رئیسی میگوید…اما نمیگوید…
رئیسی با «وعده دادن»، وارد انتخابات شده است، او چیزهایی میگوید تا واقعیت ها را در پشت آن پنهان کند.
بعد از فراز و نشیبهایی که در چند روز اخیر در پهنه ورود کاندیداها برای نام نویسی انتخابات ۹۶ شاهد آن بودیم، بالاخره رئیسی وارد میدان شد و رسما ثبت نام کرد، بعد از ثبت نام، رئیسی در مصاحبه با خبرنگاران، نکاتی را پیرامون حضورش در عرصه انتخابات گفت
اما برخی حرفها که باید گفته میشد را نگفت. حرفهایی که شخصیت اصلی رئیسی را معرفی میکند. اما …
رئیسی میگوید: «یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی انتخاب تمامی اجزای آن با رای مردم است… این مراجعه به آرای عمومی است که اساس نظام را شکل میدهد و از افتخارات نظام ما است که رأی مردم تشریفاتی نیست و حقیقتاً سرنوشت کشور را رقم میزند.» اما نمیگوید که این حرفها دیگر کودک خردسال را هم نمیفریبد و با نگاهی به تاریخچه ۳۹ ساله جمهوری اسلامی! مردم سرکوب، فیلتر، اعدام و «۸۸» را در این نظام دیده اند.
رئیسی میگوید: «مردم ما در هر انتخابات فرصت دارند برای نگاه دوباره به آنچه برگزیدند و ارزیابی نسبت به آنچه انتخاب کردند و تصمیم گرفتن برای آینده کشور.» اما نمیگوید که ماحصل نزدیک به ۴ دهه، از این دوباره نگاه کردنها! به آنچه برگزیدند! چه بود و مردم چقدر در تصمیم گیری آینده کشور سهیم بودند.
رئیسی میگوید: «علیرغم همه تلاشهای انجام شده، شرایط کشور در وضعیتی است که مردم سؤال میکنند چرا بیکاری؟ مردم نگران رونق کسب و کار هستند.» اما نمیگوید که هر دوجناح نظام درادوار مختلف با شعارهای دهانپرکن آمدند و رفتند و آنچه بر زمین مانده است نیازی به شرح و بسط ندارد. اما دوباره دارند تلاش میکنند با سر دادن فریاد یا «بیکار!» برای عبور کلیت نظام از بحران انتخابات و یک دوره ۴ ساله دیگر حکومت کنند و در پایان آن دوباره بر خیل بیکاران کشور بیفزایند.
رئیسی میگوید: «حرف روستاییان، شهرنشینان، نخبگان و صاحبنظران این است که آیا درست است در کشوری با این همه سرمایه و ذخایر و منابع عظیم انسانی، شخصی بیکار شرمنده خانوادهاش شود؟ آیا برونرفت از این وضعیت امکان ندارد؟» اما نمیگوید که این مدعی العموم شدن دلسوزانه، نعل وارونه زدن است و این سوالی است که مردم باید از رئیسی و روحانی و خود خامنهای و سایر سران نظام بکنند و آنان را به چالش بکشند که چرا بعد از ۳۹ سال وضع کشور چنین است و با ثروتی کلان و خداداد، کمر مردم، در زیر بار فلاکت زندگی، چند تا شده است و ثروت ملی ایران، خرج دخالت های سپاه در سوریه و عراق و لبنان و یمن میشود؟!
رئیسی میگوید: «میتوان با مدیریتی که فرای جناحها و دستهجات سیاسی فکر کرده و به اعتلای کشور و استفاده از همه توانمندیها بیندیشد، این موضوع را حل کرد» اما نمیگوید که آیا ۳۹ سال برای اندیشیدن به اعتلای کشور و استفاده از توانمندیها کافی نبود، که باز در سر بزنگاه حفظ نظام و عبور کلیت نظام از گردنه انتخابات که شاید سرنوشت دیگری برای نظام رقم بزند دست به این حربههای کهنه مییازید؟!
