در روزهای گذشته خبری در برخی رسانه های خارج کشور منتشر شد که روحانی در جلسه شورای امنیت گفته است اگر بین دو تا دو و نیم میلیون نفر جان خود را به علت ابتلا به کرونا از دست بدهند، ما به خاطر وضعیت اقتصادی و معیشت مردم نمی‌توانیم کشور را تعطیل کنیم چون فردا ۳۰ میلیون گرسنه دست به شورش میزنند و قابل کنترل نیست. دفتر روحانی با دستپاچگی این خبر را تکذیب کرد. اما نیازی به این سند نیست تا معلوم شود که سیاست جمهوری اسلامی قربانی کردن میلیونی مردم است. تمام رفتار حکومت از همان ابتدای شیوع بیماری کرونا بر این اساس بود که از جان مردم برای ادامه حیاتش مایه بگذارد.

سناریویی که از ابتدای شیوع کرونا در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت و دکتر حسن اینانلو معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی البرز هم به آن اشاره کرده است این بود که فعالیت های اقتصادی و غیره ادامه پیدا میکند، دو سوم مردم کرونا میگیرند و حداقل یک میلیون نفر میمیرند تا به مرحله کنترل کرونا برسند. او گفته بود در حاکمیت سناریوهای دیگر طرفداری ندارد (یعنی حاکمیت سناریوی دو میلیون مبتلا به کرونا و حداقل یک میلیون مرگ را انتخاب کرده است) و اگر طی روزهای آینده بخواهیم فعالیت‌های اقتصادی را کامل آزاد کنیم ممکن است در مدیریت کرونا با یک سناریوی فاجعه‌بار مواجه شویم. حمید نوری عضو ستاد ملی مدیریت کرونا نیز گفته است “تجربه‌ کشورهای دیگر که موفق عمل کرده‌اند، نشان می‌دهد دو رویکرد مهم داشته‌اند: یکی سرعت و دیگری شدت عمل در اقدامات. جای تأسف است که در ایران نه سرعت عملمان مناسب بوده و نه شدت عملمان. هیچ‌کدام از اقدامات مدنظر کارشناسان برای کنترل اپیدمی کرونا به‌موقع و با شدت عمل کافی اجرا نشد. در‌حال‌حاضر کل کشور آلوده شده و این موضوع کنترل اپیدمی را سخت کرده است”. حمید نوری ضمن اشاره به سیاست های جاری حکومت میگوید با این تصمیمات روند صعودی شیوع کرونا ادامه پیدا میکند و ۶۰ درصد جامعه را مبتلا میکند و حداقل ۴۰۰ هزار نفر را قربانی میکند. از قرار در جلسات مختلف ستاد و هیئت وزیران و در جلساتی با خامنه ای و سایر مقامات حکومت این بحث ها با شدت و حدت جریان داشته و جملگی روی آن توافق دارند که کارها باید زودتر شروع شود در غیر اینصورت کل اقتصاد میخوابد و با شورش ۳۰ میلیون گرسنه روبرو خواهند شد. البته همه میدانند که اشکال کار جمهوری اسلامی فقط نداشتن سرعت عمل و شدت عمل نبوده است. پرونده جمهوری اسلامی بسیار سیاه تر از این حرفها است.

با دستور مقامات دولت مبنی بر شروع فعالیت از روز شنبه ۲۳ فروردین که همه جناح های جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای بر آن توافق دارند، تردیدی در این نمانده است که جمهوری اسلامی سناریوی یک میلیون مرگ را انتخاب کرده است و البته یک میلیون در خوشبینانه ترین حالت. مهم نیست دفتر روحانی خبر مربوط به صحبت روحانی که ممکن است دو تا دو و نیم میلیون نفر بمیرند را تکذیب میکند. قرار است یکی دو میلیون از محروم ترین بخش مردم طبق سیاست های حکومت قربانی شوند تا شیوع ویروس کرونا کنترل شود!

اما نکته ای که مشغله واقعی مقامات حکومت است همان شورش ۳۰ میلیون گرسنه است. مهم نیست این نکته هم تکذیب شود یا نشود. پیش بینی این سناریو برای حکومتی که خیزش های مردم در دو سال گذشته را دیده است، از خشم و نفرت عمومی و گسترش این خشم و نفرت در دوره کرونا بخوبی مطلع است، راهی برای حل و حتی تخفیف بحران هایش ندارد و هر روز فقر و محرومیت بیشتری دارد به مردم تحمیل میکند، مشکل نیست. بیجهت نیست که حتی در اوج بحران کرونا کارگر هپکو را احضار میکنند و یک روز از پرونده سازی و احضار فعالین جنبش های اعتراضی غافل نمیشوند.

