قیام ۳۰تیرسال ۳۱ یادآور قدرت مردم برای تغییرسرنوشت خود و میهن

در تاریخ مردم میهن ما روزهای فراموشی‌ناپذیر زیادی به‌ثبت رسیده که روزهای سرنوشت‌ساز محسوب می‌شوند روزهایی که عموم مردم ما در غمها و شادیهای آن با یکدیگر سهیم بوده‌اند‌. روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ یکی از همین روزهاست‌.روزی که مردم ایران یکپارچه بپا‌خاستند و در برابر دیکتاتوری سلطنتی یک‌صدا خواستار بازگشت دکتر مصدق پیشوای نهضت ملی و نخست‌وزیر تنها حکومت ملی ایران شدند.

مصدق کبیر خود درباره قیام ۳۰ تیر مردم ایران گفت؛ «روز سی‌ام تیر در تاریخ مبارزات ممتد ملت ایران فراموش‌نشدنی نیست زیرا در این روز تمام افراد ملت از هر طبقه و مقام در مقابل تحریکات اجانب یکدل و یک زبان قیام و اقدام کردند».

نفت در  خدمت تسلط بیگانه
درست ۵ سال قبل از انقلاب مشروطیت ایران یعنی در سال ۱۲۸۰ شمسی امتیازنامه ‌ننگین ”دارسی” برای بهره‌برداری از منابع نفتی تمام خاک ایران به‌استثنای پنج ایالت شمالی، برای مدت شصت سال در کاخ صاحبقرانیه به‌امضای مظفرالدین‌شاه رسید. به‌موجب این قرارداد، صاحب امتیاز انگلیسی حق انحصاری استخراج و حمل و نقل، تصفیه و فروش نفت و لوله‌کشی تا خلیج فارس و استفاده‌ مجانی از زمین‌های بایر دولتی و معافیت مالیاتی و گمرکی و غیره را به‌دست آورد.

بعد از جنگ جهانی اول دولت انگلیس از طریق عامل خود رضاخان قلدر و با صحنه‌سازی و فریبکاری خائنانه و تحت عنوان ابطال قرارداد دارسی، در هفتم خرداد ۱۳۱۲ قرارداد دیگری را که به‌قرارداد ننگین ۱۹۳۳ معروف است بازهم به‌مدت ۶۰ سال، به‌امضا رساند.

اولین خروش مصدق علیه قرارداد ننگین نفتی
دکتر مصدق
 که رهبر فراکسیون اقلیت در مجلس چهاردهم بود طی نطقی در آبان‌ماه سال ۱۳۲۳ به‌افشاگری علیه قرارداد ننگین ۱۹۳۳ پرداخت و به‌شدت به‌ رضاخان حمله کرد. مصدق گفت: ”شاید مادر روزگار نزاید کسی را که به‌بیگانه چنین خدمتی کند”.

از آن پس دولت‌های وابسته بعدی نیز هرکدام به‌نوعی تلاش داشتند قرارداد استعماری را درموقعیت مناسبی به‌تصویب برسانند. این لایحه پیوسته توسط نخست‌وزیران دست‌نشانده شاه , منصور و رزم‌آرا و بنابر خواسته ‌دولت انگلیس در مجلس مطرح می‌شد. اما باز هم این مصدق بود که سرفراز و استوار ایستادگی کرد و هر بار طرح آنان‌را به‌ شکست کشاند.

مصدق رهبر مبارزات ضد استعماری ملت ایران
دکتر مصدق، با شعار ملی‌شدن صنعت نفت، مبارزات بسیار پررنج و خطری را جهت استیفای حقوق ملت ایران رهبری کرد. و سرانجام در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ قانون ملی‌شدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به‌تصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت توده‌های مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان به‌پیش می‌برد. چنین بود که در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست‌وزیری مصدق به‌مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دکتر مصدق به‌مذاق دربار ارتجاعی و استعمار انگلیس خوشایندنبود، از همین رو شروع به ‌توطئه علیه دکترمصدق کردند.

 مصدق صلاحیت دادگاه لاهه را رد کرد
در هفتم خرداد سال ۱۳۳۱، دکتر مصدق صلاحیت دادگاه لاهه را که برای بررسی شکایت انگلیس علیه ایران تشکیل شده بود رد کرد. دولت انگلیس در پی شکستهای متعدد در رویاروئی مستقیم با جنبش ضداستعماری مردم ایران و نیز پس از ناکامی‌های پی در پی در صحنه سیاست بین‌المللی، بر‌آن شد تا توطئه‌های خود را توسط مهره‌ها و مزدوران سرسپرده خویش و در رأس آنها شاه و دربارسلطنتی عملی سازد و دولت ملی مصدق را ساقط کند.

