صد و اندی سال از انقلاب مشروطه گذشت و هنوز جامعه ایران درگیر استبداد است
درد بزرگ این است که در این دو قرن گذشته همواره جامعه ما مشغول درگیری با مستبدان بوده و کمتر با ذات استبداد درگیر شده و بدان پرداخته.
در این مدت بیشتر انرژی جامعه صرف پائین کشیدن مستبدان شده و با درغلتیدن هر کدام از مستبدان بانگ شادی برآورده بدون اینکه متوجه شود که رفتن یک مستبد به معنی اتمام استبداد نیست .
برای همین فقط از یک مستبد به مستبد دیگر رفتیم یا از یک سیستم استبداد به سیستم استبداد دیگر نقل مکان کردیم.
اولین مرحله ذهن جامعه است که توان گذر از استبداد را ندارد و صد البته حافظه کوتاه تاریخی .
در این حافظه بعد از گذشت چند سال به واسطه شرایط سخت موجود تنها لحظات خوش استبداد قبل شکل میگیرد .
از مشخصه های بارز این تفکر انتظار ظهور یک ابر قهرمان برای سر و سامان دادن به همه چیز است و به این نکته توجه نمیکند که حتی در صورت ظهور چنین شخصی، همان شخص بالقوه پتانسیل دیکتاتور شدن را دارد و در حقیقت ابر قهرمان امروز همان دیکتاتور فرداست که به استقبالش میرویم و یک نسل بعد از ما مجبور است دوباره تمام توانش را برای پائین کشیدن دیکتاتور امروز و قهرمان دیروز کند و این در حالی است که بنیان دیکتاتوری کماکان برجاست .

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)