین سیاسی مقامات عالیرتبه یک کشور طبیعتا این موضوع از حساسیت دو چندان برخوردار است. یعنی فقدان استقلال رای آنها را به میمون های دست آموزی بدل می کند که ژست های آن مقام را تقلید و همچون طوطی کورکورانه حرف های آن شخص را بازگو می کنند.
اکثر قریب به اتفاق مورخین و تحلیل گران سیاسی یکی از نقاط ضعف شاخص پادشاه فقید ایران محمد رضا شاه پهلوی را عدم استفاده او از مشاورین کارآمد و متخصص و دلسوز و غیرمغرض معرفی می کنند. در حقیقت هر کس که حرفی بجز تکرار حرف های شاه بیان می کرد از دایره مشاورین حذف می شد که هیچ بعضا از دربار و بتبع آن از فضای سیاسی و گاهی از دنیا طرد می شد. اینگونه دایره مشاورین شاه به مشتی بله قربان گو، غلام خانه زادگو و در یک کلام طوطی تکرار کننده عین نظرات شاه و یا مطابق و هم قافیه و هم سو با نظرات او خلاصه شد و نتیجه اش همانی شد که دیدیم. سقوط از قدرت نه فقط برای شاه که برای ۲۵۰۰ سال پادشاهی و بتبع آن سقوط ملت به اعماق تاریک دره ای جهنمی که ۴۲ سال است در آن دست و پا می زند. در کتاب «در دامگه حادثه» که مصاحبه ای است جنجالی با آقای پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک از خاطرات بعضا بی بدیلش از ماجراهای دهه ۴۰ و ۵۰ و برخورد شاه با آن اتفاقات بوضوح و بدفعات به این مسئله اشاره شده. آنطور که در این مصاحبه آمده حتی خود آقای ثابتی هم برغم جایگاه امنیتی خاص و مورد تایید شخص شاه بودن از این قاعده مستثنی نبوده و بمحض عدم همخوانی نظراتش با مواضع شاه مورد شماتت قرار می گرفته و گزارشاتش نادیده گرفته می شده. همچنین در گفته ها و نوشته های اطرافیان بسیار نزدیک به شاه هم بدفعات به این موضوع پرداخته شده. تا جاییکه حتی نزدیک ترین نفرات همچون شهبانو فرح نیز بدلیل عدم همخوانی مواضع برای مدتی از دایره مشاورین کنار گذاشته می شده. مثال جالبی که در ذهن دارم اینکه. مرحوم اسدالله علم در کتاب ارزشمند خاطرات روزانه خود که بواقع سندی است استثنایی از آن دوره بارها به این عیب بزرگ شاه اشاره می کند. در یکی از بخش های کتاب که بیادم مانده اینگونه این ضعف را نشان می دهد: (نقل به مضمون) «شاهنشاه امر فرمودند لیستی از کارشناسان و متخصصین که باید وی را در سفر (جلسه اوپک) همراهی کنند تهیه و ارائه کنم. نام چند کارشناس از جمله (رئیس شرکت نفت) وزیر نفت را نوشته به حضور بردم. با عصبانیت فرمودند این مردک اندازه الاغ هم نمی فهمد. عرض کردم همین الاغ (رئیس) وزیر نفت شماست و باید حسب ظاهر هم که شده در سفر و در جلسه شما را همراهی کند و به شما مشاوره بدهد. اعلیحضرت از سر لطف به جسارت من خندیدند و قبول فرمودند. هر چند می دانستم هرگز به مشاوره امثال آنها توجهی نخواهند کرد و مطابق معمول خودشان تصمیم نهایی را خواهند گرفت و ((حرف قطعی)) را خواهند زد». نا گفته نماند بعکس ادعای مرحوم علم در یادداشت هایش که مدعی است در بسیاری از موارد با شاه مخالف می کرده اهل سیاست در آن دوره خود وی را به طنز لقب وزیر دربار مادام العمر داده بودند و رمز موفقیت و بقایش در این پست حساس که عملا اصلی ترین مشاور شاه می بود (یا باید می بود) را تایید همیشگی نظرات و مواضع شاه می دانستند. البته قطعا مخالفت هایی صورت می گرفته اما ظاهرا در حد و اندازه انتخاب ملیت و یا سن و سال و قیافه فواحش اروپایی بوده و یا مواردی شخصی از این دست که به زندگی خصوصی و رفاقت شاه با علم باز می گشته و نه سیاست و رویکرد و مواضع کلی شاه. بگذریم!