 

گام دیگری علیه دربار
دکتر مصدق برای کوتاه کردن دست شاه و دربار خواستار آن شد که پست وزارت جنگ را که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن به‌عنوان ابزار اعمال فشار و اجرای توطئه‌ علیه جنبش ضداستعماری مردم و پیشوای آن استفاده می‌کرد بر عهده بگیرد و اعلام کرد که در صورت تن‌ندادن شاه به‌ این شرط، از نخست‌وزیری استعفا خواهد داد.

شاه که بقایای سلطنت خودکامه و فاسد خود را در خطر می‌دید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ به‌ مصدق مخالفت کرد.

استعفای مصدق
دکتر مصدق در روز ۲۵تیر ۱۳۳۱، از نخست‌وزیری استعفا داد. با استعفای مصدق، شاه فرصت را غنیمت شمرده و قوام‌السلطنه، را به‌نخست‌وزیری برگزید.
پس از دریافت این فرمان، قوام‌طی اعلامیه‌ی شدیداللحنی مردم را تهدید به‌کشتار نمود.

ایران بپا می‌خیزد
موج اعتراضات توده‌ای علیه انتصاب قوام به‌نخست‌وزیری از تهران و سایر نقاط کشور برخاست و سیل تلگرافها و نامه‌ها در حمایت و پشتیبانی از دکتر مصدق از سراسر ایران به‌سوی تهران سرازیر شد. سرانجام صبح روز سی‌ام تیرماه سال۱۳۳۱، شهر تهران به‌حالت تعطیل درآمده بود و تظاهرات اعتراضی عظیمی در حال شکل‌گیری بود. کارگران کارخانه‌ها و کارگاهها و هم‌چنین بازار و مغازه‌داران و رانندگان اتوبوسهای شهری، همه دست از کار کشیدند و به‌صفوف تظاهرکنندگان پیوستند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای “یا مرگ یا مصدق”، “مصدق پیروز است”، “مرگ بر قوام”، با نیروهای ارتش و شهربانی به‌مقابله برخاستند…

شاه در وحشت از دست دادن کنترل اوضاع به‌ ارتش فرمان آتش‌گشودن به‌روی مردم بیدفاع را داد. خون ده‌ها تن از مردم بیگناه، شعله قیام سی تیر را برافروخته‌تر کرد، حالا تنها صدایی که در شهر شنیده می‌شد طنین فریادهای یا مرگ یا مصدق بود.

شهدای ۳۰ تیر
قیام مردمی با شدت ادامه پیدا کرد و سرانجام پس از شهید و مجروح‌شدن قریب به ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه که خود را در برابر عزم سازش‌ناپذیر مردم و حمایت بی‌دریغشان از پیشوای نهضت ملی شکست‌خورده یافته بود، فرمان نخست‌وزیری قوام را لغو کرد و به‌خواستهای دکتر مصدق گردن گذاشت.

مصدق در آغوش خلق
بعد از ظهر ۳۰‌تیر انبوه مردم مقاومی که اینک با قیام خونین خود دکتر مصدق را به‌نخست‌وزیری برگزیده بودند، به‌جانب خانه مصدق روانه شدند.
مصدق کبیر که بر بالکن خانه ظاهر شده بود در پاسخ به‌احساسات بی‌شائبه مردم با یاد شهدای قیام ملی۳۰تیر، درحالی‌که اشک می‌ریخت، با کلامی بریده بریده گفت؛ «ای کاش مرده بودم، و ملت ایران را این‌طور عزا‌دار نمی‌دیدم. ای مردم من به‌جرأت می‌گویم که استقلال ایران از دست رفته بود ولی شما با رشادت خود ‌آن‌ را‌ گرفتید».

به این ترتیب روز ۳۰ تیر۱۳۳۱، به‌عنوان روز قیام مردم علیه دربار ضد مردمی و علیه غارتگری‌های استعماری و به‌عنوان روز دفاع از نهضت ملی و پیشوای سازش‌ناپذیرش دکترمصدق در تاریخ معاصر میهن‌مان به‌ثبت رسید.

قیام ۳۰تیرسال ۳۱ یادآور قدرت مردم برای تغییرسرنوشت خود و میهن در تاریخ این میهن درس و آموزه‌ای شد که تمامی نسل‌های بعدی، جوانان شورشی و پرانگیزه انقلابی این پیشوای بزرگ را سرمشق قرار دهند.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)