قتل عام هزاران نفر در زندان های ایران، به دست یکی از خونخوارترین رژیم های سیاسی جهان معاصر، وجدان دولت ها، نهادها و مجامع رسمی بین اللملی را سر سوزنی معذب نمی سازد. سهل است، ریز و درشت، پا به پا و دست در دست، از کنار این جنایت می گذرند در شکل دادن به توطئه سکوت نقشی انکار ناپذیر بر عهده می گیرند. قتل عام زندانیان سیاسی در ایران، محکی است در سنجش معیار های اخلاقی و حقوقی نظم سیاسی و اجتماعی حاکم بر جهان امروز. معیاری است قابل اندازه گیری برای درک درست مفهوم «حقوق بشر» و نقش واقعی لشکر انبوه مدعیان دفاع از ان.

۱- دستور کشتار زندانیان سیاسی از راس حکومت صادر می شود؛ از جانب شخص آیت الله روح الله خمینی.
۲- این حکم زمانی صادر می شود که «رهبر و امام امت» تن به شکست خفت بار در جنگ هشت ساله داده است؛ «جام زهر» را سر کشیده؛ کابوس شورش ملیون هایی که در راه «جنگ جنگ تا پیروزی!» همه هستی اشان بر باد رفته است خوابش را آشفته کرده، و بر پا کردن چوبه های دار را ضرورتی فوری یافته است در راه حفظ تعادل به خطر افتاده «ولایت».
۲- زندانیان سیاسی، دشمنانی اند که در «جنگ با کفار خانگی» به اسارت گرفته شده اند. وقتی بقاء رژیم مشروط به ریختن خون است، کدام قربانی کم هزینه تر و دم دست تر از این گروه «اسیران جنگی». وانگهی:
۳ – آنکس که به اسارت رژیم در آمده، به کنار از نوع و شکل و اندازه، و مستقل از نگاه و روش و «جرم» صورت گرفته، یک مخالف فعال است، و مخالف فعال در همه حال تهدیدی برای امنیت حاکمان. و؛
۴ – خواه در مورد او پیشتر حکمی صادر شده باشد، خواه نشده باشد، خواه تمام یا بخشی از دوران محکومیت را تحمل کرده باشد، خواه تحمل نکرده باشد، مخالف فعال خطری است نه تنها برای امروز، که برای فردا. در میان هزاران زندانی سیاسی، نه تنها برخی از رهبران کنونی مخالفان رژیم حضور دارند، بلکه شمار بزرگی از ظرفیت رهبری آتی از درون اینان است که پرورانده می شود. بر این پایه، مستقل از «جرم» آنان، و حتی مستقل از کیفری که «قضای اسلامی» و «فقه حکومتی» مقرر داشته، تضمین امنیت امروز و فردای رژیم مستلزم اخذ یک تصمیم سیاسی است: قتل عام و پاکسازی اندام جامعه از وجود هر آنکس که تجسم آرزوی بهروزی و ارمان انسانی و امید است
۵ – شیوه کار بر دو پایه قرار می گیرد: حرکت با چراغ خاموش و فریب. یعنی همان دستور کار تجویز شده کارشناسان قتل های انبوه؛ روش متداول کارکشته ترین آدمکش های حرفه ای؛ نحوه عمل شکارچیانی که برای به دام انداختن طعمه خود در سکوت و در تاریکی دام می گذارند و خود در کمین می نشینند. و اگر نه هیچ یک از اینها در انطباق کامل، قطعن، شیوه کار منطبق است بر آنچه ارزش های اخلاقی و معنوی «حکومت» جایز شمرده است!
۶- هم رایی و هم دلی و مشارکت عملی سردمداران حکومتی، از هر جناح و هر دسته، در ارتکاب این جنایت فرض است. هیچ یک از باند های حکومتی، از پیرو خط امام تا محافظه کار؛ از «چپ» تا «راست»؛ و از اصلاح طلب تا اصولگرا، اگر در طراحی و به اجرا در آوردن این «پاکسازی» بر دیگری پیشی نگرفته باشد، به یقین از دیگری عقب نمانده است.
۷ – پوشیده کاری، سکوت و انکار راهی است که زمامداران رژیم، در طول دوره ای نزدیک به سه دهه، برای کاستن از هزینه جنایت خود دنبال کرده اند. جنایتی که در سراسر تاریخ معاصر، صفحه ای ننگین تر و سیاهتر از ان نمی توان یافت.
۸- بخش بزرگی از اطلاعات مربوط به این جنایت تا امروز هم چنان پوشیده است. شمار دقیق جان باختگان، مشخصات فردی آنان، تاریخ به قتل رساندن و مکان به خاک سپاری شان، و دهها پرسش دیگر هم چنان بی جواب اند. در شجاعت حاکمان همین بس که حتی یک نفر از آنان، تا وقتی پست و مقامی داشته، جسارت آنرا نمی یابد سکوت را بشکند. حتی به اشاره، نسبت به آنچه در شهریور ۶۷ رخ داده کلامی بر زبان آورد. بگذار تقویم سیاسی رژیم حاکم هم چنان پر باشد از «شهریور» ها و جغرافیای جنایت سرزمینی که بر ان حکم می راند پر باشد از «خاوران» ها.
۹ – قتل عام هزاران نفر در زندان های ایران، به دست یکی از خونخوارترین رژیم های سیاسی جهان معاصر، وجدان دولت ها، نهادها و مجامع رسمی بین اللملی را سر سوزنی معذب نمی سازد. سهل است، ریز و درشت، پا به پا و دست در دست، از کنار این جنایت می گذرند در شکل دادن به توطئه سکوت نقشی انکار ناپذیر بر عهده می گیرند. قتل عام زندانیان سیاسی در ایران، محکی است در سنجش معیار های اخلاقی و حقوقی نظم سیاسی و اجتماعی حاکم بر جهان امروز. معیاری است قابل اندازه گیری برای درک درست مفهوم «حقوق بشر» و نقش واقعی لشکر انبوه مدعیان دفاع از ان.

اردشیر مهرداد

جنایت ۶۷: نگاهی دوباره به برخی ویژگی ها؟ اردشیر مهرداد

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)