قیاس شاه فقید و اطرافیان و مشاورینش با آیت الله خامنه ای و اطرافیان و مشاورینش قیاس مع الفارق است. شاه، شاه بود و شاه منش و مدعی وطن پرستی، ادعایی که در زمان حضورش در کشور شدیدا مورد تردید بود و پس از خروجش از کشور هر روز به جمع باورمندان به صحت ادعایش افزوده شد. تا جاییکه مدتهاست ملت فانوس بدست این گوشه و آن گوشه جهان بدنبال جای پایش می گردند. آیت الله خامنه ای و اطرافیانش حتی حسب ظاهر هم چنین ادعایی ندارند. آنها تابع اسلام ورژن من درآوردی آیت الله خمینی هستند معروف به اسلام عزیز یا همان اسلام ناب محمدی. وطن برایشان هیچ معنا و مفهومی ندارد. نگاه آیت الله به ملت ایران نگاه یک رهبر یا شاه یا حتی یک دیکتاتور به ملتش نیست. آیت الله خمینی و جانشینش آیت الله خامنه ای و هوادارن و همفکرانشان به ملت ایران به چشن بخشی از امت اسلام ناب محمدی خودساخته و پرداخته اشان است. این یعنی اصولا ملت ایران را به چشم تامین کننده منابع انسانی و سرمایه مالی برای لشکرکشی به دیگر کشورها می بینند. بخشی از امتی که لشکر فاطموین، زینبیون، ثارالله …و از این دست موجودات جهنمی در بطن و متن خود می پروراند. بتبع این طرز فکر و بینش سیاسی ایدئولوژیک بیت المال ایرانی و گنج های افسانه ای سرزمین افسانه ای ایران را تحفه ای می دانند که دست تقدیر به آنها اهدا نموده و خود را مجاز می دانند که هرگونه می خواهند از آن استفاده کنند. همچون صاحب برده ای که خدمات برده اش را وظیفه می داند. در این مورد خاص پسوند شرعی هم به آن می افزایند.
در هر حال، مثل همیشه نکته ای بهانه می شود برای نوشتن یاداشتی کوتاه و اشتراک گذاری نظر شخصی ام در این صفحه. اینبار این یادداشت بر اساس پروژه تبلیغات سیاسی ایدئولوژیکی که تصادفا در سایت آیت الله خامنه ای به آن برخوردم شکل گرفت. نام این پروژه “حرف قطعی” است که از جانب پروپاگاندیست های دفتر حضرت آقا طراحی شده و سریال وار در حال اجرا است. کلیت طرح این است که نظر حضرت آقا نظری است برخاسته از نظرات کارشناسی و تخصصی مشاورین کارآزموده و مجرب فضای سیاست خارجی کشور. اما نکته اینجاست که این مشاورین کارآزموده و مجرب از جمع خودمانی و تکراری همان میمون های مقلد و طوطیان دست آموز سخن گو دستچین شدند. جالب اینکه هیچیک از این «ابررجاله های سیاسی» و باصطلاح «ابرمشاورین» و در عمل «ابرتاییدکنندگان نظرات مقام عظمای ولایت» حتی آنقدر به خود زحمت نمی دهند که ادبیات و یا حتی جملات و یا حتی کلمات ولی نعمتشان را تغییر دهند تا صورت ظاهر حفظ شود. با همان ادبیات و با همان لحن و با همان جملات و با همان لغات بکار گرفته شده از جانب پیشوایشان حرف های او را صرفا بازخوانی و مواضع سراسر غیر منطقی و غیر اصولی و برخلاف مصالح ملی او را تکرار می کنند. جالب اینکه اینبار آقای دکتر جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت اصلاحات کلیددار اعظم جناب حسن آقای روحانی ملقب به برند سیاست خارجی خاورمیانه نیز پس از رسوا و مضحکه خاص و عام شدن با چرخشی ۱۸۰ درجه ای از مواضع گذشته از برند بودن استعفا دادند و به جمع دوستان قدیم پیوستند.