رئیسی میگوید: «باید برای مردم در اقتصاد نقش قائل بوده و افزایش بهرهوری داشته باشیم تا اقتصاد ما در تکانهها دچار آسیب نشود.» اما نمیگوید که نقش مردم از اقتصاد نظام اسلامی! فروش کودکان دردروازه غار، گورخوابی، فروش کلیه و قرنیه چشم و مغز استخوان، لوله خوابی، اعتیاد، فحشاء، کودکان کار، غارت شدگان، زنان کارتن خواب و… دهها «و» دیگر است و نمیگوید که سپاه پاسداران بر قسمت عمده اقتصاد کشور چنگ انداخته و درآمد ناشی از آن را صرف دخالت در کشورهای دیگر میکند که برای خود حیاط خلوت درست کند.
رئیسی میگوید: «بیش از سه دهه مدیریت و دو دهه مدیریت کلان داشتم و تمام لایههای مدیریتی کشور را میدانم و میشناسم، آسیبها را میشناسم و میتوان بسیاری از ساختارها را اصلاح کرد.» اما نمیگوید که با احتساب سه دهه، از امسال به سال ۶۶ برمیگردیم و درسالهای آغاز این سه دهه، در تابستان ۶۷ مدیریت کلان او به صورت قتل عام وکشتار بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی شروع شده است و با این پیشینه او تمام «لایههای مدیریتی» را با سایر شرکایش در حکومت طی کرده است و حال به فکر اصلاح! ساختار افتاده است.
رئیسی میگوید: «بیشترین مراجعه به آستان قدس، مراجعه بیکاران بود که از سراسر کشور به مشهد میآمدند. این دعوتهایی که صورت گرفت، حجت را بر من تمام کرد.» اما نمیگوید که یک قلم فقط ۹۶۰ میلیون تومان در روز برای هزینه غذا در آستان قدس صرف میکند تا از توی آن بیکاران دلخواه خود را بیرون بکشد که «حجت»! را بر او تمام کنند که پا به عرصه انتخابات بگذارد، اما از سیل بیکارانی که در گوشه گوشه شهرها و روستاها به چشم میبینیم یادی نمیکند.
رئیسی میگوید: «نقش مردم را در جبههها و دیگر عرصهها مشاهده کردیم، حضور مردم در این حوزه نیز میتواند نقشآفرینی کند.» اما نمیگوید که یکی از این جبههها و عرصهها انتخابات ۸۸ بود که مردم در اعتراض به حکومت و تغییر سرنوشت خودشان به خیابان آمدند اما حکومت معترضان را دستگیر کرد و به کهریزک برد و چه بلایی به سر «مردم» آورد یا در سال ۷۸ دانشجویان که لابد از دید رئیسی «مردم» نیستند چگونه سرکوب شدند.
رئیسی میگوید:« آنانی که بنده را نمیشناسند از منابع معتبر بررسی کنند…مردم باید شناخت واقعی نسبت به همه کاندیداها و بنده داشته باشند.» اما نمیگوید که فایل صوتی منتشره از سوی بیت آقای منتظری در تابستان گذشته آیا منبع معتبر در شناساندن رئیسی به عنوان «جنایتکار تاریخ» به مردم ایران هست یا نه؟ برگ تاریخ در روزهای گرم تابستان ۶۷ و خاوران چطور؟
رئیسی میگوید: «مأموریت من در آستان قدس رضوی کمک به فقرا و مستمندان بوده است» اما نمیگوید که خواهران و مادران فقیر ما در خراسان بفرموده! و ثوابدید علم الهدی (که رئیسی داماد او میباشد) مجبور به تن فروشی به زائرین خارجی میشوند.
رئیسی میگوید: «حل بحران سوریه باید توسط سوریها انجام شود حضور خارجیها نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه مشکل ایجاد میکند»، اما نمیگوید که یکی از طرفهای خارجی که در سوریه جنایت کرده و باعث کشته شدن بیش از ۵۰۰ هزار نفر از مردم سوریه شده است، این حکومت و سپاه پاسداران و کسانی است که به وسیله این نظام به کار گرفته شده و به سوریه اعزام میشوند تا با حمایت از اسد و کشتن مردم این کشور از تمامیت این نظام دفاع کنند.
رئیسی میگوید: «حقوق شهروندی حقیقتی است که باید در میدان اتفاق بیفتد… امروز میدان اجرای حقوق شهروندی است و نه نگارش و انشانویسی.» اما این بار هیچ «نمیگویدی» در کار نیست، رئیسی کار خود را در زمینه حقوق بشر در سال ۶۷ و بعد در قضائیه حکومت در این سه دهه کرده است و نیازی به توضیح بیشتر نیست!…
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.