توث Thoth خدای نوشتارِ مصر باستان، با قلمدان و تخته رنگی در دست ایستاده است. قلمی را بیرون کشیده که سر آن با نوری جایی در میانه‌ی جوهر قرمز و مشکی نشانه رفته است. اما او چه چیز را به قرمز و چه چیز را سیاه می‌نویسد؟ این پرسشی است که شاید بتواند نقطه آغازی برای اندیشیدن در این باره باشد که چرا امروزه مداد سیاه و مداد قرمز دو ابزار مهم نوشتار مدرسی شناخته می‌شوند. 

در مصر باستان تمایز میان دو رنگ قرمز و سیاه، نزاع میان دو ایزد مصری حوروس  و ست است. در متونی از زمان اخناتون اول آمده است که:

“چیزی باعث میشود که تو مثل حوروس سیاه و قرمز مثل ست شوی.”

حوروس Horus سرزمینی سیاه، بارور و پر از ته نشست‌های حاصلخیز را به تصویر می‌کشد. از آن سو، ست Seth سرزمینی است کویری با خاک شنی و قرمز رنگ. بدین سو، نوشتار دانه‌ی شنی قرمزی است که از کویر ست می‌آید و در زمین سیاه حورث به بار می‌نشیند. اما این رنگ‌ها و جهان‌بینی وابسته به آن‌ها، تنها در تولد توث پایان نمی‌یابند بلکه یک «سرمنشا» یا در واقع یک آرخه Arche است که می‌تواند منبع، منشاء و یا ریشه‌ی نوشت‌ابزارهایی باشد که ما امروزه از آن استفاده می‌کنیم.

در آموزش مرسوم و قراردادی نوشتار به دانش آموزان اول ابتدایی مداد قرمز و مشکی مهمترین نقش را ایفا می‌کند. تمام حروف و کلمات جدیدی که دانش آموزان یاد می‌گیرند ابتدا با مداد قرمز نوشته می‌شود و زمانی که مکررا تکرار و به خاطر سپرده شدند، می‌توانند آن‌ها را با رنگ سیاه بنویسند و دوباره لغات جدیدی را با رنگ قرمز بنویسند. چرخه‌ای که مرتبا در طول سال‌های اولیه مدارس ادامه دارد. بنابراین، روش ذخیره دانش و یادگیری خط نه فقط با فرمول های حفظی mnemonic formulas، بلکه همچنین توسط ادراک رنگی صورت می‌گیرد. همه این‌ها به خوبی با معنای عینی واژه “سواد” به عنوان بخشی از میدان معناشناختی نوشتار شناخته می‌شود. سواد در معنای نخست خود به «سیاهی» دلالت دارد. هر چند که تسلط اندیشه‌ی دوسوگرایی اغلب گرایش به رودررو نشاندن سیاهی سواد در برابر سفیدی کاغذ دارد، اما بنا بر آرخه‌ی توث، شاید بتوان گفت که سواد در امتداد تکنیک حافظه‌ای قرمز رنگ قرار می‌گیرد. «بی سوادی» همچون ست، شنزاری قرمز رنگ است و «سواد» سیاهی سرزمین حوروس را تصویر می‌کند. 

از این سو، رنگ‌ها به اجرای گفتمان بصری کمک می‌کنند و همچنین به عنوان کمک‌های حافظی در نوع خود عمل می‌کنند، همانطور که مجموعه‌ای از عبارات که از طریق دهان و گوش افراد به گردش در می‌آید. در واقع، توالی رنگ کلمات از قرمز به سیاه برای بازیابی بصری یادگیری بکار می‌رود. یکی از دلایلی مهم که دانش آموزان می‌توانند کلمات یا عبارات و جملات جدید را بهتر حفظ کنند و به خاطر بیاورند، درگیرسازی بعد ادراک رنگی آنهاست. سواد به معنای خواندن و نوشتن گویی زمانی «کامل» می‌شود که رنگ قرمز کلمات به سیاهی برسد. 

اما این ادراک رنگی در یادگیری نوشتار دانش آموزان با استفاده آموزگان از قلم‌های قرمز رنگ برای تصحیح، نظرات، و نشانه‌ها مختل می‌شود، به طوری که استفاده از یک قلم قرمز ممکن است احساسات منفی و پریشانی‌های غیر منتظره را منتقل کند. این مانند پاسخ‌گویی به یک دانش آموز با پرخاشگری یا اخطار می‌ماند، که روند یادگیری آن‌ها را پر تنش و دستخوش اضطراب می‌کند.شاید توث به عنوان سر منشایی برای اثر نوشتار می‌تواند انگاره‌های منفی و اضطراب‌های قلم قرمز که به طور ضمنی با اشتباه و شکست همراه است را از بین ببرد.  

قرمز در تقابل سیاهی نیست بلکه در امتداد آن است. مداد قرمز و مداد سیاه مکمل یکدیگر در اثرگذاری نوشتار و دانش هستند. اینجا، هیچ سلسله مراتبی از رنگ قلم وجود ندارد. آنها در کنار یکدیگر نشسته‌اند؛ همچون سرزمین حوروس و ست که در همسایگی هم نشسته‌اند و با همنشینی یکدیگر توث را به بار می‌آورند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)