با نهایت تاسف در طول ۴۲ سال گذشته هر روز از تعداد مشاورین سیاسی واقعی و دلسوز کشور کاسته شده و هر روز به تعداد میمون ها و طوطی های مقلد همواره مجیزگو و بادمجان دور قاب چین و همیشه تابع منویات مقام معظم رهبری افزوده گردیده. همین وضعیت بطور مشابه برای دیگر مقامات نیز سلسله وار کپی شده است. از مشاورین رئیس جمهور گرفته تا مشاورین دیگر روئسای قوا و فرماندهان نظامی و غیره. برای نمونه آقای حسام الدین آشنا مشاور ارشد آقای روحانی و یا حسن عباسی از مشاورین قدیمی و استراتژیست های شناخته شده فرماندهان سپاه. در مورد آیت الله خامنه ای، چه مشاورین با عنوان رسمی همچون آقایان دکتر ولایتی، جلیلی، ظریف و الباقی و چه آن دسته غیررسمی که تریبونشان منطقا باید محل مشاوره به مقامات کشور باشد همچون، امامان جمعه که جملگی منصوب مقام عظمای ولایتند و داستان رئیس و مرئوسی میانشان حکم می کند. چه قلم فروشان همیشه دعاگوی منصوب پیشوا در روزنامه هایی با سابقه دیرینه همچون کیهان، همان روزنامه ای که زمانی افتخار دنیای مطبوعات ایران بود و مدتهاست که بشکل کیلویی بعنوان روزنامه باطله فقط با هدف زیرانداز جهت کفش واکس زدن و یا خشک کردن آب کف توالت و موارد مشابه خریاداری و استفاده می شود. و بسیاری شخصیت های حقیقی و حقوقی دیگر که رسما یا غیر رسمی و عرفی طرف مشاوره قرار می گیرند یا نظراتشان و مواضعشان می تواند در پروسه تصمیم سازی تاثیرگذار باشد.
وقتی این ابررجاله های سیاسی در جایگاه اصطلاحا ابرمشاورین سیاسی تصمیم ساز قرار بگیرند و تصمیم گیرنده نیز تهی از هرگونه حس وطن پرستی و عشق به ملتش باشد نتیجه پیشاپیش روشن است. چه ماجرا در حوزه سیاست داخلی باشد، چه خارجی. موضوع مورد مشاوره فرجام آن برجام کذایی باشد یا اف ای تی اف و یا…
احتمالا واکنش آیت الله خامنه ای هم وقتی لیست مشاورین تایید کننده نظرات و مواضعش را نشانش دادند شبیه به واکنش شاه بوده. مثلا وقتی گفته اند جواد ظریف و یا جلیلی و یا ولایتی … بعنوان مشاور شما این نظرها را داده اند و این مواضع را گرفته اند، گفته: «اینها که اندازه الاغ هم نمی فهمند» و بعد از اصرار رئیس دفترش مبنی بر اینکه یکی از همین الاغ ها وزیر امور خارجه شما و آن دیگری مشاور ارشد شما در سیاست خارجی است و برای حفظ ظاهر هم که شده باید تاییدتان کنند، با نیشخندی از سر لطف قبول فرمودند.
ولی بقول شاهنشاه الحق برخی اندازه الاغ هم نمی فهمند…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)