یک سوال که این روزها ذهن جامعه را به خود مشغول کرده این است که آیا حکومت راه دیگری ندارد که هم مشاغل و اصناف را تعطیل کند و هم زندگی مردم را تامین کند؟

واقعیت این است و همه مردم میدانند که صدها نه، بلکه هزاران میلیارد دلار در حساب آیت الله ها و آقازاده ها و یک قشر کوچک مفتخور هست، هزاران ویلای هرکدام دهها میلیون دلاری که محل تفریح و خوشگذرانی آنها است در این مملکت وجود دارد، همین الان ماهانه میلیاردها دلار صرف جریانات اسلامی در کشورهای دیگر و یا صرف دم و دستگاه مذهب و نیروهای سرکوب و تسلیحات میشود و صدها قلم نجومی دیگر که یک اقلیت مفتخور روی آنها چنگ انداخته اند. با این ثروت های افسانه ای میتوان زندگی دهها میلیون مردمی که در فلاکت زندگی میکنند را بخوبی تامین کرد، بیمارستان ها را بسرعت مجهز کرد، پزشکان و پرستاران بسیار بیشتری استخدام کرد و از صدها هزار انسان شریفی که داوطلبانه حاضر به کمک هستند برای خدمات مختلف کمک گرفت و مانع یک فاجعه عظیم شد. اما هیچکدام اینها را جمهوری اسلامی نمیتواند و نمیخواهد عملی کند. مفتخوران میلیاردر حاکم نه حاضرند از ثروت های خود صرفنظر کنند،‌ نه حاضرند از سیاست جنایتکارانه خود در منطقه چشم پوشی کنند، نه اوباش سرکوبگر را به خانه بفرستند، نه هزینه های مذهب را حذف کنند و نه داوطلبان انساندوست و شریف این جامعه برای کمک به همنوعانشان به میدان بیایند.

اگر جلو جنایتکاران را نگیریم عزیزان بیشماری را از دست میدهیم. هم خطر را باید جدی بگیریم و جلو وقوع آنرا بگیریم و هم به مفتخوران حاکم فشار بیاوریم که زندگی مان را تامین کنند. سی میلیون نفری که حکومت از آنها وحشت دارد، نیروی عظیمی هستند که میتوانند خواست تامین معیشت را به حکومت تحمیل کنند. مساله سازمان دادن و سازمان یافتن این نیروی عظیم است که از هر زمان عصبانی ترند. فعالین سیاسی و اجتماعی، کمونیست ها و رهبران کارگری کماکان نقش کلیدی در سازماندهی دارند. گروهها و کارزارهای همیاری که توسط فعالین در شهرهای مختلف شکل گرفته است را باید تقویت کرد و شبکه های بیشتری باید سازمان داد. این شبکه ها امروز نقش همیاری دارند و فردا به هسته های سازماندهی نیروی وسیعتری در شهر و محل کار خود تبدیل میشود. شبکه های همیاری امروز نیز در حالیکه مشغول سازماندهی حمایت مردم از کادر درمانی و کودکان کار و خیابان و بخش های فقیر مردم هستند، در عین حال باید با خواست های روشن برای تامین معیشت همه مردمی که زیر خط فقر زندگی میکنند،‌ با بیانیه ها و طرح مطالبات روشن توجه جامعه را به خود جلب کنند و این مطالبات را به گفتمانی هرچه وسیعتر در جامعه تبدیل کنند. جامعه باید یکپارچه برای تامین خواست های خود و همزمان برای تامین سلامت خود، در مقابل یک درصدی های حاکم قد علم کند. دولت موظف است چه در دوره کرونا چه بعد از آن برای تمام مردمی که نمی توانند معاش خود را تامین کنند یک در آمد ماهانه پایه اختصاص دهد تا همه بتوانند نیازهای اساسی خود را برآورده کنند. این حق مردم است و منابعش در دست مفتخوران است. تاوان اقتصاد ورشکسته و چهل سال دزدی و سیاست های ضد مردمی حکومت را مردم نباید بدهند. باید گفتمان تامین معیشت در هر شرایطی را هرچه بیشتر توده ای کرد، هزاران میلیارد دلار ثروتی که در دست مفتخوران به ضرب هزاران جنایت جمع شده است و ثروت عظیمی که صرف مذهب و سرکوب و گروههای اسلامی میشود باید صرف نیازهای مردم شود. اینها را باید به گفتمان تبدیل کرد. نفس شکل گیری گفتمان حول هم سلامت مردم در دوره کرونا و هم تامین معیشت مردم ، جامعه را در مقیاس بزرگی علیه مفتخوران یکپارچه میکند، جلو میاورد و به نیروی عظیمی تبدیل میکند. اعتصاب کارگران و کارکنان ادارات و ارگانهای مختلف، خالی کردن پادگان ها توسط سربازان، بلند کردن پرچم آزادی کلیه زندانیان، نپرداختن قبض های آب و برق و گاز و بدهی های بانکی ابزار مردم برای تحمیل خواست های خود به حکومت است. حکومت بشدت از دورنمای اعتراضات مردم وحشت دارد. میداند که راهی برای جلوگیری از آن و مقابله با آن ندارد. بر متن چنین شرایطی باید چنان خود را متشکل و یکپارچه کنیم که در پایان بحران کرونا اثری از حکومت فاسد اسلامی و نظام نکبت بار سرمایه داری نیز نماند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)